حضرت فاطمه زهرا از تولد تا هجرت
مقدمه
- این مقطع که هشت سال نخست زندگانی حضرت را در برمیگیرد، مصادف با دعوت پیامبر(ص) و اقدامات سرسختانۀ مشرکان مکه در جلوگیری از گسترش اسلام بود[۱]. حضرت خدیجه(س)، دخترش را در حالی به دنیا آورد که زنان مکه به علت ازدواج وی با پیامبر(ص) با وی قطع رابطه کردند و در زمان ولادت حضرت فاطمه (س) نیز وی را تنها گذاردند[۲]، البته، به اذن خداوند، حضرت (حوا)[۳] یا ساره (همسر ابراهیم(ع))، آسیه همسر فرعون، کلثوم خواهر حضرت موسی(ع) و مریم مادر حضرت عیسی(ع) حضور داشتهاند[۴].[۵] علت این قطع رابطه، آن بود که خدیجه(س)، با فردی غیرثروتمند ازدواج کرد. مخالفان پیامبر(ص) با أبتر خواندن حضرت محمد(ص) به علت نداشتن فرزند پسر و ادامه نیافتن نسل وی، ایشان را استهزا میکردند؛ اما با تولد حضرت فاطمه (س) و نزول سوره کوثر از سوی خداوند، خود آن مخالفان، أبتر شدند و نسل پیامبر(ص) از این دختر ادامه یافت[۶].[۷]
- فاطمه(س) در دامان بهترین مربی الهی، همچون پدرش، تربیت یافته و به رشد و بالندگی رسید، تا اینکه برترین و داناترین زنان عالم شد، بهگونهای که بهشت مشتاق او بود[۸]. ایشان، با وجود سن کم، همیار و تسکیندهندۀ قلب پدر در این ایام بود. در گزارشهای تاریخی آمده است، حتی زمانی که مشرکان از سر عداوت بر سر و روی پیامبر(ص) زباله میریختند، ایشان با دستان خویش به زدودن آثار آن اقدام میکرد[۹]. مهمترین وقایع دوران کودکی حضرت فاطمه (س) عبارتاند از: سه سال حضور در شعب ابیطالب[۱۰]، فوت ابوطالب عموی پیامبر(ص) و مادرش حضرت خدیجه[۱۱]. سرانجام، اقدامات مشرکان، زمینۀ هجرت پیامبر(ص) و سایر مسلمانان را به یثرب فراهم ساخت[۱۲].
حضرت فاطمه در ایام رحلت ابوطالب
- غم از دست رفتن ابوطالب[۱۳]، پدر امیرمؤمنان(ع)، در سن ۸۶ سالگی، پس از گذشت اندکی از شکسته شدن حصار شعب که خود، نقش مهمی در شکسته شدن آن داشت و نیز با فاصله کوتاهی از رحلت خدیجه پیش آمد و آن سال، عام الحزن نام گرفته[۱۴]، او وصی حضرت ابراهیم(ع) پس از عبدالمطلب بود و آثار باقی مانده از پیامبران را به رسول خدا(ص) تحویل داد[۱۵] و با تمام وجود به آن حضرت ایمان آورد[۱۶]. او نزد خداوند متعال و رسول خدا(ص) منزلتی والا داشت به طوری که پس از رحلت او عرصه بر پیامبر خدا(ص) بسیار تنگ شد. امام صادق(ع) در این باره فرموده است: وقتی ابوطالب، وفات کرد جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به ایشان گفت: "ای محمد! از مکه خارج شو زیرا که یاریکنندهای نداری". و قریش در مقابل پیامبر(ص) شوریدند به طوری که ایشان از مکه خارج شد و به کوهی به نام حجون رسید و در کنار آن ماند[۱۷].
- واضح است که در این زمان، فاطمه خردسال که داغدار فراق مادر و عموی خود است چه شرایطی را میگذراند. سه ماه بعد از رحلت خدیجه(س) بود که پیامبر(ص) فرمان هجرت به حبشه را صادر کرد و پس از رحلت ابوطالب به علت چند برابر شدن فشار قریش، آن حضرت در بیرون مکه به تبلیغ پرداخت و به قصد تبلیغ برای قبیله ثقیف به طایف رفت و از آنان خواست که از او حمایت کنند تا بتواند رسالت پروردگارش را به انجام رساند ولی آنان سرباز زده و دیوانگان و خردسالان خود را در دو طرف راه آن حضرت قرار دادند و وقتی حضرت وارد کمینگاه آنان شد قدمی برنمیداشت مگر آنکه سنگی به پای او میزدند تا آنکه خون از پاهای مبارکش جاری شد[۱۸]. حضرت یک ماه در آنجا ماند و به مکه بازگشت و سپس به آنجا رفت یک سال و نیم دیگر نیز در آنجا ماند[۱۹] و بدین ترتیب دوران پس از شعب هم برای فاطمه دوران دیدن شدت هر چه بیشتر مشکلات رسول خدا(ص) بود؛ زیرا مشرکان تصمیم گرفتند رسول خدا(ص) را بکشند و ماجرای لیلة المبیت پیش آمد که در پی آن دستور الهی هجرت به مدینه صادر شد[۲۰].
- ماجرا اینگونه بود که قریش در دارالندوه به مشورت پرداخته، بر آن شدند که در اقدامی دسته جمعی که افراد آن از نمایندگان قبایل مختلف قریش باشد، رسول خدای(ص) را بکشند. جبرئیل خبر آن را به رسول خدا(ص) رساند و از آن حضرت خواست تا آن شب را در محل خوابش نخوابد. رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمود که آن شب را به جای آن حضرت بخوابد. علی(ع) در بستر پیامبر(ص) قرار گرفت و پارچه سبز رنگی را که رسول خدا(ص) در هنگام خواب به روی خود میکشید، به سر کشید و شمشیر را در کنار خود قرار داد[۲۱] و خود را برای کشته شدن آماده کرد. این آیه در شأن امیرمؤمنان(ع) و ایثار او نازل شده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾[۲۲][۲۳]. آن افراد، شبانه به دور خانه رسول خدا(ص) میگشتند اما رسول خدا(ص) مقداری خاک بر سر آنان پاشید و با این اعجاز، بدون آنکه آنها بفهمند از در منزل که عدهای در جلوی آن نشسته بودند خارج شد و به منزل ام هانی، خواهر امیرمؤمنان(ع) رفت. وقتی مشرکان برای اجرای نقشه خود به خانه وارد شدند ذرهای تردید نداشتند که فرد خوابیده در بستر، رسول خدا(ص) است و به هم میگفتند: بیدارش کنید تا درد شمشیر را بهتر احساس کرده و به چشم خود ببیند که چگونه شمشیرها از هر طرف بر او فرود میآیند. آنگاه که خود را ناکام یافتند، برای یافتن آن حضرت(ص) از خانه خارج شدند و جبرئیل خبر سلامت علی(ع) را برای ایشان آورد و پیامبر نیز آن را به امهانی خبر داد.
- صبحگاهان رسول خدا(ص) به سمت کوه ثور رفته و سه روز در آنجا اقامت ماند[۲۴]. و در این مدت، امیرمؤمنان(ع) برای رسول خدا(ص) غذا میآورد و سه مرکب برای هجرت ایشان فراهم کرد[۲۵]. آن حضرت به امیرمؤمنان(ص) امر فرمود تا اماناتی را که مشرکان نزد ایشان داشتند و در حضور مردم به صاحبانش بازگرداند [۲۶] و نیز فاطمه را به آن حضرت سپرد و نیز از او خواست تا شترهایی نیکو برای خود و سه فاطمه که همراه او در مکه بودند و کسانی از بنی هاشم که قصد داشتند همراه او به مدینه هجرت نمایند، خریده[۲۷] و در پی آن حضرت، به مدینه هجرت کنند[۲۸].
- فاطمه(س) چه روزهای سختی داشت؛ روزهایی که تصمیم جدی قریش را برای کشتن پدر و پناهندگی به کوه و هجرت اجباری ایشان به مدینه را میدید. به هر حال پس از مدتی امیرمؤمنان(ع) نامهای از رسول خدا(ص) دریافت کرد که هر چه زودتر هجرت را آغاز کند. لذا بعد از بازگرداندن امانتها و تهیه مرکب، طبق دستور رسول خدا(ص)، پس از مدتی کوتاه به همراه فاطمه(س) که اینک هشت سال داشت و مادر خود فاطمه بنت اسد و دختر عمویش فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب و ایمن فرزند ام ایمن، خادمه رسول خدا(ص) و عدهای از مسلمانان به سوی مدینه هجرت کرد[۲۹]. هجرتکنندگان شب را تا طلوع فجر به عبادت پروردگار سپری کردند و پس از اقامه جماعت به امامت امیرمؤمنان(ع) که حدود بیست و چهار سال داشت، به راه افتادند. آنها منازل بین راه را یکی پس از دیگری پشت سر مینهادند [۳۰] تا اینکه مشرکانی که در حال تعقیب آنان بودند راه را بر ایشان بستند که با رشادت امیرمؤمنان(ع)[۳۱]، نتوانستند مانع هجرت آنها شوند و بدون نتیجه به مکه بازگشتند. هجرت فاطمه(س) به همراه امیرمؤمنان(ع) ادامه داشت، در حالی که امیرمؤمنان(ع) و هر سه فاطمه و سایر مسلمانان همراه، در فراز و فرود مسیر هجرت و در همه حال به ذکر الهی مشغول بودند و قبل از رسیدن آنها به حضور رسول خدا(ص) آیاتی از قرآن مجید در این باره بر رسول خدا(ص) نازل شد﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ﴾[۳۲]. در این آیات، منظور از مردی که عملش ضایع نخواهد شد، علی(ع) و نیز منظور از زنی که عملش ضایع نمیشود فاطمه(س) است [۳۳].[۳۴]
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۷.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴.
- ↑ احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷۸.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۴.
- ↑ فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۸۴۴.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۶۰۴.
- ↑ سید مرتضی، أمالی، ج۲، ص۱۹.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶.
- ↑ ر.ک: شریعتجو، منیره، حضرت فاطمه زهرا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۳۱۵.
- ↑ درباره زمان رحلت حضرت خدیجه(س) و حضرت ابیطالب(ع) مرحوم کلینی حدیثی از امام زین العابدین(ع) روایت میکند که ابتدا خدیجه(س) یک سال قبل از هجرت و ابوطالب(ع) نیز یک سال بعد از رحلت خدیجه(س) رحلت کرد (روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۳۴۰).
- ↑ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ حیاة القلوب، علامه مجلسی، ص۵۱ (فصل سوم).
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹.
- ↑ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹؛ ج۸، ص۳۴۰.
- ↑ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۶۸؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۵۴ (ذیل آیه ۳۰ سوره احقاف).
- ↑ مناقب آل أبیطالب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۵۰. آن حضرت سه روز مانده به آخر ماه شوال از مکه به سوی طائف حرکت کرد و در بیست و سوم ذیالقعده به مکه بازگشت (انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۲۳۷.). نظر استاد یوسفی غروی این است که در این صورت، بازگشت پیامبر(ص) در ماه حرام موسم حج بوده و به پناه گرفتن از مطعم نیازی نداشته است بر خلاف قول مشهور. (تاریخ تحقیقی اسلام (ترجمه: حسینعلی عربی)، ج۲، ص۱۰۷ (پاورقی)).
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۵۷.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۵.
- ↑ «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷. برخی از منابع اهل سنت که بخشهایی از این جریان در آنها آمده، عبارتاند از: الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی)، نیشابوری، ج۲، ص۱۲۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۱۳؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعالبی)، ثعالبی، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۴۷.
- ↑ فضائل امیرالمؤمنین(ع)، ابن عقده کوفی، ص۱۸۰.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۸۴. برخی از منابع اهل سنت که این قسمت را نقل کرده ولی به علنی بودن ادای این امانت اشاره نکردهاند، عبارتاند از: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۴۲، ص۶۷؛ جامع الاحادیث، سیوطی، ج۱۶، ص۴۷۰.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۶۸؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰-۴۷۱؛ حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۵۰؛ ج۱۹، ص۶۴.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۰.
- ↑ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار * پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کردهای و ستمگران را یاوری نخواهد بود * پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران * پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی * آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱-۱۹۵.
- ↑ الامالی، شیخ طوسی، ص۴۷۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۶۶.
- ↑ کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۲۵-۲۳۰.