مصداقشناسی اولو الامر
مقدمه
با توجّه به ویژگیهایی که برای اولی الامر بیان شد، متکلّمان و مفسران امامیه اولی الامر را انسانهایی معصوم دانسته و آنها را بر ائمّه دوازدهگانه امامیه منطبق کردهاند[۱]. آنچه که دیدگاه متکلّمان و مفسران امامیه را تأیید میکند، روایاتی است که برخی از علمای اهل سنّت در تعیین مصداق این آیه از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کردهاند؛ به طور مثال، حاکم حسکانی ناقل روایات فراوانی است که براساس آنها، رسول گرامی اسلام (ص) این مفهوم را، در آن دوران، بر امیر المؤمنین (ع) منطبق کرده است[۲].
افزون بر آنچه در تبیین مفهومی بیان شد، منابع روایی نخستین نیز گویای این مطلباند که برخی از امامان پاک (ع) برای اثبات فضیلت و برتری خود، به این آیه استدلال کرده و خود را مصداق آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...﴾[۳] معرفی کردهاند؛ از جمله آنها میتواند به سخن امام علی (ع) در شورای شش نفره[۴] و سخنرانی امام حسن (ع) پس از بیعت مردم با ایشان، اشاره کرد[۵].
روایات رسیده از امامان معصوم (ع) راجع به این آیه متفاوتاند و آنها را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
- روایاتی که اولی الامر را امرا و فرمانروایان دانستهاند[۶]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را امام علی (ع) دانستهاند[۷]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را سه امام نخستین شیعه معرفی کردهاند[۸]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را اهل بیت یا آل محمّد (ع) معرفی کردهاند[۹]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را به طور مبهم، اوصیا دانستهاند[۱۰]؛
- روایاتی که مصداق اولی الامر را امامان دوازدهگانه (ع) معرفی کردهاند[۱۱].
روایاتی که مصداق اولی الامر را امامان پاک (ع) دانستهاند، مستفیضاند که در میان آنها، روایات صحیح نیز وجود دارند؛ ضمن اینکه این روایات، با روایات دسته دوم، سوم، چهارم و پنجم منافات ندارند.
با توجّه به آنچه بیان شد، میتوان گفت: اوّلاً، ویژگیهایی که برای اولی الامر بیان شد، نظریه شیعه در باب مصادیق این آیه را تأیید میکند؛ ثانیاً روایاتی که از رسول گرامی اسلام (ص) در تعیین مصداق این آیه، در برخی منابع اهل سنّت وجود دارد نیز مؤیّد دیدگاه شیعه امامیه است[۱۲].
نتیجهگیری
با توجّه به آنچه گذشت، به این نتیجه میرسیم که اوّلاً، اولی الامر کسانیاند که مدیر جامعه و مبیّن احکام خدا و سنّت رسول خدا (ص) هستند؛ ثانیاً، ایشان دارای علم حقیقی و خطاناپذیر به حاکم و سنّتاند و معصوماند؛ ثالثاً، از آنجا که این عنوان بر امامان پاک (ع) منطبق میشود، تمام ویژگیهای یاده شده، در آن بزرگواران نیز وجود دارد[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ از باب نمونه، ر. ک: ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۹۳؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۶؛ فصل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰۱؛ فصل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۲۶۵؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ص۵، ص۴۰۸؛ حسن بن یوسف حلی، الالفین، ص۶۵؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۴۹۵؛ سید عبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۷؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۹۰؛ سید علیاکبر قرشی، احسن الحدیث، ج۲، ص۳۹۰؛ سید محمد حسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۷، ص۳۲۴.
- ↑ حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۴۵.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الامالی، ص۳۴۹؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۲۱. در فصل آینده، به تفصیل در این باره، سخن خواهیم گفت.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات، ص۱۰۸.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات، ص۱۰۸-۱۱۰؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۱؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵۲؛ عبیدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰؛ علی بن موسی سید بن طاووس، سعد السعود، ص۱۱۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن معسود عیاشی، تفسیر العیاشی، ص۲۴۹؛ عبیدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۸-۲۳۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۵۳۱؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ص۲، ص۱۶۰؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات، ص۱۰۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۹؛ محمد بن معسود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲۲۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۵، ۲۷۶ و ج۲، ص۲۱؛ شیخ صدوق، کمال الدّین و تمام النّعمه، ج۱، ص۲۱۴؛ این روایات صحیحاند. شیخ صدوق، کمال الدّین و تمام النّعمه، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۵۳؛ شیخ صدوق، علل الشّرایع، ج۱، ص۱۲۴، شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۱؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۷۹؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبه، ص۸۰؛ علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۵۳؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر الفرات، ص۱۰۸؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۲۴-۲۲۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۲۱-۲۲۹.