نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۴ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جاهلیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
جاهلیت، که در حوزه ادب و فرهنگعربی از آن سخن به میان میآید، در حقیقت به دوران قبل از اسلام اطلاق میشود. علت نامگذاری این دوره به این عنوان، نص صریح قرآن کریم است که میفرماید: آیا خواستار حکم جاهلیتاند؟ و برای مردمی که یقین دارند، داوری چه کسی از خدا بهتر است؟[۱]. همچنین میفرماید: و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید[۲]. و درباره خدا، گمانهای ناروا، همچون گمانهای [دوران] جاهلیت میبردند[۳]. آنگاه که کافران در دلهای خود، تعصّب [آنهم] تعصّب جاهلیّت ورزیدند[۴]. مصداق اصلی دوران جاهلیت زمان پیش از اسلام است که نادانان در آن دوران بسیار بودند.
جاهلیت در مفهومی دیگر، زمان فترت، یعنی عصر بین دو پیامبر است. گاهی نیز دوران کفر را جاهلیت گویند به زمان پیش از فتح و عصر بین ولادت و بعثتپیامبر اسلام (ص) نیز اطلاق میشود. ابن خالویه گوید: این کلمه از واژگانی است که در دوره اسلامی وضع شده و به زمان قبل از اسلام گفته میشود. تفصیل کلام آنکه کلمه "جاهلیت" گاهی به حالت نادانی اطلاق میشود که در قرآن و اخبار بیشتر به این معناست و گاهی به صاحب حالت "نادانی" یعنی فرد جاهل و نادان گفته میشود.
در دایرة المعارف الاسلامیة در ماده "جاهلیة" آمده است که "جاهلیت" که بر عصر پیش از اسلام اطلاق شده، مشتقق از "جهل" نقیض علم نیست، بلکه از ریشه "جهل" به معنای خیرهسری و پرخاشگری و شرارت است و در مقابل "اسلام" به معنای تسلیم و طاعت خدای عزّ و جلّ و رفتار و کردار بزرگوارانه "دینی" قرار میگیرد. کلمه جهل و جاهلیت در زبان قرآن و حدیث نبوی و شعر جاهلی نیز همین معنای تعصب و بیپروایی و کمخردی است. قرآن کریم میفرماید: گفتند: آیا ما را به ریشخند میگیری؟ گفت: پناه به خدا که [مبدا] از جاهلان باشم[۵]. در سوره اعراف نیز آمده است: گذشت پیشه کن، به [کار] پسندیدهفرمان ده و از نادانان رخ برتاب[۶]. در فرازی دیگر آمده است: و بندگانخدای رحمان کسانی هستند که روی زمین به نرمی گام برمیدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ میدهند[۷].
در روایت است که ابوذر، کسی را به زشتی یاد کرد، پیامبر (ص) به او فرمود: تو مردی هستی که ریشههای جاهلیت در تو باقی است. در همه این شواهد، ریشه "جهل" بهمعنای خیرهسری و تندی و بیخردی است و عصر جاهلیت با همه جنبههای شرکآمیز و اخلاق مبتنی بر عصبیت و انتقامجویی و خونخواری و تبهکاریاش به دوره پیش از اسلام گفته میشود.
اما در قرآن کریم اصطلاح دیگری با عنوان "الجاهلیة الاولی" برای این دوره بهکار برده میشود. در سوره احزاب میفرماید: و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید[۸]. واژه "الجاهلیة الأولی" در آیه بالا یک ترکیب وصفی و به معنای نادانی نخستین است. میان مفسران در مقصود از جاهلیت اولی اختلاف است، برخی از مفسران آن دورانهای گذشته دانستهاند که زنان با لباسی نامناسب در میان مردان به گردش میپرداختند و خود را بر آنان عرضه میکردند. در هر حال میتوان از آیه شریفه فهمید که حضور تحریک کننده زنان در بین مردان که باعث گسترش فساد میشود، امری بسیار ناپسند است. آنچه عصر جاهلی را، گذشته از سنتها و عادتها غلط، به عنوان یک موضوع قابل تأمل در نزد پژوهشگران و محققان مطرح ساخته و تاکنون کتابها و تحقیقات متعددی درباره آن انجام شده، فنون و آثار ادبی فاخر و شکوهمند بهویژه در حوزه شعر و گفتار هنری است. از بارزترین این آثار، مجموعههای شعری اصحاب متعلقات سبع[۹] است. قومعرب در جاهلیت به دو گروه حَضَری (شهرنشین، متمدن) و بدوی (صحرا نشین) تقسیم میشدند.
بدویان جاهلی به هیچ نظام حکومتی جز نظام قبیلگی گردن ننهاده بودند و حکومتی جز خانواده و عشیره نمیشناختند. هر قبیله رئیسی داشت که شیخ یا بزرگ قبیله بهشمار میرفت و رشته وحدت بین افراد و داور دادرسیها بود. افراد قبیله موظف بودند از برادر خود، چه ظالم و چه مظلوم، حمایت کنند. این احساس حمایت "عصبیت" یا "فرهنگ جاهلی" نامیده میشد.
با نگاهی گذرا به سخنان امامعلی (ع) درباره جاهلیت، به این نتیجه میرسیم که آن حضرتمردم را از بازگشت به کبر و نخوتهای جاهلی و کینههایی که از ویژگیهای آن دوران بهشمار میرود بر حذر داشته است. این امر در خطبه قاصعه به بهترین وجه بیان شده است. حضرت در قسمتی از این خطبه میفرماید: پس آتش عصبیّت و کینهها جاهلی را که در دلهایتان نهفته است خاموش کنید، که بیتردید این ننگ و عار برای مسلمانان از خطرهای شیطان و خودستاییها و تباهیها و وسوسههای اوست»[۳۳].