نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۸ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
عصمت در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن، نگهداشتن، محافظت و ممانعت است[۱] چنانکه در چندین آیه از قرآن به همین معنا آمده است: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ﴾[۲]، ﴿قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً﴾[۳].
دلیل دیگری که تحت عنوان تعریف عصمت بیان شده این است که معصومین برای محافظت خودشان از گناه، خطا و اشتباه یک نیروی درونی و بیرونی دارند. نیروی درونی یعنی انگیزهای برای انجام دادن معصیت ندارند و نیروی بیرونی، یعنی مانعی که نزدیک شدن به گناه را از معصومین میگیرد، چنانکه در جریان حضرت یوسف از این نیرو بیرونی استفاده شد ﴿كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ﴾[۸]. همچنین درباره اهل بیت(ع) در آیۀ تطهیر آمده است: ﴿لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾[۹]. از تقدیم ﴿عَنْكُمُ﴾ بر ﴿الرِّجْسَ﴾ نتیجه گرفته شده است که عامل بیرونی مانع است که رجس و پلیدی به اهل بیت(ع) نزدیک شود، نه اینکه اهل بیت از رجس و پلیدی دور شده باشند.
عده ای دیگر در بیان دلیل عصمت مدعی شدهاند اتصال معصومین به حقیقتاعمال، سبب عصمت آنان شده است، به این بیان که گناه و اشتباه زمانی رخ میدهد که انسان به وسیلۀ حسی درونی یا بیرونی با واقعیتی روبرو شده و یک سلسله صورتهای ذهنی در تصورش تداعی شود و با عقل خود آن صورتها را تجزیه و ترکیب کند آنگاه در تطبیق صورتهای ذهنی با واقعیتهای خارجی دچار خطا و اشتباه میشود؛ اما اگر انسانی مستقیماً با واقعیتهای عینی به وسیلهحسی یا موهبتی خاص در تماس باشد به نحوی که ادراک واقعیت، نزد او عین اتصال با واقعیات باشد، فرض خطا یا اشتباه برای چنین فردی فرضی محال است، چرا که او به صورت مستقیم با واقعیات در تماس است[۱۰].
برخی با توجه به تعاریف عصمت و دلایل آن قایل شدهاند عصمت زاییدۀ اختیارمعصوم نیست و معتقداند عصمت آنان به خاطر عامل قهری و جبری است که از ناحیۀ خدا در ذات معصومین نهادینه شده است؛ حتی عده ای پا را فراتر گذاشته و معتقدند چنین عصمتی به هیچ عنوان واقع نمیشود، چراکه در ماهیت تمام انسانها امیال و شهواتنفسانی وجود دارد و اگر معتقد شویم معصومین چنین امیال و دواعی شهوانی را ندارند باید ملتزم شویم آنها از دایرۀ انسانیت خارجند، در حالی که چنین ادعایی نزد هیچکس پذیرفته نیست[۱۱].
در جواب گفته شده است عصمت معصومین به واسطۀ دو امر حاصل میشود:
ممکن است اشکال شود بازگشت امر ارادی و اکتسابی به امر غیر ارادی است، چراکه در تعریف عصمت امر ارادی معصومین منوط به علمی شد که از طرف خداوند در جانمعصومین نهادینه شده و این علم، امر کاملا تکوینی و غیر ارادی است، لذا چگونه میتوان ملتزم شد عصمت معصومینامر اختیاری است، چراکه عصمت معصومین به طور غیر مستقیم ناشی از امر جبری است که خداوند آن را به عنوان علم و یا ملکه به معصومین هبه کرده است؟
در جواب خواهیم گفت امر ارادی و اختیاری به هیچ عنوان به امر غیر ارادی و تکوینی به نام علم و ملکه وابسطه نیست، بلکه میتوان مدعی شد چنین موهبتی بر اساس شواهد دینی منوط به امر ارادی و اختیاری است، چنانکه این مدعا توسط فرازی از دعای ندبهتأیید میشود: «تو (خداوند) با آنها شرط کردی زهد را و فهمیدی که آنان به این شرط وفا میکنند پس آنان را مقرب خویش قراردادی و با وحی خویش آنان را گرامی داشتی»؛ لذا علم موهبتیخداوند بدون دلیل و توسط امر تکوینی در روحمعصومین قرار نگرفته است، بلکه اراده و اختیارمعصومین برای قبول چنین موهبتی نقش اصلی را در پذیرفتن و قرار گرفتن این موهبت در روح آنان دارد[۱۹].
گسترۀ عصمت
وسعت عصمت معصومین شامل امور فردی، امور اجتماعی، امور دینی و امور غیر دینی میشود، به نحوی که میتوان گفت امامتامامان معصوم زیر سایۀ عصمت آنان توسط خداوندجعل شده است. در فرمایشی از امام رضا(ع) درباره چنین تلازمی (امامت و عصمت) آمده است: «فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»[۲۰]«فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَی مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُونَهُ أَوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَیُقَدِّمُونَهُ»[۲۱].[۲۲]