بسر بن ابیارطأه
مقدمه
بُسْرِ بْن ابی اَرْطاة از فرماندهان سفّاک و بیرحم سپاه معاویه که پس از پایان ماجرای حکمیّت پیوسته در قلمرو حکومت علی (ع) به فتنه و غارتگری و کشتار میپرداخت و به کاروان حجّاج حمله میکرد و هرجا به شیعیان علی (ع) دست مییافت آنان را میکشت. حضرت علی (ع) در خطبهای از حمله و استیلای او بر یمن یاد کرده و انتقاد از اینکه کوفیان برای دفع تجاوز متجاوزان، هیچ حضور و اطاعتی از خود نشان نمیدهند و با داشتن امامی بر حق و راهی درست، دچار تفرقه و سستیاند.[۱] وی به مدینه هم حمله کرد و عدّهای را کشت. از سوی معاویه مأموریت داشت که با سپاه چند هزار نفری خود به مکه، مدینه، یمن و مناطق دیگر حمله کند و رعب و وحشت بیافریند و به نقل تواریخ در این رفتوبرگشت، ۳۰ هزار نفر را کشت و عدهای را در آتش سوزاند.[۲] حضرت علی (ع) او را نفرین و لعنت کرد. چیزی نگذشت که عقل خود را از دست داد و سفیه گشت تا آنکه مرد[۳][۴].
بسر بن ابی ارطاة در زمان خلافت امام علی (ع) به معاویه پیوست و یکی از کارگزاران مهم او به حساب میآمد. در جنگ صفین نیز از معتمدان معاویه بود و نقش مهمی در جنگ ایفا کرد. او از جمله سرداران معاویه بود که آب بر یاران امام بستند. در جنگ صفین از مواجهه با امام میترسید، اما وقتی با تحریک معاویه با امام روبهرو شد، امام با اولین ضربه نیزه او را مغلوب کرد. بسر حیلهای همانند عمروعاص بهکار برد و جان خویش را نجات داد[۵].
پس از جنگ صفین و تصمیم معاویه به از بین بردن امنیت در بلاد مسلمین، بسر با سپاهی راهی حجاز و یمن شد تا مردم را به سمت معاویه متمایل گرداند و هرکه را در اطاعت امام علی (ع) باشد به قتل برساند. وی در راه خود به یمن دو فرزند عبیدالله بن عباس کارگزار امام در یمن را به طرز فجیعی کشت و تا آنجا که میتوانست به قتل و غارت و ارعاب مردمان پرداخت. امام علی (ع) وقتی کوتاهی مردم را در دفاع از حکومت حق مشاهده کرد، گلهمند بر فراز منبر آمد و فرمود: به من خبر رسیده که بُسر بن أَرطاة بر یمن دست یافته است. به خدا سوگند، میبینم که آنان با هماهنگی و وحدت کلمه بر شما غالب آیند با اینکه بر باطلاند و شمایان در راه حقّتان پراکنده و پریشانید. شما امام بر حقّ خود را نافرمانی کنید و آنان از سردمدار غاصب و باطل خویش فرمان برند. آنان بر سرپیمان امیرشان باشند و شمایان خیانت ورزید. آنان در جامعه قانونمند باشند و شما فاسد و قانونشکن. تا آنجا که اگر قدحی را به شما سپارم ترسم در آن خیانت کنید و بند آن را بدزدید[۶]. سرانجام به فرمان امام، جاریة بن قدامه سعدی، فتنه بسر را فرو نشاند[۷].
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۵
- ↑ الغارات، ج ۲ ص ۶۳۹، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲ ص ۱۷
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۵: «"أُنْبِئْتُ بُسْراً قَدِ اطَّلَعَ الْيَمَنَ، وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَيُدَالُونَ مِنْكُمْ، بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ، وَ بِمَعْصِيَتِكُمْ إِمَامَكُمْ فِي الْحَقِّ وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِي الْبَاطِلِ، وَ بِأَدَائِهِمُ الْأَمَانَةَ إِلَى صَاحِبِهِمْ وَ خِيَانَتِكُمْ، وَ بِصَلَاحِهِمْ فِي بِلَادِهِمْ وَ فَسَادِكُمْ، فَلَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَكُمْ عَلَى قَعْبٍ لَخَشِيتُ أَنْ يَذْهَبَ بِعِلَاقَتِهِ"»
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۶.