بدر
مقدمه
﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۱]. قاموس قرآن میگوید: بدر، نام محلی است ما بین مکه و مدینه که جنگ معروف بدر در آن واقع شد[۲]. باز قاموس قرآن میگوید: آیات سوره انفال درباره جنگ معروف «بدر» است. این آیه «خطاب به گروهی از مسلمانان است، که در جنگ احد شرکت کرده بودند. خداوند برای آنکه خاطر آنان را تسلیت داده باشد سرگذشت فتح و پیروزی که در بدر نصیب آنان شده بود، یادآوری نموده (است)»[۳]. بعد از اینکه قریشیان املاک و اموال مسلمین را پس از مهاجرتشان به مدینه، توقیف کردند، به همان اندازه که قریش در این اندیشه بود که چگونه مسیر تجارتش به شام را از تعرض مسلمانانی که نیروهایشان در مدینه گرد آمده بودند، صیانت کند، مسلمانان هم به این فکر فرو رفتند که مسیر تجارتی قریشیان را ببندند. از این رو مسلمانان مدینه را به قصد بستن راه بر کاروان تجارتی قریشیان ترک کردند. در واقع، این نوعی محاصره اقتصادی مشروع قریش توسط مسلمانان بود. نتیجه کار «غزوه بدر کبری» بود که در هفدهم رمضان سال دوم هجری (۱۳ مارس ۶۲۴م) رخ داد[۴].
سیوطی در الاتفاق مینویسد: بدر و آن قریهای نزدیک مدینه است، این جریر از شعبی آورده که گفت: بدر از آن مردمی از قبیله جهینه بود که بدر نامیده میشد و این قریه به نام او اسمگذاری گردید[۵]. در تاریخ جامع ادیان میخوانیم: «بدر اسم چاهی است که در آن مکان، شخصی به نام بدر بن یخلد از اجداد قریشیان حفر کرده بود و در چهار منزلی مدینه واقع است[۶]. و «معجم البلدان» ماده بدر[۷]. تفسیر روشن[۸] بیان میدارد: بدر محلی است در ۲۸ فرسخی مدینه به طرف مکه (در جنوب غربی مدینه). و صاحب کتاب صهرین مینویسد: «بدر به فاصله یک شب با حرکت شتر از مکه به طرف طایف واقع شده (است)[۹]. بدر در جنوب غربی مدینه واقع شده و فاصله آن تا مدینه از راه کاروانی - که پیمبر(ص) نیز همان راه را پیموده - در حدود ۱۶۰ میل است، ولی این فاصله از راهی که با وسائل امروزی پیموده میشود ۱۵۳ کیلومتر است[۱۰].
منطقه بدر، از مراکز تجمع و گردهمایی اعراب در زمان جاهلیت بود که در آن به خرید و فروش و ارائه اشعار خود میپرداختند[۱۱] و[۱۲]. مورخان بزرگی چون ابن اسحاق، یعقوبی و طبری، از این نبرد با عنوان «بدر کبری» واقدی در کتاب مغازی و ابن سعد در جلد دوم طبقات الکبری با نام «بدر القتال» یاد کردهاند برخی بر این باورند که بدر «بدربزرگ یا کبری» در مقابل غزوه «بدراولی» نامگذاری شده است که پیشتر و در جمادی الآخر یا ربیع الاول سال دوم هجری روی داده بود و طی آن، رسول خدا(ص) تا ناحیه بدر به تعقیب دشمن شتافت با این حال، باید بر این نکته تأکید کرد که عظمت پیروزی مسلمانان در این نبرد، علت اصلی این نامگذاری بوده است. در در غزوه بدر «سپاهیان قریش به سختی شکست خورده، هفتاد تن از روسای آن طایفه هلاک (و) به همان میزان اسیر شدند در این جنگ از مسلمانان فقط چهارده نفر کشته (شهید) شدند. «درباره غزوه بدر... آیات نسبتاً زیادی نازل شده که بخش اصلی آنها در سوره انفال آمده است ضمن اینکه آیات ۱۴-۱۲ و ۱۲۶-۱۲۳ سوره آل عمران، ۷۸-۷۷ سوره نساء، ۱۹ سوره حج و ۴۵-۴۳ سوره قمر نیز در همین زمینه سخن میگویند خداوند متعال طی این آیات علاوه بر بیان شکلگیری نبرد، دلایل و چگونگی پیروزی مسلمانان، تقسیم غنایم و برخورد با اسیران، از اراده قطعی خود برای زمینهسازی اعتلای حق و در هم کوبیدن باطل سخن میگوید و این حقیقت را یادآوری میکند که برخی از مسلمانان، از نبرد با دشمن خشنود نبودند و چشم طمع به ثروت قریش دوخته بودند». بدر از اعلام مصرح قرآن است و «امروزه بدر در تقسیمات اداری عربستان سعودی در جنوب غرب مدینه شهری است دارای امارت وروستاهای متعدد تابع آنکه جزئی از منطقه امارت مدینه منوره به شمار میآید و ساکنان آن عموماً از بنوسالم و حرب هستند جاده آسفالته اصلی مدینه – مکه از بدر میگذرد و تا سالهای اخیر تنها محل تقاطع جاده آسفالته مدینه و مکه به بندر مهم ینبع بود»[۱۳].[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید» سوره آل عمران، آیه ۱۲۳.
- ↑ سید علی اکبر قریشی، قاموس قرآن، ج۱-۲، ص۱۷۰.
- ↑ انوار درخشان، ج۳، ص۱۸۲.
- ↑ شوقی ابوخلیل، اطلس قرآن، مترجم: محمد کرمانی، ص۲۲۷.
- ↑ شوقی ابوخلیل، اطلس قرآن، مترجم: محمد کرمانی، ص۴۵۲.
- ↑ ر.ک: سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۵۷.
- ↑ جان بی. ناسی، تاریخ جامع ادیان، مترجم: علیاصغر حکمت.
- ↑ تفسیر روشن، ج۵، ص۱.
- ↑ عبدالرحیم خطیب، صهرین، ص۱۶۵.
- ↑ صدر بلانی، پیمبر در صحنه کارزار بدر.
- ↑ طبقات الکبری، ج۲، ص۱۳.
- ↑ نور فصلنامه علمی و تحقیقی قرآن، شماره ۱۰ و ۱۱، پاییز و زمستان ۱۳۸۱، ص۱۸۱.
- ↑ محبوبه خسروی، جغرافیای نزول قرآن.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۷۰.