مدینة النبی در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

عواملی را که برای انتخاب شهر یثرب به عنوان مقصد هجرت پیامبر اعظم (ص) می‌‌توان برشمرد، به قرار زیر است:

  1. پیامبر و اصحابش از یثرب، سابقه ذهنی داشتند؛ زیرا پیش‌تر افرادی از ایشان به آنجا هجرت کرده بودند. ابوسلمه از اصحاب رسول خدا (ص)[۱]، نخستین کسی بود که بر اثر فشار مشرکان از مکه به یثرب هجرت کرد. تاریخ‌نگاران، زمان این هجرت را یک سال پیش از بیعت عقبه دوم دانسته‌اند[۲].
  2. یکی دیگر از دلایل مهم انتخاب یثرب را می‌توان توافق دو قبیله اوس و خزرج پس از پیمان عقبه دانست. پیامبر با این توافق می‌توانست از پشتیبانی جمعیتی انبوه در آنجا بهره‌مند باشد.
  3. موقعیت یثرب برای مسلمانان کاملاً شناخته شده بود. این مطلب را می‌توان از فرمایش پیامبر هنگام صدور فرمان هجرت دریافت. ایشان فرمود: «فَإنَّ الْبِلَادَ قَرِيبَةٌ وَ أنْتُمْ بِهَا عَارِفُونَ»؛ «شهرها به هم نزدیکند و شما با آنها آشنا هستید»[۳].
  4. گسترش اسلام در منطقه یثرب را می‌توان علت اساسی این انتخاب دانست. با توجه به صدور اسلام به یثرب، مسلمانان مهاجر از حمایت برادران دینی خود برخوردار می‌شدند.

ابن هشام در این باره می‌نویسد: «پیامبر به مسلمانان دستور داد به سوی یثرب هجرت کنند و فرمود: خدا برای شما برادران و مکان‌های امنی در یثرب قرار داده است»[۴].[۵]

مسیر مکه تا یثرب نزدیک به چهارصد کیلومتر بود و پیمودن این راه دو مشکل داشت: نخست گرمای طاقت‌فرسا و دوم وجود اعراب رهگذری که ممکن بود پیامبر را شناسایی کنند و به قریش خبر دهند. برای رفع این مشکل، پیامبر شب‌ها راه می‌رفت و روزها استراحت می‌کرد.

پس از مدتی، پیامبراکرم (ص) در روز دوازدهم ربیع الاول به قبا رسید. قبا، نام محله‌ای در دو فرسخی یثرب است که مرکز قبیله بنی عمرو بن عوف بود. پیامبر در مدت اقامت خود در این محله که به ظاهر پنج روز بوده است، پایه مسجدی را بنا نهاد.

برخی، علت توقف و انتظار پیامبر در محله قبا را پیوستن علی (ع) به آنها می‌دانند[۶]؛ چون به توصیه پیامبر، علی (ع) در مکه ماند تا ضمن پرداخت دیون و امانت‌های رسول اکرم (ص)، زنان هاشمی از جمله فاطمه زهرا (س) و مادر مکرمه خود، فاطمه بنت اسد و دیگر مسلمانانی را که تا آن روز موفق نشده بودند مهاجرت کنند، همراه خود به یثرب بیاورد.

بنا به نقل بسیاری از تاریخ‌نویسان، علی (ع) سه روز پس از پیامبر؛ یعنی روز پانزدهم ربیع الاول در محله قبا به حضرت رسول اکرم (ص) پیوست[۷].[۸]

ورود پیامبر اعظم (ص) به یثرب

رسول خدا (ص) پس از اقامتی کوتاه در قبا رهسپار یثرب شد و چون مرکب رسول اکرم (ص) از محله ثنیة الوداع راهی شهر شد، جوانان مسلمان، شهر را غرق شادی کردند. قلب یثرب با آهنگی موزون در انتظار گام‌های مبارک پیامبر می‌تپید و شهر در انتظار حکومتی جهانی بر اساس عدل و ایمان نشسته بود.

در این هنگام، قبیله‌های اوس و خزرج که از مهاجرت رسول خدا (ص) آگاه شده بودند، لباس رزم پوشیدند و به استقبال پیامبر شتافتند. همچنین رؤسای اقوامی که به استقبال حضرت آمده بودند، هر کدام اصرار داشتند پیامبر به منطقه آنان وارد شود، ولی پیامبر می‌فرمود از پیشرَوی مرکب من جلوگیری نکنید. هر کجا زانو بزند، من همان جا پیاده خواهم شد. سرانجام شتر پیامبر اکرم (ص) در زمین گسترده‌ای که از آنِ طفل یتیمی به نام اسعد بن زراره بود، زانو زد و افتخار میزبانی از پیامبر بزرگوار اسلام نصیب او گردید.

سیره‌نویسان نوشته‌اند پیامبر اکرم (ص) در روز جمعه وارد یثرب شد و در نقطه‌ای که مرکز قبیله بنی سالم بود، نماز جمعه را با اصحاب خود به جای آورد. بنا بر این نظریه، این اولین نماز جمعه در تاریخ اسلام است[۹].[۱۰]

نخستین اقدام پیامبر اعظم (ص) در یثرب

استقبال بی‌نظیر جوانان و همه گروه‌ها و قبیله‌های یثرب، پیامبر را بر آن داشت که پیش از هر کاری، مرکزی عمومی به نام «مسجد» برای مسلمانان بسازد تا کارهای آموزشی، سیاسی و قضایی در آنجا انجام گیرد.

مسجدی که پیامبر ساخت، تنها مرکز پرستش نبود، بلکه تمام معارف و احکام اسلامی و هرگونه آموزش دینی و علمی و حتی امور مربوط به سوادآموزی در آنجا انجام می‌پذیرفت. از همین رو، تا آغاز قرن چهارم هجری، مسجدها در سراسر دنیای اسلام در خارج از وقت نماز، محل تدریس و تحصیل بودند. این اقدام پیامبر، درسی آموزنده برای همه مسلمانان است تا همگان را به بازنگری در کارکردهای مسجد برانگیزد.[۱۱]

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم

پانویس

  1. ابوسلمه همسر ام سلمه است. ام سلمه پس از شهادت همسرش به همسری رسول خدا (ص) درآمد.
  2. عبدالحمید آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۲۰۲.
  3. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۷.
  4. ابن هشام، سیرة النبی، ج۲، ص۱۱۱.
  5. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم ص ۱۰.
  6. فروغ ابدیت، ج۱، ص۳۶۲.
  7. ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۷۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۰۶.
  8. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم ص ۱۰.
  9. سیره ابن هشام، ج۱، ص۵۰۰-۵۰۱؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۲۶.
  10. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم ص ۲۲.
  11. جمعی از نویسندگان، هجرت پیامبر اعظم ص ۲۳.