علم‌آموزی اهل بیت در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اهل بیت است. "علم‌آموزی اهل بیت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

الهام، افکندن (القای) الهی امور معنوی به قلب انسان است[۱]. وقتی دانشی به کسی الهام می‌شود، آگاهی از آن را در درون خود می‌یابد. اشاره شد که در قرآن کریم، به صراحت از الهام به غیر پیامبران، به منزله یکی از شیوه‌های انتقال یا دریافت علوم، سخن به میان نیامده است؛ اما بسیاری از مفسران، وحی به غیر پیامبران مانند مادر موسی(ع)[۲] و حواریان حضرت عیسی(ع)[۳] را بر الهام تطبيق کرده‌اند[۴]. این واژه در روایات به صراحت به کار رفته و همان معنای لغوی‌اش اراده شده است. می‌توان گفت که الهام، یکی دیگر از شیوه‌های مهم دریافت علوم توسط ائمه(ع) است. تفاوت الهام با دو شیوه ارتباط با فرشتگان در آن است که در الهام، مطالبی به قلب فرد القا می‌شود، بدون آنکه شخصی را ببیند یا صدایی را بشنود؛ اما در آن دو شیوه، فرد صدای فرشته را می‌شنود یا او را در قالبی تمثل یافته می‌بیند و صدایش را می‌شنود.[۵]

شهود

چنان که می‌دانیم، حواس ما در قلمرو امور حسی، و آن هم در محدوده خاصی کارایی دارد. درک بسیاری از واقعیت‌های جهان، از دایره حواس ما خارج‌اند. مسائل معنوی، مانند باورهای اعتقادی و نیت‌های افراد، از این سنخ امورند که با حواس عادی دیده نمی‌شوند. مراد از شهود آن است که افرادی بتوانند فراتر از قلمرو حواس، حقایقی از جهان را با قلب خود ببینند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند. این مشاهده، همان چیزی است که در مباحث عرفانی از آن به شهود یاد می‌کنند. در این بخش به بررسی برخی از روایاتی می‌پردازیم که چنین توانایی را به اهل بیت(ع) نسبت می‌دهند. این روایات را ذیل عناوین «شهود باورها»، «شهود اعمال» و «شهود حوادث جهان» بررسی می‌کنیم. همانند مباحث گذشته، روایات را به ترتیب تاریخی نقل کرده، در پایان به نکاتی درباره چگونگی شهود حقایق و تحولات تاریخی روایات اشاره می‌کنیم.[۶]

شهود باورها

مقصود از شهود باورها، شهود ایمان و کفر و حالات معنوی افراد است. روایات بسیاری دلالت دارند که ائمه(ع) از نیت‌ها و افکار مردم آگاه‌اند[۷]. این آگاهی می‌تواند از طریق شهود، الهام، تحديث و دیگر شیوه‌ها باشد. به همین دلیل، در این بحث به روایاتی اشاره می‌کنیم که بر شهود این گونه امور، دلالت روشنی داشته باشند.[۸]

خردورزی و تعقل

در این بخش، شواهدی بیان می‌شود که نشان می‌دهد ائمه(ع) تنها گیرنده و بازگوکننده الهامات قلبی یا تحدیث فرشتگان و مانند آن نبوده‌اند؛ بلکه خود انسان‌هایی دارای فهم و استنباط عقلی بوده‌اند که خداوند برخی از مطالب را به شیوه‌هایی چون الهام و تحدیث به آنان عطا می‌کرد و بخشی از دانش ایشان، استنباط معصومانه[۹] و دقیق آنان از قرآن کریم و دیگر منابع علومشان بوده است. تعقل و استنباط، با نیروی تفکر و اندیشه انسان‌ها سروکار دارد. توجه داریم که پیامبر(ص) و ائمه(ع)، انسان‌هایی برگزیده‌اند و بُعد انسانی‌شان[۱۰] اقتضا می‌کند که از تعقل و تفکر بهره‌مند باشند و استفاده کنند. چنان که اشاره شد، در آیات قرآن و روایات معصومان(ع)، تعقل و فهم جایگاهی ممتاز دارد. آیاتی که به تدبر و تعقل در قرآن و نشانه‌های خداوند در طبیعت و دیگر امور سفارش می‌کنند، از این جمله‌اند[۱۱]. در روایات نیز عقل و تدبر بسیار مدح شده‌اند[۱۲].

در روایتی، امام صادق(ع) نقل کرده‌اند که پدر بزرگوارشان به ایشان فرمودند: فرزندم! جایگاه شیعیان را به اندازه روایت و معرفت آنان بشناس! همانا معرفت، شناخت عمیق روایات است؛ و مؤمن با شناخت عمیق روایات به بالاترین درجات ایمان می‌رسد»[۱۳]. در روایت دیگری نیز بر این معنا تأکید شده است که فهم و شناخت حقایق دقیق و عمیق یک کلام، بسیار ارزشمند است و باید مورد توجه باشد. در این روایت، از امام صادق(ع) نقل شده است: «شما داناترین مردمید، زمانی که معانی سخنان ما را دریابید. همانا کلام ما به هفتاد وجه باز می‌گردد»[۱۴].

بیان شد که در روایتی، این مطلب به صراحت آمده است: «خداوند پیامبر یا رسولی را نفرستاده، مگر آنکه عقل او را کامل کرده و عقلش برتر از عقل تمام امتش بوده است... بنده نمی‌تواند دستورهای خداوند را انجام دهد، مگر آنکه آنها را تعقل کند؛ و عبادت کنندگان در برتری عبادتشان به مقامی که عاقل رسیده است، نمی‌رسند»[۱۵]. در روایت معروف جنود «عقل و جهل» آمده است: «تمام این ویژگی‌ها که از سپاهیان عقل‌اند، در کسی جز پیامبر، وصی پیامبر یا مؤمنی که خداوند قلب او را با ایمان امتحان کرده باشد، جمع نمی‌شوند»[۱۶]. در روایت دیگر آمده است که امام صادق(ع) فرمودند: «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِنَّا- مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ- أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِمْ‌»[۱۷]؛ رسول خدا(ص) هرگز با بالاترین (درجه) عقل خود با بندگان (خداوند) سخن نگفت؛ (زیرا) آن حضرت می‌فرمودند: ما گروه پیامبران دستور داریم که با مردم به اندازه عقل آنان سخن بگوییم». با توجه به این گونه روایات، روشن است که پیامبران و ائمه(ع) بیش از دیگران از این نعمت الهی بهره‌مند بوده‌اند.[۱۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۵۷؛ صاحب بن عماد، المحيط في اللغة، ج۳، ص۴۹۴؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۷۴۸؛ مبارکبن اثیر جزری، النهاية في غريب الحديث و الأثر، تصحیح محمود محمد طناحی، ج۴، ص۲۸۲.
  2. ر.ک: قصص، ۷.
  3. ر.ک: مائده، ۱۱۱.
  4. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان في تفسير القرآن، ج۱۶، ص۱۰؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۷، ص۳۷۷ و ج۳، ص۴۰۶؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۵، ص۷، ۱۲ و ج۱۶، ص۲۳ و....
  5. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۲۵۴.
  6. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۲۶۹.
  7. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۵-۲۵۳.
  8. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۲۷۰.
  9. در مباحث بعدی، درباره این ویژگی علوم ائمه(ع) سخن خواهیم گفت.
  10. خداوند در برخی آیات قرآن کریم از زبان پیامبرش بر این نکته تأکید می‌کند که ایشان بشری (انسانی) بوده‌اند که الطاف خاص الهی شامل حالشان شده است و با جهان دیگر از طریق وحی مرتبط شده‌اند. تأکید بر بعد بشری در این آیات، قابل توجه است: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ. این مسئله درباره ائمه(ع) نیز صادق است؛ با این تفاوت که به آنان وحی نبوی نمی‌شود؛ اما آنان دارای علوم ویژه و الهی‌اند که به شیوه‌های دیگر به آنان می‌رسد.
  11. ر.ک: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا «آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲؛ ﴿أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ «پس آیا در این گفتار نیندیشیده‌اند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟» سوره مؤمنون، آیه ۶۸؛ ﴿وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ «و اوست که زنده می‌گرداند و می‌میراند و پیاپی آمدن شب و روز با اوست؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۰؛ ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا «آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴؛ ﴿... أَفَلَا تَعْقِلُونَ «آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره اعراف، آیه ۱۶۹؛ ﴿وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا‌گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را در» سوره اعراف، آیه ۱۷۶؛ ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴؛ ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ «آیا با خویش نیندیشیده‌اند که خداوند آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بی‌گمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸؛ ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱؛ ﴿لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ «بی‌گمان کتابی برای شما فرستاده‌ایم که یادکرد شما در آن است، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰؛ ﴿أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ «ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند می‌پرستید، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۶۷؛ و....
  12. برای نمونه، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، کتاب العقل و الجهل، ص۲۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۱، ص۸۱.
  13. محمد بن علی صدوق، معانی الأخبار، ص۱. سند این روایت، صحیح است.
  14. محمد بن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص۳۲۹. سند این روایت، صحیح است.
  15. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰: «وَ لَا بَعَثَ اللَّه نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ‌، وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَمِيعِ أُمَّتِهِ... وَ مَا أَدَّى الْعَبْدُ فَرَائِضَ اللَّهِ حَتّى عَقَلَ عَنْهُ‌، وَ لا بَلَغَ جَمِيعُ الْعَابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ الْعَاقِلُ...»؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۹۳؛ حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول، ص۳۹۷.
  16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۸. سند این روایت، صحیح است.
  17. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۱.
  18. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی ص ۲۹۶.