احمد بن زین‌الدین احسایی (پدیدآورنده)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
احمد بن زین‌الدین احسایی
تاریخ درگذشت۱۲۴۱ ق
آرامگاهمدینه منوره
ملیتاهل احساء
تابعیتعربستان
زبانعربی
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات علمی
استادانمحمد باقر وحید بهبهانی
سید علی طباطبایی
مهدی شهرستانی
سید مهدی بحرالعلوم
جعفر کاشف‌ الغطاء
آثار«العصمة و الرجعة»
«مختصر الرسالة الحیدریة فی فقه الصلوات الیومیة»
«شرح الزیارة الجامعة الکبیرة»
«تلویح الإشارة فی تلخیص شرح الزیارة»
«جوامع‌الکلم»
«حیاةالنفس فی حظیرة القدس»
«شرح العرشیه»
«شرح المشاعر»
«الفوائد»
«الرسالة الخطابیة فی جواب بعض العارفین»
«الفائدة فی الوجودات الثلاثة»
«الفائدة فی کیفیة تنعم أهل الجنة و تألم أهل النار»

زندگی نامه احمد احسایی

شیخ احمد احسایی، فرزند زین الدین بن ابراهیم در رجب ۱۱۶۶ ق، در منطقه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد و تا بیست سالگی در همان جا علوم دینی متداول را فرا گرفت. در سال ۱۱۸۶ مقارن با آشوب‌‏های ناشی از حملات عبد العزیز حاکم سعودی، به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس دانشورانی چون سید مهدی بحر العلوم و آقا محمد باقر وحید بهبهانی، کاشف‌الغطاء و سید علی طباطبایی معروف به صاحب ریاض، حضور یافت و از آنها اجازه نقل روایت داشت. او علاوه بر فقه و اصول و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتی داشت[۱]. شیخ احمد احسایی در سال ۱۲۲۱ عازم زیارت مشهد شد و در راه بازگشت، در یزد توقفی کرد. اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، در یزد مقیم شد. در این زمان که آوازه احسایی در ایران پیچیده بود، فتحعلی شاه قاجار از وی برای اقامت در تهران، دعوت به عمل آورد. احسایی ابتدا دعوت شاه را نپذیرفت؛ اما سرانجام به تهران رفت؛ ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در تهران نپذیرفت و در سال ۱۲۲۳ همراه خانواده‏‌اش به یزد بازگشت[۲]. شیخ احمد در سال ۱۲۲۹ در راه زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و حاکم کرمانشاه روبه‌‏رو شد. که وی را به اقامت ده ساله در آن دیار راضی‏ کرد. شیخ احمد پس از مرگ حاکم کرمانشاه به قزوین رفت و مورد استقبال علمای این شهر قرار گرفت و به تدریس و امامت جماعت در این شهر مشغول شد[۳].

نظریات احسایی و تکفیر او

احسایی، گرچه به وارستگی و علم ستوده شده، اما آرا و نظریاتش از خطا مصون نبود. او معتقد بود انسان با جسم این جهان وارد قیامت نشده، بلکه با جسم هورقلیایی از قبر بیرون می‌‏آید. شاخص اندیشۀ غلوآمیز او که باعث تکفیر وی از سوی دانشمندان دیگر شهرها شد، این بود که وی امامان(ع) را علل اربعه کائنات "علت فاعلی، مادّی، صوری و غایی" معرفی می‌‏کرد. چنین دیدگاه غلوآمیزی، علاوه بر آنکه خود گناه بزرگی است، زمینه پیدایش افکار دیگری "مثل ادعای الوهیت، تجلی ذات حق، و حلول حق‏تعالی در افراد " می‌‌شد، چنانکه مؤلف کتاب روضات الجنات چنین گزارش می‌‌کند: "احسایی پس از فوت اساتید خود، ادعای کشف و الهام و تفویض و غلو و موهومات نمود و این، در مراکز شیعه و محافل علمی سر و صدایی به راه انداخت. عده‌ای از علما و متخصصین فلسفه الهی و حدیث و فقه به رهبری شهید ثالث کوشیدند، شیخ احمد را مجاب کنند، ولی اصرار او به رأی خویش باعث تکفیر او از سوی حاج محمدتقی قزوینی، (معروف به شهید ثالث)؛ آقاسید مهدی (فرزند صاحب ریاض)؛ ملاجعفر استرآبادی؛ ملا آخوند دربندی؛ شریف‌العلمای مازندرانی (استاد شیخ انصاری و صاحب کتاب جواهر) و تعداد کثیر دیگری از علما شد و در ایران، عراق، عربستان و سایر مراکز شیعه از این حکم تبعیت کردند[۴]. به دنبال این اتفاقات، شیخ احمد احسایی از قزوین به مشهد عزیمت و پس از زیارت به یزد رفت و از آنجا به اصفهان و بعد به کرمانشاه روی آورد. در تمام این شهرها با سردی از او استقبال شد. احسایی ایران را به قصد عراق ترک گفت، ولی در عراق نیز با همان روش مردم ایران روبرو شده و ناچار از کربلا به مکه رفت و پس از مکه، عازم موطن خود گردید. در این سفر، در نزدیکی‌های شهر مدینه در ذیقعده سال ۱۲۴۱ در ۷۵ سالگی درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۵].

شیخیه، پیروان احسایی

به پیروان شیخ احمد احسایی"شیخیه" گفته می‌‌شود و او موسس این فرقه شمرده می‌‌شود. پیروان این فرقه، نسبت به امام زمان، معاد، حدیث، معراج، امامت و... دیدگاه‌های خاصّی دارند که در کتب بزرگان شیخیّه آمده است. عمده پیروان شیخیه، در بصره، حلّه، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی شهرهای ایران بودند. احمد احسایی، شاگردان بسیار داشت که از میان ایشان، سید کاظم رشتی، پس از وفات او در گسترش و ترویج افکار او، کوشید و جانشین وی بود[۶].

آثار احسایی

از مهم‌ترین آثار او جوامع الکلام است که حاوی پاسخ‌های او به سؤالات و قصایدی در رثای امام حسین(ع) است. شرح زیارت جامعه کبیره، بزرگ‌ترین و معروف‌ترین اثر شیخ احمد احسایی است. کتاب دیگر او حیاة النفس فی حضیرة القدس است که کتابی مختصر در اصول و عقاید است. از آثار دیگر او می‌‌شود از شرح المشاعر، العصمة و الرجعة، الفوائد، مجموعه الرسائل، تلویح الإشارة فی تلخیص شرح الزیارة، الرسالة الخطابیة فی جواب بعض العارفین، شرح العرشیه، مختصر الرسالة الحیدریة فی فقه الصلوات الیومیة، الفائدة فی الوجودات الثلاثة و الفائدة فی کیفیة تنعم أهل الجنة و تألم أهل النار نام برد. او همچنین از علمای عراق، قطیف و بحرین دارای اجازاتی است که این اجازات به زمانی مربوط است که شیخ احمد، انحراف فکری پیدا نکرده و به تأویل و کشف روی نیاورده بود[۷].

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵-۳۰۷.
  2. ر.ک: احسایی، عبد اللّه، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ص ۱۹ـ ۲۳؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ - ۲۸۰.
  3. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۵-۱۸۷؛ احسائی، عبدالله، شرح احوال شیخ احمد احسائی، ص۲۳؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵.
  4. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵-۳۰۷.
  5. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵-۳۰۷.
  6. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۸۵-۱۸۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۵۰.
  7. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۷۶ ـ ۲۸۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۵-۳۰۷.

پیوند به بیرون