اعتزال
مقدمه
گوشهگیری، ملکهای است که انسان بهواسطه آن، توان آن را مییابد که به تنهایی و در انزوای از مردم زندگی کند؛ از اینرو اگر در زندان یا در بیابانی به تنهایی بهسر بَرد، این تنهایی و خلوت نمیتواند او را از خود و از خداوند متعال غافل سازد.
این فضیلت بزرگ بهسختی محبوب اولیاء الهی بوده، بهگونهای که بهدست آوردن مدارج کمال تنها با تحصیل آن فراهم میآید، تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) از مردمان دوری جست، به غار حراء پناه برد و خلوت گزید تا وحی را از جانب خداوند متعال دریافت نمود؛ نیز چون خداوند اراده فرمود که دختر معصوم آن حضرت را به ایشان ببخشاید، چهل روز گوشه گرفت آنگاه از غذای بهشتی خورد، و همسر خویش حضرت خدیجه(س) را ملاقات فرمود، تا نور حضرت زهرا(س) از ایشان به وجود مبارک حضرت خدیجه انتقال یافت.
کوتاه سخن آنکه تفکّر و اندیشه، که بهصورت مستقیم به عزلت نیازمند است، از برترین عبادات است؛ بهگونهای که لحظهای از آن برتر از هفتاد سال عبادت شمرده شده است.
در مقابل این فضیلت بزرگ، "اُلفت" قرار دارد. اُلفت ملکهای است که صاحب آن، بهواسطه این ملکه میتواند با مردم در پیوند بوده آنان را به سوی خود جلب نماید، و خود نیز به سوی آنان جذب شود. در خبری از امیرمؤمنان(ع) اُلفت در شمار صفات مؤمنان دانسته شده، بالاتر از آن، کسانی که از آن بیبهرهاند را فاقد خیر دانستهاند؛ آن حضرت(ع) میفرمایند: "مؤمن الفت گیرنده است و هیچ خیری در کسی که نه الفت میگیرد و نه به او الفت میگیرند، نیست"[۱].
حال میتوان گفت عُزلت و اُلفت دو بال هستند که هرکس سر در پی معراج دارد و خواستار پرواز در آسمان کمال میباشد، به ناگزیر میباید آن دو را طلبیده خود را به آن زینت بخشد؛ چه بال عزلت به تنهایی کافی نیست و بال اُلفت نیز؛ چه هیچ پرندهای با تنها یک بال نمیتواند به پرواز درآید؛ امّا با بهدست آوردن این دو بال بُراق معراج آماده شده انسان میتواند به سوی مدارج بالای کمال پرواز کند[۲].
نکته مهم
عزلت را گاه به معنی "رُهانیّت" دانستهاند و آن را با ترک جامعه، دنیا، لذّات آن و محرومیّت از منافع آن و در نتیجه محروم ماندن از ثوابهایی که تنها بهوسیله معاشرت با دیگران به دست میآید، مساوی خواندهاند و به تعبیری دیگر، آن را انفراد جسمی برشمردهاند. با این تفسیر، بدون تردید هیچ نسبتی میان اسلام و عزلت وجود ندارد. از سنّت پیامبر اکرم(ص) چنین استفاده میشود، که ایشان بارها این سخن خود را تکرار میفرمودهاند که: "در اسلام رهبانیت وجود ندارد"[۳].[۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَ لَا خَيْرَ فِيمَنْ لَا يَأْلَفُ وَ لَا يُؤْلَفُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۲.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص۴۷۲ ـ ۴۷۶.
- ↑ «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ»؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص۴۷۶ ـ ۴۷۹.