نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۹ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
صفات خبری: اشاعره معتقدند هر صفتی که در قرآن و حدیث برای خداوند آمده است، باید به همان معنای ظاهری تفسیر گردد؛ هر چند از قبیل صفات جسمانی مانند دارا بودن پا، دست، صورت و غیره باشد. با این حال، برای اینکه خویشتن را از مشبهه و مجسمه جدا سازند، ترکیب "بلاتشبیه" یا "بلا کیف" را با چنین صفاتی همراه میسازند[۷]. پیروانمذهب امامیه در این موضوع با اشاعره مخالفاند؛ زیرا اخذ معنای ظاهری این صفات موجب میشود که خداوند را دارای جسم بدانیم و صفاتی جسمانی و انسانی بدو نسبت دهیم و- مثلًا- او را دارای دست و پا بدانیم؛ در حالی که خداوند دارای جسم نیست و از صفات انسانی و جسمانی منزه است. جسم، محدود و متناهی است و شیء محدود، دارای حد است و هر آنچه حد دارد، احتمال زیادت و نقصان در او میرود، ولی خداوند نامتناهی است و از زیادت و نقصان پاک است[۸]. علامه حلی از رهگذر "نفی تحیز"، جسمانیت را از خداوند نفی کرده است[۹][۱۰].
افعالبندگان: اشعریان برای حفظ توحید در خالقیت بر آناند که هیچ فعل و انفعالی در جهان نیست مگر آنکه به صورت مستقیم و بی واسطه به خداوند منسوب است. این نظریه، اشعریان را به جبر کشانیده است. آنان برای اثبات نظریه جبرگرایانه خویش، به ظاهر آیات پناه میجویند[۱۱]. در برابر اینان، امامیه بر این باور است که فعل بنده، بی واسطه، مخلوق خود او است و با واسطه، مخلوق خداوند است. خداوند، جهان را آفرید و برای هر پدیدهای سببی برنهاد و برای هر سببی، سببی دیگر آفرید. همه اسباب و علل بدو میانجامند[۱۲]. حدیث«لا جَبْرَ وَلا تَفْویضَ وَ لکنْ أمْرٌ بَینَ امْرَین»[۱۳] نیز بر همین حقیقت ناظر است[۱۴].
حُسن و قبحعقلی: اشاعره عقلآدمی را در آن مَرتَبت نمیدانند که حُسن و قبح اشیاء را دریابد و اصلح را از غیر اصلح بازشناسد. آنان بر این باورند که نظریه حُسن و قبح اشیاء، خداوند را پیرو عقل انسان میکند و او را محدود میسازد. امامیه در این موضوع دیدگاهی دیگر دارد و معتقد است که عقل انسان میتواند به حُسن و قبح برخی امور راه یابد. برخی افعال حَسناند و برخی قبیح، و عقل را یارای آن هست که این حُسن و قبح را بازشناسد خواه شارع از آن سخن گفته باشد یا نگفته باشد[۲۶][۲۷].
صفات خداوند: اینکه آیا صفات خداوند عین ذات اویند یا زائد بر آن، مسئلهای دیگر است که میان اشاعره و دیگر مذاهب کلامیاسلامیاختلاف افکنده است. اشاعره صفات خداوند- همچون علم، قدرت، سمع و بصر- را قدیم و زائد بر ذات میدانند؛ اما امامیهمعتقد است که صفات خداوند، عین ذات اویند. اگر جز این باشد، یا قدیماند و یا حادث. اگر قدیم باشند، تعدد قدیم لازم میآید که محال است، و اگر حادث باشند، ناگزیر باید بپذیریم که آنها در زمانی نبودهاند و بعد پدید آمدهاند و در این صورت، ذات خداوند ناقص میشود و نیازمندِ غیر که این فرض نیز مُحال است[۲۸][۲۹].