عبدالله بن عامر بن کریز

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

عبدالله بن عامر بن کریز پسردایی عثمان بود. عثمان او را به حکومت بصره و خراسان گماشت. از سران فتنه‌انگیز و پیمان‌شکن در حادثۀ جمل بود. پس از جنگ جمل به معاویه پیوست و داماد او شد. از ثروت‌اندوزان بزرگ بود. در دوران خلافت حضرت علی (ع) از توطئه‌گران بر ضدّ امام به شمار می‌رفت. در سال ۵۹ هجری در مکّه درگذشت.[۱][۲]

عبدالله بن عامر

عبدالله بن عامر بن کُریز، پسردایی عثمان بود[۳]. عامر بن کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس، از طرف مادر با بنی‌هاشم نسبت داشت و مادرش بیضاء دختر عبدالمطلب بود. أروی، مادر عثمان، خواهر عامر بود[۴]. عامر پسرعمه رسول اکرم(ص) بود[۵]. عثمان، عبدالله بن عامر را به حکومت بصره و خراسان منصوب نمود و ۲۴ سال داشت که برای استانداری بصره رفت. پس از جنگ جمل فرار کرد و به شام رفت و معاویه دخترش هند را به همسری وی درآورد[۶]. عبدالله بن عامر، همان کسی است که طلحه و زبیر را برای رفتن به بصره فراخواند. عبدالله بن عامر، ثروت زیادی در جنگ‌ها و فتوحات به دست آورده بود و املاک و مزارع زیادی در عراق و شام و حجاز فراهم آورد. هزاران غلام و برده برای او کار می‌کردند؛ به طوری که یک قدرت مالی در آن ایام به شمار می‌رفت. عزالدین ابن اثیر جزری نوشته است: او منازل زیادی در بصره خریداری کرد و آنها را تبدیل به بازار و مراکز تجاری نمود. وی نخستین فردی است که در بصره، لباس خز در بر کرد[۷]. پس از تصدی خلافت توسط علی(ع) و اعزام عثمان بن حنیف به عنوان والی بصره، عبدالله بن عامر از بصره به مکه گریخت و یک میلیون درهم و صد شتر و چیزهای دیگری در اختیار ناکثین گذاشت و وعده کمک دارودسته‌اش را به آنان داد[۸]؛ از این‌رو، او یکی از مهره‌های اصلی غائله جمل محسوب می‌شود. وی در سال ۵۹ قمری در مکه درگذشت[۹].[۱۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مروج الذهب ج۲ ص۳۶۶
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۰.
  3. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۶۴.
  4. ابن ماکولا، الاکمال، ج۷، ص۱۶۷.
  5. ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، تحقیق مأمون صاغرجی و محمد نعیم العرقسوسی، ج۳، ص۱۸.
  6. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۶۴ و ۵۳۶؛ ابن ماکولا، الاکمال، ج۷، ص۱۶۷؛ ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۱۸.
  7. ابن هلال ثقفی، الغارات، ترجمه عزیز الله عطاردی، ص۴۷۰.
  8. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۶.
  9. مستوفی، حمد الله، تاریخ گزیده، ص۲۳۵.
  10. ملکی میانجی، علی، مقاله «ناکثین»، دانشنامه امام علی ج۹ ص ۹۶.