نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۲ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
امانت از ریشه «ا م ن»، به معنای زوال خوف و احساسآرامش در امری است[۱]. امانت به معنای مصدری، به معنای آرامش یافتن است. کاربرد اسمی این واژه، ناظر بر امری است که مالکیّت اصلی آن متعلّق به دیگری است و به طور موقت، در اختیار امینی قرارگرفته و از بودن امانت نزد آن امین احساس آرامش حاصل میشود و ترس از دست رفتن یا ورود صدمه به امانت وجود ندارد[۲]. بنابراین، در امانت چند اصل مورد توجه قرار میگیرد: امانت، امر با ارزشی در نظر مالک آن است؛ که خوف از دست رفتن و ضایع شدن در آن وجود دارد. امینِ بر امانت، میباید استعدادحفظ آن را داشته باشد و از ارزش آن آگاه باشد. امانت نزد امین موقت است و در نهایت باید به صاحب اصلی آن به صورت اولیهاش و بدون تصرّف در آن بازگردد. رابطه امین و امانت، رابطه ظرف و مظروف است و لذا هر مقدار که امانت با ارزشتر باشد، ظرف شریفتری را میطلبد.[۳]
«امانت» به معنای آن چیزی است که به ودیعه نهاده میشود. این واژه از ماده «أمن» گرفته شده که به معنای سکون قلب و رفع خوف و اضطراب است[۴]. چنان که درکلام حضرت یعقوب (ع) خطاب به فرزندانش، این معنا به خوبی دیده میشود: ﴿قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۵] براین اساس، اگر امانت را به صورت مصدری معنا کنیم، ضدخیانت و به معنای آرامش یافتن و سکون قلب و طمأنینه است[۶] و اگر به صورت اسمی معنا کنیم، به معنای چیزی است که بر محور آن به دیگری اعتماد میشود[۷]. به عبارت دیگر، امانت ودیعهای است که از طرف صاحب امانت موقتاً در اختیار کسی قرار میگیرد که مورد اعتماد ودیعهگذار است و اگر امین در نگهداری امانت کوتاهی کند، خائن نامیده میشود.[۸]
↑«گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.
↑مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش.)، ج۴، ص۶۹۷.
↑المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ﻫ.ق)، ج۱۶، ص۳۴۸.