جذب درآمد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سیره حکومتی در جذب درآمد

افزون بر ضرورت تأمین درآمد برای هزینه‌های حکومتی از جمله هزینه‌های اقتصادی - معیشی آن، گاهی و در شرایطی جذب درآمد ضرورتی است برای دستیابی به اهدافی همچون ساماندهی وضعیت معیشتی مردم به‌ویژه قشر آسیب‌پذیر آنان که از اندیشۀ حضرات معصومان(ع) همچون پیامبر خدا(ص) به دور نبوده‌اند. آن حضرت در آغاز هجرت و تأسیس حکومت نوپای اسلام و ضرورت سامان‌دهی وضعیت اقتصادی آن و رسیدگی به وضعیت معیشتی مهاجرانی که با دستی تهی از مکه به مدینه هجرت کرده بودند، با اتخاذ و اعمال سیاست‌هایی حکیمانه شرایط و زمینه‌های بایستۀ جذب ثروت جمعیت انصار مدینه را برای رفع مشکل معیشتی مهاجران فراهم کرد که از جمله آن سیاست‌هاست:

جذب درآمد با ایجاد روابط اجتماعی

از آنجا که با ازبین‌رفتن فاصله میان اغنیا و اقشار آسیب‌پذیر جامعه یا کاهش آن امکان نزدیک‌شدن بلکه پیوند دل‌ها به یکدیگر فراهم می‌شود و شرایط درک سختی‌ها و مشکلات ناشی از فقر، برای اغنیای از مردم آماده می‌گردد و پس از آن امکان همدردی با اقشار آسیب‌پذیر جامعه و اقدام بر علاج آن فراهم می‌آید، پیامبر خدا در نخستین روزهای هجرت خود از مکه به مدینه - درحالی که نه خود از ثروت و مالی برخوردار بود و نه مهاجران دست‌شسته از همه دارایی - با تدبیری حکیمانه به ایجاد روابط میان دو گروه فقیر و غنی مهاجر و انصار پرداخت و با برقرارکردن عقد اخوت میان این دوگروه، سرانجام شرایط اسکان مهاجران فقیر و بی‌خانمانان را در منازل انصار فراهم کرد[۱]؛ به‌گونه‌ای که نه‌تنها اسکان مهاجران تحمیلی بر انصار نبود، بلکه برای بردن مهاجران به خانه انصار، داوطلبان فراوانی بود و حتی گاهی میان انصار برای اسکان یک مهاجر رقابت و گفتگو بود[۲]؛ افزون بر این با اینکه انصار ثروت بسیاری نداشتند و هر آنچه در اختیارشان بود بر مهاجران ایثار کرده بودند، در تقسیم اموال بنی نضیر هم وقتی پیامبر به مهاجران و انصار فرمود: هر خانواده‌ای از شما هر چه می‌خواهد - به اندازه بار یک شتر - بردارد و برای خودش ببرد، پس از آن به انصار فرمود: شما در باقیمانده آنکه فیء است، سهیم باشید و ثروت خودتان را با برادران مهاجرتان تقسیم کنید یا اینکه ثروتتان مال شما باشد و فیء مختص مهاجران باشد، گفتند: ای رسول خدا ثروتمان را با برادران مهاجرتقسیم می‌کنیم و فیء را هم به آنها می‌‌دهیم[۳]. قرآن دراین‌باره می‌فرماید: و برای کسانی که در دار الهجره (سرزمین مدینه) و در خانه ایمان قبل از مهاجران مسکن گزیدند، آنها کسانی را که به سویشان هجرت کنند، دوست می‌دارند و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده، احساس نمی‌کنند و آنها را بر خود مقدم می‌دارند، هرچند شدیداً فقیر باشند. کسانی که خداوند آنها را از بخل و حرص نفس خویش بازداشته، رستگارند[۴]. امیر مؤمنان علی(ع) نیز همانند پیامبر خدا(ص) در عصر خلافت خود سیاست ایجاد ارتباط میان فقیر و غنی را از جمله سیاست‌های خود در فقرزدایی قرار داد و تفرقه میان این دو قشر از اقشار جامعه را بر نتابید و از شکل‌گیری و بروز هر گونه قطع ارتباطی میان آنان مخالفت می‌کرد. وقتی به آن حضرت خبر رسید نماینده شما در مجلسی شرکت کرده است که دعوت‌شدگان به آن مجلس اغنیا و اشراف بوده‌اند و کسی از فقرا در آنجا نبوده است، حضرت خطاب به عثمان بن حنیف فرمود: «گمان نمی‌کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان برسر سفره دعوت شده‌اند»[۵].[۶]

جذب درآمد با حفظ روابط اجتماعی

ایجاد ارتباط میان اقشار غنی و فقیر جامعه البته از باید‌های جذب درآمد برای فقرا و تأمین نیاز آنها است؛ ولی پس از گذر از این مرحله می‌باید بر حراست از آن هم اهتمام ورزید و برای ماندگاری و استمرار آن نیز تلاش کرد. این مرحله نیز در زندگی و سیره معصومان جلوۀ بایستۀ خود را داشته و در صفحات تاریخ همواره درخشش داشته است. رسول مکرم اسلام افزون بر اینکه ایجاد ارتباطِ میان فقیر و غنی را از جمله سیاست‌های خود قرار داد بود، بر حفظ و بقای ارتباط با فقیران نیز تأکید داشت و اصرار می‌ورزید؛ از همین رو وقتی گروهی از ثروتمندان مشرک قریش به حضرت پیشنهاد دادند مهاجران تهیدستی همچون عمار، بلال، صُهیب و خَباب را از خود دور کند تا آنان به او نزدیک شوند، به آنان جواب رد داد و فرمان خدا را لبیک گفت که فرمود: «آنها را که صبح و شام خدا را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن»[۷] و با ادامه مصاحبت خود با فقرا، برای همیشه بر اندیشه برتری اغنیا بر فقرا خط بطلان کشید و ملاک برتری را طاعت و تقوای الهی برشمرد؛ چنان‌که خدایش فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. «كَانَ الْمُهَاجِرُونَ حِينَ قَدِمُوا الْمَدِينَةَ أَعْطَتْهُمُ الْأَنْصَارُ نِصْفَ دُورِهِمْ» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۴۱؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۳۰۷).
  2. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۱۵۴.
  3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۱۵۴-۱۵۵.
  4. ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.
  5. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۱۶۷، نامه ۴۵.
  6. علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۳۹.
  7. ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ... «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران» سوره انعام، آیه ۵۲.
  8. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  9. علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۲۴۱.