نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
طمع، در مقابل استغناء و بینیازی از مردم قرار دارد؛ و عبارت از شوق و میل نفس به دارائی دیگران است. این "دارائی" هر چند ثروت، آبرو، مراتب اجتماعی و دیگر امور اینگونه را دربر میگیرد؛ امّا "طمع" بیشتر در مورد شوق به ثروت دیگران به کار میرود. بنابراین، هرچند این رذیلت از نظر لغوی تمامی داشتههای انسانها را دربر میگیرد، امّا از نظر استعمال در دانشاخلاق، به "طمع در ثروت مادّی دیگران" اختصاص یافته است[۱].
قرآن کریم نیز به شدّت از این رذیلت اخلاقینهی فرموده؛ و هم از این کتاب آسمانی و هم از روایات اهل عصمت(ع)، به خوبی استفاده میشود که عقوباتی سخت از پی این صفت اخلاقی در دنیا و آخرت دامن صاحبان آن را خواهد گرفت. به این دو آیه شریفه بنگرید: ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴾[۳]؛ ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴][۵].
گویا مراد از "چشم دوختن به دارائی مردم"، همان طمع باشد؛ چه پیامبر اکرم(ص) نیز این دو آیه را همینگونه تفسیر فرمودهاند: "هرکس نظر خود را به ثروتمردم بدوزد، اندوهش پایدار شود و ناراحتیاش هرگز تسلّی نیابد"[۶].
طمعورزی، گذشته از آنکه خود در شمار رذائل اخلاقی است، رذائلی چند بههمراه و نیز در پی خواهد داشت؛ که هریک در شمار گناهان کبیره محسوب میگردد.
در این میان، اگر "دنیادوستی" تنها همراه ناپسند این صفت اخلاقی بود، کافی بود تا آدمی بدون تردید آن را در شمار بدترین رذائل اخلاقی داند، و در تنزیه جان خود از آن بکوشد. غفلت از یاد خدا، همچون سگ در کمین اموال دیگران بودن و...، نیز در شمار دیگر رذائلی است که به همراه طمع برای آدمی حاصل شده، سرانجام او را از انسانیّت خود جدا، و پیش از آن او را از جمله مؤمنین خارج میسازد[۷].
آوردهاند که پیرزنی بر بالین تازه عروسی جوان، که در حالت احتضار بود حاضر شد، تا چون آن محتضر جان سپرد، چشمانش را بر هم نهد و برای دفن آمادهاش سازند. در آن هنگامه اندوه، خویشان آن دختر دریافتند که او با التماس امّا با ضعف فراوان میگوید: بگذار بمیرم و درآور!. آنان که از این سخن سخت به تعجّب فرو شده بودند، دریافتند که پیرزن در پی آن است که انگشتری آن دختری -که هدیهای از جانب شوهرش بود - را، از انگشتش خارج سازد، و آن دختر، التماس میکرد که اجازه دهد تا زنده است انگشتری همچنان در دستش باقی بماند!. آیا طمع در دارائی دیگران- هرچند دختری جوان باشد که اکنون با مرگ پنجه در پنجه نهاده است -، آدمی را از انسانیّت خود خارج نمیسازد!، و آیا چنین کس را میتوان مسلمان و مؤمن دانست؟![۸].
در این زمینه، به این حدیث عجیب بنگرید:"طمع شراب شیطان است، که آن را با دست خود به پیروان مخصوص خود مینوشاند. و کسی که از این شراب نوشیده و مست گردید، هرگز به هوش نخواهد آمد، مگر هنگامی که مواجه باشد به عذاب سخت جهنّم در مجاورت ساقی خود که شیطان است. و اگر نباشد طمع به دنیا مگر مبادله و خرید و فروش دین به دنیا، هر آینه این گرفتاری بزرگ و سخت بس خواهد بود!. خداوندعزیز و جلیل فرموده است: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ﴾[۹]؛.. و شخص طمعکار برکنده میشود از او ایمان بیآنکه خود او بفهمد"[۱۰].
در روایتی دیگر نیز، صریحاً به این نکته اشاره شده که: "طمع موجب خروجایمان از قلبانسان میشود": به امام صادق(ع) عرض کردم: "چه چیزی ایمان را در قلبانسان ثابت میکند؟ فرمودند: تقوا و پرهیزگاری؛ و آنچه آن را از قلب خارج میکند، طمعورزی است"[۱۱][۱۲]. *با این همه، جای افسوس است که بنا بر شهادتقرآن کریم، عموم مردم بهجز اندکی از آنان، از دام این رذیلت اخلاقی رهائی نیافته، بدان مبتلا میباشند: ﴿إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ * قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ﴾[۱۳]. این آیه، در مرتبه نخست بهخوبی نشان میدهد که تنها مؤمنانند که از دام این رذیلت رهیدهاند؛ ورنه دیگر کسان طمع ورزند و به دارائیِ دیگران چشم دوخته.
زان پس نیز اشاره مینماید که طمعورزان، مشتاقند تا دارائیِ دیگران را به ثروت خود بیفزایند، هرچند آنان از ثروتی اندک برخوردار بوده، و یا حتّی در شمار فقرا قرار گیرند[۱۴].
اینان در این زمینه تفاوتی میان حلال و حرام، دور و نزدیک، خویش و بیگانه، و عوام و خواص نمینهند!. به این چند آیهمبارک نیز توجّه فرمائید: ﴿وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ * أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾[۱۵]؛ ﴿وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا* وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا﴾[۱۶]؛ ﴿فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾[۱۷].
بدین ترتیب، واضح میشود که از نظرگاه قرآن کریم، طمعورزان به دیدهای به حلال مینگرند که به حرام مینگرند؛ نظری به مالخویشان دارند که به مال بیگانگان دارند؛ و حتّی در طمع به نوامیس دیگران، محترمترین بانوان را نیز از نظر دور نمیدارند: ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ﴾[۱۸] .
عجیبتر آنکه طمعورز نادان، به آن گمان است که بهشت نیز در اختیار اوست؛ از این رو در آن طمع ورزیده آرزو میپرورد که بدان وارد شود: ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ﴾[۱۹].
بر این اساس، روش طمّاعان، روش گرک است و عمل آنان عمل او؛ از این رو با صورتی همچون او محشور میشوند، و در قیامت چهرهای گرگین مییابند!؛ [۲۰].
طمع، به عنوان خُلق مقابل استغناء نیز، از مراتبی همانگونه برخوردار است؛ چه: گروهی از طمعورزان در حلال طمع میکنند، امّا در حرام نه؛ و گروهی علاوه بر حلال، در حرام هم طمع میکنند؛ گروهی دیگر در آشنایان طمعی ندارند، در بیگانگان امّا آری و گروهی دیگر تفاوتی بین خویش و غیر و نزدیک و بیگانه نمینهند!؛ گروهی خُرد و کلان را در این راستا یکسان میبینند؛ و گروهی از خواص پرهیز، و در مال عموم طمع میکنند؛ گروهی حتّی به پدر و مادر خویش نیز ترحّم نمیکنند، گذشته از آنکه در مال شرعی پیامبر اکرم(ص) و حضرت ولیعصر(ع) نیز طمع کرده، حتّی خمس و زکاتمال خویش را بهراحتی مصرف میکنند[۲۱].
یهود و آنان که روشی همچون آنان دارند، از همین رذیلت اخلاقیرنج میبرند؛ چه آنان نه تنها در پی آنند که همه دنیا را به چپاول گیرند - و از این رو همچون دوزخ سیری ناپذیرند! -، که حتّی در بهشتالهی نیز طمع بسته، گمان میکنند که تنها یهودیانند که علیرغم اتّصاف به رذائل اخلاقی بیشمار، باز به بهشت میروند؛ و دیگران را هیچ راهی به آن سرای پر نعمت نیست!؛ وای بر طمع و وای بر طمع کاران![۲۲].
↑«و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.
↑«به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
↑«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و میگوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد *(داود) گفت: بیگمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میشهای خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران بر یکدیگر ستم روا میدارند جز آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و آنان اندکند» سوره ص، آیه ۲۳-۲۴.