ولایت تکوینی امام حسین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه بندگی آن چنان کمال و قرب معنوی پیدا کند که به فرمان و اذن الهی، بتواند در جهان و انسان تصرف کند.

«ولایت تکوینی» یک کمال روحی و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و قوانین شرع، در درون انسان پدید می‌آید و سرچشمه مجموعه‌ای از کارهای خارق‌العاده می‌گردد. این نوع ولایت برخلاف «ولایت تشریعی» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی موهبت خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینه‌ها، چیزی جز خواست خداوند، در آن دخالت ندارد[۱].

مقدمات استدلال قرآنی

ولایت تکوینی امام حسین(ع) را با ذکر چند مقدمه می‌توان به اثبات رسانید:

مقدمه اول

حضرت سلیمان به حاضران در مجلس خود گفت: کدام‌یک از شما می‌تواند تخت بلقیس را برای من بیاورد، پیش از آن‌که بلقیس و همراهان او مطیعانه وارد شوند... آصف بن برخیا اعلام کرد که در یک چشم برهم زدن می‌تواند آن را بیاورد. خداوند متعال در مورد این داستان می‌فرماید: ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ[۲].

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود: اگر کسی از کتاب خدا اطلاع داشته و به آن عالم باشد، قدرت تصرف در کائنات را دارد که همان ولایت تکوینی است.[۳]

مقدمه دوم

در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۴].

از این آیه استفاده می‌شود: خداوند متعال و گروهی دیگر که عالم به کل کتاب‌اند بین پیامبر و مردم شاهد بوده و شهادت خواهند داد. همچنین برمی‌آید: جماعتی هستند که عالم به کل کتاب‌اند؛ زیرا از طرفی لفظ «مَن» از موصولات است و لذا دلالت بر عموم دارد. از طرف دیگر، «علم» مصدر است و در علم اصول فقه بیان شده که طبق نظر برخی مصدر مضاف، مفید عموم است. همچنین طبق نظر برخی، مفرد محلی به «الف و لام» نیز دلالت بر عموم دارد. پس از دو جهت «علم الکتاب» دلالت بر عموم دارد. در نتیجه این که از این جمله استفاده می‌شود: جماعتی هستند که از کل کتاب آگاهی و بدان عالم‌اند[۵].

مقدمه سوم

در قرآن کریم می‌خوانیم: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[۶].

در ﴿لَا يَمَسُّهُ، دو احتمال است: یکی مس ظاهری با اجزای بدن؛ و دیگری مس باطنی. همان‌گونه که در ﴿الْمُطَهَّرُونَ نیز دو احتمال است: یکی طهارت ظاهری با اجزای بدن و دیگری طهارت باطنی با قلب[۷].

مقدمه چهارم

در اینکه مطهران چه کسانی هستند؟ باز به قرآن مراجعه می‌کنیم. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸].

در این آیه شریفه، مصداق مطهران، مشخص و معین شده است؛ آنان کسانی جز اهل بیت پیامبر نیستند[۹].

مقدمه پنجم

در تشخیص مصداق اهل بیت باید به روایات مراجعه کرد؛ زیرا قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[۱۰].[۱۱]

مقدمه ششم

با مراجعه به روایات فریقین شیعه و سنی، پی می‌بریم که مقصود از اهل بیت در آیه شریفه، پیامبر اکرم، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) می‌باشند. اگرچه حصر در آیه اضافی است، در مقابل همسران پیامبر(ص) و بقیه صحابه تا آنها از شمول آیه خارج گردند. در نتیجه آیه تطهیر شامل بقیه اهل بیت(ع) از دوازده امام نیز می‌شود.

  1. مسلم به سند خود از عایشه نقل می‌کند: «خَرَجَ النَّبِيُّ(ص) غَدَاةً وَ عَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ- ثُمَّ قَالَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۲]»[۱۳]. پیامبر(ص) صبحگاهی از حجره خارج شد، در حالی که بر روی دوش او عبایی بافته شده از موی سیاه بود. حسن بن علی بر او وارد شد، او را داخل آن (عبا) کرد؛ آنگاه حسین وارد شد، او نیز با او داخل شد. سپس فاطمه وارد شد، او را نیز داخل آن کرد، بعد علی وارد شد و او را نیز در آن داخل نمود؛ آنگاه این آیه را تلاوت کرد: «خداوند چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوت دور کند و شما را از هر عیب، کاملاً پاک و منزه گرداند».
  2. ترمذی به سند خود از ام سلمه نقل می‌کند: «أنّ النبيّ(ص) جلّل على الحسن و الحسين و عليّ و فاطمة كساء ثمّ قال: اللّهمّ هؤلاء أهل بيتي و خاصتي، أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا»[۱۴]. پیامبر(ص) روی حسن، حسین، علی و فاطمه پارچه‌ای کشید، آنگاه عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند، رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان».
  3. همچنین از عمر بن ابی سلمه (ربیب پیامبر(ص)) نقل می‌کند: «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا فَدَعَا فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَجَلَّلَهُمْ بِكِسَاءٍ وَ عَلِيٌّ خَلْفَ ظَهْرِهِ فَجَلَّلَهُ بِکِسَاءٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً. فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: وَ أَنَا مَعَهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: أَنْتَ عَلَى مَكَانَكِ وَ أَنْتِ إِلَى خَيْرٍ»[۱۵]. هنگامی که آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) نازل شد، پیامبر(ص) فاطمه و حسن و حسین(ع) را دعوت نمود و روی آنان کسایی کشید و علی نیز پشت سرش بود؛ پس کساء را روی او هم کشید. سپس عرض کرد: «بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. رجس و پلیدی را از آنان دور کن و پاکشان گردان». ام سلمه عرض کرد: «ای رسول خدا! آیا من هم با آنانم؟» حضرت(ص) فرمود: «تو در جایگاه خود هستی، تو بر خیری».
  4. همچنین به سند خود از انس بن مالک نقل می‌کند: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ- إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ: الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۶]. رسول خدا(ص) تا شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح، مرتب بر درب خانه فاطمه(س) گذر می‌کرد و می‌فرمود: نماز، ای اهل بیت! «خداوند چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خاندان نبوت دور کند و شما را از هر عیب، کاملاً پاک و منزه گرداند».
  5. احمد بن حنبل به سندش از ام سلمه نقل می‌کند: «أَنَّ النَّبِيَّ(ص) كَانَ فِي بَيْتِهَا، فَأَتَتْهُ فَاطِمَةُ بِبُرْمَةٍ، فِيهَا خَزِيرَةٌ، فَدَخَلَتْ بِهَا عَلَيْهِ، فَقَالَ لَهَا: «ادْعِي زَوْجَكِ وَابْنَيْكِ» قَالَتْ: فَجَاءَ عَلِيٌّ، وَالْحُسَيْنُ، وَالْحَسَنُ، فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَجَلَسُوا يَأْكُلُونَ مِنْ تِلْكَ الْخَزِيرَةِ، وَهُوَ عَلَى مَنَامَةٍ لَهُ عَلَى دُكَّانٍ تَحْتَهُ كِسَاءٌ خَيْبَرِيٌّ. قَالَتْ: وَأَنَا أُصَلِّي فِي الْحُجْرَةِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا قَالَتْ: فَأَخَذَ فَضْلَ الْكِسَاءِ، فَغَشَّاهُمْ بِهِ، ثُمَّ أَخْرَجَ يَدَهُ، فَأَلْوَى بِهَا إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا، اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَخَاصَّتِي، فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيرًا». قَالَتْ: فَأَدْخَلْتُ رَأْسِي الْبَيْتَ، فَقُلْتُ: وَأَنَا مَعَكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ»[۱۷]. پیامبر(ص) در خانه او بود که فاطمه قابلمه‌ای آورد که در آن آب‌گوشت بود و با آن نزد پیامبر رسید. پیامبر به او فرمود: «همسر و دو پسرت را فرابخوان». ام سلمه می‌گوید: علی، حسن و حسین آمدند و بر پیامبر وارد شدند. آنها نشستند و از آن آب گوشت خوردند و این در حالی بود که پیامبر بر بسترش نشسته بود. این بستر بر سکویی بود و عبایی خیبری زیرش قرار داشت. من در اتاق نماز می‌خواندم که این آیه: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا نازل شد. پس پیامبر باقیمانده این عبا را گرفت و آنها را با آن پوشاند. سپس دستش را بیرون آورد و با آن به آسمان اشاره کرد و فرمود: «بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان! بار خدایا! اینان اهل بیت و خواص من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!». من سرم را به درون خانه بردم و گفتم: آیا من هم با شما هستم، یا رسول الله؟ فرمود: «تو به سوی خیر روانی. تو به سوی خیر روانی».

از مجموع این مقدمات استفاده می‌شود که اهل بیت(ع) از جمله امام حسین(ع) ولایت تکوینی دارند[۱۸].

منابع

پانویس

  1. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۴.
  2. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.
  3. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۸.
  4. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  5. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۹.
  6. «که این قرآنی ارجمند است * در نوشته‌ای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.
  7. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۸۹.
  8. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  9. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۹۰.
  10. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  11. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۹۰.
  12. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  13. قشیری نیسابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۳، حدیث ۲۴۲۴.
  14. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۹۹، حدیث ۳۸۷۱.
  15. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۱، حدیث ۳۲۰۵.
  16. ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۵۲، حدیث ۳۲۰۶.
  17. ابن حنبل، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج۴۴، ص۱۱۸-۱۱۹، حدیث ۲۶۵۰۸.
  18. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۹۱.