ارم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ[۱]

این آیه نسبتی است که به آیه قبل داده شده است. در آیه قبل می‌فرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ[۲].

با خواندن آیه شش متوجه می‌شویم که سخن از قوم عاد است که پیغمبرشان حضرت هود بود ارم هم باید نام شهرشان باشد که صفت ﴿ذَاتِ الْعِمَادِ به وی نسبت داده شده است. ﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ اشاره به ستون‌های زرین و بلند و برافراشته است»[۳] «ارم:(بر وزن عِنَب) سنگ‌هایی که روی هم می‌چینند برای نشان دادن راه در بیابان‌ها (نهایه) و جمع آن آرام است... با تدبر در آیه شریفه روشن می‌شود که «ارم» بدل اشتمال است از «عاد» و عاد چنان که می‌دانیم قوم هود(ع) است. پرروشن است که «ارم» عمارت مخصوص و یا شهری باشکوه بود که نظیر آن تا آن روز ساخته نشده بود و نیز این دو آیه، از ویران شدن آن در اثر غضب خداوندی خبر می‌دهد»[۴].

دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی می‌نویسد: «بیشتر مورخان و مفسران (با توجه به آیه ۸) ﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ را نام مکان می‌دانند اکثر محققان مسلمان ارم را شهری دانسته‌اند، بعضی آن را بر دمشق منطبق ساخته‌اند. برخی جای آن را در محل اسکندریه و عده‌ای هم محل آن را بین صفا و حضرموت یعنی در قسمت جنوبی عربستان معرفی کرده‌اند و نیز گفته‌اند که یکی از اعراب بادیه، در عصر معاویه ویرانه‌های شگرفی را که در دل شن‌ها مدفون بوده است، پیدا می‌کند که باقی مانده ارم تلقی می‌شود. برخی می‌گویند که ارم شهری بوده است که آن را شرار شداد بن عاد، به تقلیل از بهشت در نزدیکی عدن ساخته بود و به مجازات غرور و طغیانش، طوفانی آن را ویران کرد. طبری ارم را بطنی منشعب از عاد می‌شمرد»[۵].

ابواسحق ابراهیم بن منصور بن خلف نیشابوری در قصص الانبیای خود گفته است: «چون همه عادیان هلاک شدند. پس از آن هود، بیست و هفت سال دیگر زندگی کرد و در آن هنگام که مرد، آن گروه از عادیان که مسلمان بودند، به سوی عجم مهاجرت کردند و عجم به یک روایت از نسل سام بن نوح است و در تفسیر دیگر آمده است که به یمن رفتند و می‌گویند که یمن و زمین کنعان از نسل ایشان است»[۶].

ابوزید عبدالرحمان بن محمود (ابن خلدون) می‌گوید: «فرزندان عاد پسر عوص پسر ارم و پسر سام بودند و خانه‌هایشان در احقاب رمل میان یمن و عمان تا حضرموت و شحر بود. محمودی می‌گوید: آنکه پس از عاد پادشاهی کرد از میان آن سه پسر، شداد بود. زمخشری می‌گوید: شداد کسی است که شهر ارم را در صحراهای عدن ساخت، شهری که خشت‌هایش از طلا و ستون‌هایش از یاقوت و زبرجد بود... گویند آنکه این شهر ارم را ساخت ارم پسر عاد بود.

درست آن است که در آنجا شهری به نام ارم نبوده است اینها اساطیر و حکایت قصه‌گویان است ضعفای مفسرین نقل کرده‌اند و ارم که در این آیه آمده است: ﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ نام قبیله است نه شهر»

مسعودی گوید: پادشاهی عوص سیصدسال بود و آنکه بعد از او پادشاهی کرد پسرش عاد بود و جیرون بن سعد بن عاد از ملوک آنها بود و او شهر دمشق را بنا کرد و به صورت شهر در آورد. او ستون‌های مرمر را در آنجا گرد آورد و آن شهر را ارم نامید[۷].

در کتاب «اطلاعاتی قرآنی»[۸] می‌خوانیم: «ارم، نام قبیله باستانی عربستان است، برخی آن را نام شهر قوم عاد شمرده‌اند که به دستور شداد بنا شد آن‌گاه که شداد در یمن فرامانروایی داشت، حضرت هود(ع) او را به قبول شریعت دعوت کرد، اما شداد بن عاد در برابر وعده بهشت او، بهشتی ساخت و چون بنا تمام شد، تصمیم گرفت از آن بهشت که نامش ارم بود، دیدن کند، ولی خداوند او و یارانش را نابود کرد».[۹]

ارم در تفاسیر

«گفته شده ارم شهر معمور و بزرگی بوده که دارای قصرها و عمارات و ساختمان‌های بسیار عالی بی‌مانند بوده ولی از نظر سبقت زمانی و عهد قوم عاد آثار آنان نیز محو شده است.... بر حسب تاریخ سرزمین قوم عاد سرزمین یمن بود، مرتفع از دریا و بسیار دور بوده [است]». این نظر تفسیر انوار درخشان است[۱۰]. تفسیر «بیان السعاده» نظراتی را در خصوص مکان ارم یادآور شده است: «بعضی گفته‌اند: آن دمشق است و بعضی آن را شهر اسکندریه دانسته‌اند و بعضی گفته‌اند: اسم بهشت شداد است». آنگاه بیان السعاده اضافه کرده است: «به هر تقدیر لفظ «ارم» بدل از «عماد» است، یا بدل کل از کل، یا بدل اشتمال. چون اگر اسم شهر باشد اگر مقصود اهل آن شهر است بدل کل از کل می‌شود و اگر منظور خود شهر باشد بدل اشتمال می‌شود»[۱۱].[۱۲]

ارم در عمان

اکتشافات باستان‌شناسی در کشور عمان، منتج به کشف شهری از زیر خاک گردید که بعدها گفته شد این شهر محل زندگی قوم عاد یعنی شهر ارم است. در سال ۱۹۹۸ میلادی این شهر در منطقه «شصرفی» در صحرای «ظفار» در کشور عمان کشف شد. این شهر تاریخی در ۱۵۰ کیلومتری شمال شهر «صلاله» و ۸۰ کیلومتری شهر «ثمریت» قرار دارد[۱۳].[۱۴]

ارم در اردن

مؤلف کتاب «باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن» ضمن تأیید نظر «دکتر محمد بیومی مهران» رئیس گروه تاریخ و باستان‌شناسی دانشگاه اسکندر و با ذکر دلایل تحقیقی به وجود «سرزمین عاد در شمال عربستان، نه در جنوب آن» مهر تأیید می‌زند. طبق این نظر «سرزمین عاد در شمال از منطقه حمی در سینا تا منطقه أجا و سلمی امتداد داشته است»؛ لذا «ارم در منطقه جنوب اردن» واقع است[۱۵].

«در ۷۰ کیلومتری شهر ساحلی «عقبه» (جنوب اردن) منطقه‌ای به نام «وادی رم» واقع شده... و نام دیگر آن «وادی قمر»... است در تاریخ این منطقه آمده است که نخستین بار یک جغرافیدان روسی به نام «تولمی» در کتاب خود (جغرافیا) از این منطقه با نام «اراموا» Aramava یاد کرده است. بر همین اساس برخی دانشمندان و علمای مسلمان معتقدند که این منطقه همان جایی است که خداوند متعال در قرآن کریم با عنوان «ارم» نام برده است[۱۶].[۱۷]

ارم در سوریه

«قرابت لفظی آرم و ارم و آرام نظر بعضی از نویسندگان اسلامی را متوجه انطباق ارم با - آرامی‌ها کرده و دمشق را همان شهر ارم دانسته‌اند... در مروج الذهب راجع به ﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ دمشق، مسعودی چنین می‌نویسد:

بانی قصر﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ دمشق، جیرون بن عماد بوده و اکنون که سال ۳۳۲ است آثاری از آن قصر در دمشق باقی است و بازاری که نزدیک مسجد جامع است، به نام بازار جیرون نامیده می‌شود»[۱۸]. «پروفسور گری میل، نویسنده غربی تازه مسلمان در کتاب «قرآن، کتابی شگفت‌انگیز» درباره شهر باشکوه «ارم» چنین می‌نویسد: این شهر در تاریخ باستان شناخته شده نبود و به نظر تاریخ‌نگاران چنین شهری وجود نداشت، اما در دسامبر ۱۹۷۸، نشریه «جغرافیای ملی» اطلاعات جالبی را ارائه داد که در آن به حفاری شهر «البا» در سوریه در سال ۱۹۷۳ اشاره شده بود قدمت این شهر آنگونه که کشف گردید به چهل و سه قرن پیش باز می‌گشت اما این شگفت انگیز‌ترین بخش این واقعه نیست، کاوشگران در کتابخانه «البا» لیستی از تمام شهرهایی را که این شهر با آنها داد و ستد و رابطه تجاری داشت، پیدا نمودند. مردم «البا» با مردم «ارم» روابط تجاری داشته‌اند»[۱۹].[۲۰]

جمع‌بندی

با جمع‌بندی نظارت مختلف که غالباً با هم اختلاف هم دارند دو راه پیش روی ما قرار می‌گیرد:

  1. ارم در مختصات جغرافیایی جنوبی عربستان واقع بوده است.
  2. ارم در مختصات جغرافیایی شمالی عربستان واقع بوده است.

اگر قرابت لفظی ملاک باشد یعنی «آرم» «ارم» و «آرام» و رابطه این با «آرامی‌های سوریه؛ پس «ارم» واقع در یمن در کجای کار قرار می‌گیرد؟ «زیرا منطقه تاریخی دیگری در کشور «یمن» وجود دارد که نام آن نیز «ارم» است»[۲۱]، به نظر می‌رسد سکونت‌گاه قوم عاد، کلید قفل رمز گشایی باشد. در اینجا توضیح مختصری ضروری است. مولف بزرگوار کتاب اعلام قرآن یعنی خزائلی[۲۲] نوشته است: «چون موطن قبیله عاد مشخص نیست ارم بر چندین نقطه از عربستان منطبق می‌گردد. همین محقق ارجمند[۲۳] کتاب خود را با این جملات آغاز کرده است: «احقاف» در قرآن مجید فقط یک بار ذکر شده و مسکن قوم عاد معرفی گردیده است. سوره چهل و ششم که از سور مکی است به مناسبت ذکر این لفظ در بیستمین آیه آن به نام احقاف مسمی است.

احقاف استطاله‌های مورب شنی است که در ناحیه شحر در قلب عربستان میان نجد و احساء و حضرموت و عمان واقع است و برخی ناحیه یمامه را جزء این منطقه دانسته‌اند و گویا حق با ایشان باشد، چه سرزمین یمامه استعداد آن داشته است که نظیر قوم عاد در داخل یا در مجاورت آن ساکن شود» پس به احتمال زیاد«ارم» در منطقه احقاف واقع بوده است و در یک کلام می‌توان چنین خلاصه کرد «ارم» می‌تواند در یکی از نقاط یمن جنوبی تا دریای عمان جای گرفته باشد.

«از نظر ابن عباس احقاف نام صحرایی میان عمان و سرزمین مهره در یمن است و از نظر قتاده نام ریگزاری مشرف بر دریا در سرزمین شحر یمن و از نظر ابن اسحاق نام ریگزارهای میان عمان تا حضرموت است. این نظریات در معنی با هم یکی هستند[۲۴].

نهایتاً به نظر ما طبق گفته کتاب باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن مکان «ارم» با عنایت به توضیحات ذیل چنین خواهد بود:

«موریتس، جبل رم واقع در اردن در ۴۵ کیلومتری شمال عقبه را همان ﴿إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ و آن را مطابق با محلی دانسته است که بطلمیوس به نام آراما و آ از آن اسم برده است»[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. «با (مردم شهر) «ارم» که دارای ستون‌های بزرگ بود» سوره فجر، آیه ۷.
  2. «آیا درنیافته‌ای که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟» سوره فجر، آیه ۶.
  3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، مترجم: سید غلامرضا خسروی حسینی، ج۱، ص۱۶۹.
  4. لویس معلوف، قاموس قرآن، مترجم: محمد بندرریگی، ص۶۸؛ ر.ک: اعلام قرآن، ص۱۹.
  5. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۸۹.
  6. ابواسحق بن منصور بن خلف نیشابوری، قصص الانبیاء، بازپردازی: احسان یغمایی.
  7. ابوزید عبدالرحمان بن محمد «ابن خلدون»، العبر، مترجم: عبدالمحمد آیتی، ج۱.
  8. اطلاعاتی قرآنی، ص۶۷.
  9. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۵۴.
  10. انوار درخشان، ج۱۸، ص۱۲۵ و ۱۲۶.
  11. ترجمه بیان السعاده، ج۱۴، ص۵۲۶.
  12. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۵۷.
  13. www.tebyan-zn.ir..
  14. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۵۸.
  15. عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۱۶۴.
  16. www.siasatrooz.ir..
  17. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۵۹.
  18. خزائلی، اعلام قرآن، ص۱۱۰.
  19. www.tebyan.net..
  20. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۰.
  21. www.siasatrooz.ir..
  22. اعلام قرآن، ص۱۱۲.
  23. اعلام قرآن، ص۹۵.
  24. عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۳۰۷.
  25. عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۱۹۷.
  26. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۱.