آیه صله رحم
آیه صله رحم | |
---|---|
ترجمه آیه | |
مشخصات آیه | |
بخشی از | آیهٔ ۱ سورهٔ نساء از جزء 13 قرآن کریم |
محتوای آیه | |
دلالت آیه |
|
مقدمه
﴿وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾[۱]. ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾[۲].
«رحمیّت» از ماده رحمت است و به علاقه، عطوفت و الفت گفته میشود. «رَحِم» (بر وزن خشن) کسی است که رحمت قائم به او است. هرچند این واژه عرفاً به اقارب نَسبی گفته میشود، ولی رحم حقیقی پروردگار است که همه رحمتها قائم به او است. در مرتبه بعد، رَحِم آن کسی است که رحمتهای تکوینی و تشریعی خداوند از طریق او برخلايق سرازیر میگردد؛ لذا رسول اکرم (ص) و عترت طاهرهاش (ع) ارحام حقیقی همه انسانها هستند و در مراتب بعد، والدین و اقارب، رحم هر کس محسوب میشوند. از سوی دیگر، صله رحم واجب است و در آیه مورد استدلال نیز امر الهی صریحاً در این خصوص بیان شده است. بنابراین، هرکسی موظف است بنابر امر الهی، در درجه اول به امام خود رجوع کند و صله رحم مقام ولایت و امامت را انجام دهد؛ یعنی از رسول (ص) و امامان (ع) اطاعت نموده و با تولی به ولایت آنان، وظیفه دائمی ارتباط و اتصال به ایشان را ادا نماید، تا حق شکر الهی را به جا آورده باشد.[۳]
ضرورت وجود امام بنابر وساطت در ایصال رحمت واسعه الهی
از آنجا که همه رحمتها از ذات باری سرچشمه میگیرد و نیز فیض رحمت واسعه الهی واحد است، بنابراین همه فیوضات از طریق مقام امامت بر خلایق جاری است و در نتیجه، بعد از خداوند، امام رحم حقیقی همه انسانها محسوب میگردد. پاسداری از حقوق رحمیّت عقلاً و نقلاً واجب است. بنابر آیه اول سوره نساء، صله رحم واجب است. پس، ارتباط دائمی معنوی با چنین رحم حقیقی، یعنی امام معصوم، از اوجب واجبات است. صله چنین رحمی به معنای تولی به ولایت و کسب رضایت معنوی امام معصوم است.
این بیان را میتوان به شکل قیاسی اقترانی بیان کرد؛ به این ترتیب که:
اولاً، امام، تنها طریق ارائه رحمت عام الهی است؛
ثانیاً، طریق رحمت الهی، رحم حقیقی هستند؛
در نتیجه: امام، تنها رحم حقیقی است. با توجه به آنکه رحم حقیقی انسانها، بنابر روایات ذیل آیه مورد بحث و نیز بحث و تحلیل لغوی که بیان شد، رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) هستند، بنابراین امکان ندارد که خداوند امر به اتصال با مقام و شخصیتی عینی را عقلاً و شرعاً بنماید ولی مصداق خارجی برای آن وجود نداشته باشد؛ لذا همیشه باید در میان مردم نماد رحمت الهی وجود داشته باشد تا مردم بتوانند وظیفه صله رحم را انجام دهند.[۴]
وجوب تولّی به ولایت امام در نظام تشریع
همین شکل استدلال عیناً در ضرورت وجود مجاری رحمت رحیمیه و خاص خداوند در عالم قابل بیان است؛ به این ترتیب که: اگر امام تنها طریق ارائه رحمت رحیمیه پروردگار در نظام تشریع است، چنین مقامی رحم حقیقی در اتصال با پروردگار در نظام تشریع محسوب میگردد و باید بعد از خداوند مورد اطاعت و احترام و محبت واقع شود: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ... وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ﴾[۵].
مقدم در قیاس استثنایی عقلاً و نقلاً ثابت شده است[۶]؛ چنان که میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ﴾[۷].
بنابراین، همانطور که درباره خداوند احترام و ابراز ارادت بنابر وجوب صله رحم حقیقی واجب است، درباره امام معصوم نیز واجب است و چنین صله رحمی به معنای تولی به ولایت امام میباشد: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾[۸][۹]
پرسش مستقیم
آیه صله رحم چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست میکنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید، بیگمان خداوند چشم بر شما دارد» سوره نساء، آیه ۱.
- ↑ «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است میپیوندند و از پروردگار خویش میترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۳۴۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۳۶۴.
- ↑ «ای مردم!... و از خداوند- که با (سوگند بر نام) او، از هم درخواست میکنید- و از (بریدن پیوند) خویشان پروا کنید» سوره نساء، آیه ۱.
- ↑ بنابر قاعده عقلی الواحد لا يصدر عنه إلا الواحد.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
- ↑ «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است میپیوندند و از پروردگار خویش میترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۳۶۴.