کاربر:Jokar/صفحه تمرین 2

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jokar (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ایمان در حدیث به بررسی آموزه ایمان در حدیث می‌پردازد. ایمان، باور قلبی وتصدیق به تمام فرموده های پیامبر اکرم (ص) و امامان دوازده گانه‌ی بعد از اوست.فقهای شیعه ایمان را شرط قبولی تمام اعمال عبادی می دانند و معتقدنند که تقلید در ایمان راه ندارد. طبق نظر علما و متکلمین شیعه ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌‌دانند.

معنا شناسی ایمان

در روایاتی از رسول مکرم اسلام (ص) و دیگرم معصومین(ع) مطالبی دربارۀ حقیقت ایمان و چیستی آن ذکر شده است و ایمان را چنین معرفی می‌کنند: ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح می‌باشد[۱] این سخن که در منابع روایی متعدد از دیگر معصومان نیز نقل شده است، ناظر به نظریه‌های مختلفی است

اینکه روایت امام رضا(ع) و نظائر آن از دیگر ائمه(ع) بیانگر حقیقت ایمان است و یا کلیت ساختار ایمان دینی که برخی از آنها از مقومات و برخی دیگر از ملزومات، بحثی است که در میان عالمان شیعی از دیرباز محل بحث بوده است. علمایی که بیشتر مشرب نقلی داشته‌اند احادیث مذکور را دال بر این دانسته‌اند که ایمان سه جزء مقوم دارد که عبارت است از تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل به جوارح. شاخص‌ترین قائل این نظریه در میان علمای امامیه شیخ صدوق است. وی در آثاری چون الامالی و نیز الهدایة فی الأصول و الفروع از این قول جانبداری می‌کند[۲].

البته معانی دیگری نیز برای ایمان وجود دارد که در احادیث دیگری نقل سده است:«الإیمان إقرار و عمل و الإسلام إقرار بلا عمل»[۳] با توجه به این حدیث ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌‌دانند[۴]، درحدیث دیگری از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان در مورد آیۀ  الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [۵] روایت می‌کنند که پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمودند: «آیا می‌دانی این آیه دربارۀ چه کسانی نازل شده است؟ دربارۀ هرکس که به من ایمان آورد و تصدیق کند و تو را دوست بدارد و خاندان تو را پس از تو دوست بدارد و در برابر تو و امامان پس از تو تسلیم امر باشد»[۶].[۷]

مراتب ایمان در روایات

آیات و روایات پرشماری بر این حقیقت که ایمان ذو درجات است گواهی می‌دهند؛ از جمله آنجا که خداوند در قرآن می‌فرماید:  لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ [۸][۹]،  وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا [۱۰]، ودر روایت هست که: خداوند، ایمان را بر هفت بخش تقسیم کرده است: نیکی، صدق، یقین، رضا، وفا، علم و بردباری، آن گاه سهم هر کس را از آنها داده است و هر کس همه آنها را در خود گرد آورد، مؤمن کامل است[۱۱] و در روایت دیگری اینچنین آمده که ایمان را ده درجه است مانند نردبان که مؤمن یک به یک آنها را طی می‌کند[۱۲] بدین سان، مراتب ایمان نزد علمای شیعه، حقیقتی است پذیرفته شده که قابلیت زیادت و نقصان دارد و همین امر سبب می شود که هر یک از مومنین در درجه و مرتبه ای از ایمان قرار بگیرند، در نتیجه باید گفت که فرد مومن هرگز نباید در یک مرحله از ایمان توقف کند و باید دائماً به سوی درجات بالاتر ایمان پیش برود.[۱۳].


ارکان ایمان از منظر روایات

با بررسی برخی روایات می‌توان گفت که ایمان، تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل به طاعات است،چنانچه امام صادق(ع) می‌فرمود: «الْإِیمَانُ‏ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ‏ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان»[۱۴]، اما باید توجه داشت اینکه چرا قاطبۀ علمای شیعه با علم به روایت‌های مذکور از ائمه معصوم(ع)[۱۵] که ایمان را اقرار به لسان، تصدیق قلبی و عمل دانسته اند، بر این مطلب تأکید می‌کنند که حقیقت ایمان، تصدیق قلبی است، بخاطر این مسأله است که، ترتب آثار ایمانی در ظاهر، متوقف است بر اقرار زبانی یا آنچه در حکم آن است، چنان‌که ترتب آثار ایمان در ظرف واقع متوقف بر عمل به مقتضای آن است. از این‌رو هر چند در احادیث مذکور سه جزء آمده، اما جزء قوام‌بخش، جزء نخستین است که همان تصدیق قلبی است و دو جزء دیگر بر آن مترتب می‌شود.

عده ای دیگر با توجه به برخی روایات همچون « أَوَّلُ‏ الدِّینِ‏ مَعْرِفَتُهُ»[۱۶]، بر این باورند که ایمان، معرفت و شناخت است.[۱۷]؛ در رد این دیدگاه به آیات قرآن استدلال شده است:  فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ [۱۸]، با اینکه معرفت یقینی داشتند، کافراند و این نیست مگر به این جهت که صرف معرفت، ایمان نیست.[۱۹]

برخی دیگر با توجه به سخن پیامبر(ص) که فرموده است: «أُمِرْتُ‏ أَنْ‏ أُقَاتِلَ‏ النَّاسَ‏ حَتَّی‏ یَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[۲۰]، قائلند که ایمان، اقرار زبانی است، یعنی اگر انسان فقط به زبان اقرار به شهادتین کند بدون این که تصدیق قلبی و یا سایر اعمال را انجام دهد، مؤمن واقعی است، و طبق این تعریف منافق هم در دنیا مؤمن واقعی است.برخی از نقدهای این نظریه عبارت‌اند از:

از مجموع آیات، روایات و نیز دیدگاه‌های دانشمندان شیعه بر می‌آید که ایمان سه پایه دارد: باور قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی[۲۴].

اقسام ایمان

با توجه به کلام امیرمؤمنان، ایماناز حیث دوام و بقا، به ثابت و عاریتی تقسیم می‌‌شود: نوعی از ایمان، ایمانی است مستقرّ که در عمق دل‌ها ثابت و برقرار است و نوع دیگر ایمانی که به صورت عاریه تا زمان معیّنی میان دل‌ها و سینه‌ها در نوسان است[۲۵]. ایمان ثابت، ایمانی است که به حد ملکات نفسانی رسیده و در اعماق جان ریشه دوانده، اما ایمان عاریتی به این درجه از ثبوت نرسیده است و هرلحظه ممکن است از دل برون رود.

متعلقات ایمان در روایات

مراد از متعلقات ایمان، آن چیزی است که باید به آن باور داشت. در روایات آن متعلقاتی که برای ایمان است طبق حدیثی از پیامبر اکرم(ص) اینطور بیان شده است که: «ایمان یعنی باور داشتن به خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتاب، پیامبران، مرگ، زندگی پس از مرگ، بهشت و جهنم، حساب، میزان، و قدر الهی خیر و شر آن»[۲۶].[۲۷]

نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که، متعلقات ایمان تفکیک ناپذیرند و چنین نیست که انسان به بعضی ایمان بیاورد و به برخی ایمان نیاورد و عنوان مؤمن بر او صدق کند، بلکه باید به همه آنها ایمان داشته باشد همانطور که خداوند متعال می‌فرماید:  وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ [۲۸]، و اگر فقط یکی از آنها را قبول نکند از دایره‌ی ایمان خارج است چنانچه امام صادق(ع) فرمودند: «اگر شخصی فقط یک پیامبر مانند عیسی بن مریم(ع) را انکار کند و همه پیامبران دیگر را بپذیرد، آن شخص ایمان نیاورده است»[۲۹].[۳۰]

اسلام و ایمان از منظر روایات

با نگاه به چهاردهمین آیه از سوره حجرات:   قَالتِ الأعرابُ ءَامَنَّا قُل لم تُؤمِنُوا وَلَکِن قُولُواأسلَمنَا و لَمّا یَدخُلِ الإیمنُ فی قُلُوبِکُم وَ إن تُطیعُوا الله وَرَسُولَهُ لا یَلِتکُم مِن أعمَلِکُم شیئًاإنَّ اللهَ غَفورٌ رَحیمٌ [۳۱] تفاوت اسلام وایمان مشخص می‌شود به این معنی که اسلام ، شکل ظاهری دارد ولی ایمان یک امر واقعی وباطنی است وجایگاه آن قلب آدمی است نه زبان وظاهر او.

با توجه به حدیثی ازامام صادق(ع): «الاسلام یحقن به الدم وتؤدی به الامانه، وتستحل به الفروج والثواب علی الایمان»[۳۲]،مشخص می‌شود که اسلام با ایمان متفاوت است و اسلام آوردن ممکن است انگیزه های مختلفی در بر داشته باشد، حتی انگیزه های مادی و منافع شخصی و دنیوی، ولی ایمان اینچنین نیست و حتماً از انگیزه های معنوی سرچشمه می گیرد برای همین است که امام معصوم (ع) می‌فرماید بر ایمان ثواب مترتب است بخلاف اسلام.[۳۳]

نشانه های ایمان در روایات

با توجه به کلام امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه، نشانه‌ها و شاخصه‌های شخص با ایمان در چهار چیز است:

  1. ظاهر عمومی و چهره: شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوه وی در دلش[۳۴].
  2. قلب: ایمان هیچ بنده‌ای راستین نبُوَد مگر آنکه اطمینانش به آنچه نزد خداست بیش از آن باشد که نزد (خود) اوست[۳۵]، به بیان دیگر اعتماد او به قدرت الهی همواره بیش از داشته‌های خود باشد.
  3. عقل: شرط ایمان و نشانه بارز مؤمن، عقلانیت اوست.
  4. عمل(شامل گفتار و کردار): زبان او ورای قلبش باشد و سخن او از روی تدبیر[۳۶] و ایمان و عملش از هم جدا نشوند[۳۷].[۳۸]

البته با توجه به روایات، ایمان شاخصه‌های دیگری هم دارد، همچون حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) منقول است: انسان مؤمن نیست مگر آن که دلش بازبانش یکی باشد وزبانش با دلش و گفتارش با کردارش ناسازگار نباشد.[۳۹]

فضیلت ایمان در روایات

با نگاه به برخی از احادیث همچون قول امیر مؤمنان علی (ع): «الایمان اعلی غایه»، مشخص می‌شود که ایمان والاترین مقصد برای انسانهاست و چرا اینچنین نباشد در حالی که امیرالمؤمنین در تبیین این مقصد والا اینطور می‌فرمایند که: بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به او و پیامبر (ص) او و جهاد در راه اوست،همانا که جهاد قلّه بلند اسلام ویکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است.[۴۰] [۴۱]

اصناف مومنین

در حدیثی از امام صادق (ع) در مورد اقسام مؤمنین اینچنین آمده: مؤمنان دو دسته اند ، یکی مؤمنی که به عهد خدا عمل کرده وبه شرط خدا وفا کرده است واین است مورد قول خدای متعال:  مِّنَ المُؤمِنینَ رِجالُ صَدَقوا ما عَهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهِم مَن قَضَی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظرُ وَما بَدَّلُوا تَبدیلا ، احزاب/23، ایشان همان دسته هستند که نه هراسهای دنیا ونه هراسهای آخرت به ایشان نمی رسد، وشفاعت می‌کند ونیازی به شفاعت ندارند ومؤمنان دیگر، چون زراعت تازه روئیده و لطیف هستند، گاهی کج می شوند وگاهی راست و اینها هستند که دچار هراس آخرت می شوند و از کسانی نیستند که آنها شفاعت شود وشفاعت از کسی نکنند[۴۲]

موانع ایمان

بحث در خصوص موانع ایمان از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد:الف)خروج از ایمان ب) عوامل تزلزل ایمان.

الف)خروج از ایمان

حضرت امام صادق (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:« .... وقد یخرج من الایمان بخمس جهات من الفعل کلها متشابهات معروفات: الکفر و الشرک و الضلال و الفسق و رکوب الکبائر.»(48)بی گمان بنده به سبب یکی از 5 کار که، همگی مانند هم وشناخته شده هستند، از ایمان خارج می شود: کفر، شرک، گمراهی، فسق وارتکاب کبائر.

1- کفر

کفر، با هر کوتاهی در اجرای امر پروردگار محقق می گردد، ولو به علت سهل انگاری باشد، تا چه رسد به نافرمانی از روی تعمد. وبا این مسأله فرد از حیطه ی ایمان وعبودیت خارج می گردد.مراحل کفر عبارتند از:1- اعراض 2- تکذیب 3- استهزاء

2- شرک

مورد بعدی که به عنوان مانع ایمان ذکر گردید، شرک، است. شرک، تدین وتعبد به هر خلاف ونافرمانی خداست، کسی که معصیت خدا نماید، خرد باشد یا کلان ، مشرک است.(49)

انواع شرک شرک دارای اقسام مختلفی است مانند شرک در خلقت، شرک در تدبیر عالم وشرک در عبادت .کسی که دارای شرک جلی یا آشکار است یا در خلقت یا در تدبیر عالم ویا در عبادت کسی را شریک خداوند یکتا قرار می دهد واین بارزترین نوع شرک است. شرک خفی، آن است که غیر خدا را نیز در کارها مراعات کند، مثلاً بگوید: اگر فلان نبود، هلاک می شدم.(50) سرچشمه ی شرک، عدم معرفت صحیح درباره ی خداوند است. 3- ضلالت یا گمراهی

مرحله ی بعدی که به عنوان مانع برای ایمان ذکر گردید، ضلال یا همان گمراهی است.

معنای ضلال ، نادان بودن به امر واجب است، به این معنا که یکی از طاعتهای خدا را ترک کند که بنده جز به انجام آن شایسته ی ایمان نیست. به این معنا که بعد از اینکه برای آن واجب اقامه دلیل گردید، آن را ترک کند. واین ترک از راه انکار یا جحود یا تمرد نباشد، بلکه به دلیل سستی ، اغفال واشتغال به کار دیگری باشد. قرآن ضلالت الهی را مخصوص کسانی می شمرد که دارای این اوصافند:کفر،ظلم،فسق،دروغ،اسراف وکفران. 4- فسق


فسق به معنای خروج از حق است.(51) کافر، فاسق است چرا که از شرع خارج شده وگناهکار فاسق است که به نسبت گناه از شرع وحق کنار رفته است.فسق، معنای وسیعی دارد و هر گونه نافرمانی و خروج از راه و رسم بندگی خدا حتی کفر را شامل می شود. 5- ارتکاب کبائر


که گناهان دو دسته اند ، دسته ای که قرآن نام آنها را کبیره ودسته ای دیگر که نام آنها را سیئه گذاشته است. هر گناهی که یکی از شرائط زیر را داشته باشد، کبیره محسوب می شود: الف) گناهانی که خداوند وعده ی عذاب درباره ی آن داده است. ب) گناهانی که در نظر اهل شرع ولسان روایات با عظمت یاد شده است. ج)گناهانی که در منابع شرعی بزرگتر از گناهی شمرده شده که جزء کبائر است. د) گناهانی که در روایات معتبر تصریح به کبیره بودن آن شده است.(52) ب)عوامل تزلزل ایمان


عوامل تزلزل ایمان ، متعدد هستند که از جمله ی آنها عدم آگاهی از دلایل محکم است. همچنین می توان به هواپرستی ها وضعف نفس اشاره کرد، آلودگی به گناهان نیز می تواند دیر یا زود انسان را از حیطه ی عبودیت خارج کند. آری هر یک از این ها اموری هستند که ممکن است در پایان عمر انسان، ایمان انسان را متزلزل کند وسرانجام آدمی بی ایمان از دنیا برود. 1-عدم معرفت نسبت به حقیقت ایمان


آنچه روشن وواضح است این که ، هر عقیده وروشی که بدون پشتوانه ی علمی وبدون همراهی استدلالات قانع کننده باشد، هرگز در اعماق وجود انسان تأثیر گذار نخواهد بود، وچنانچه فرد مدت زمانی را هم به اقتضائات مختلف به آن پایبندی نشان دهد، بلاخره دیر یا زود ، خود را از قید وبند آن رها خواهد کرد. چرا که بی شک ، تکلیف ومسئولیت بدون شناخت وآگاهی ممکن نیست . 2- هوی پرستی


بی شک در وجود انسان، غرائز وامیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه حیات او ضرورت دارد، مانند: خشم وغضب ، علاقه به خویشتن، علاقه به مال وزندگی مادی وامثال اینها، بدون تردید دستگاه آفرینش همه ی اینها را برای همان هدف تکاملی آفریده است. اما مهم این است که اینها گاه از حدود تجاوز نموده وپا را از گلیمشان فراتر می نهند ودیگر یک ابزار مطیع در دست عقل نیستند بلکه بنای طغیان ویاغی گری می گذارند، عقل را زندانی کرده وبروجود انسان حاکم شده، زمام اختیار او را در دست می گیرند واین همان چیزی است که از آن تعبیر به هوی پرستی می شود.این حالت از انواع بت پرستی ها هم خطرناکتر است بلکه بت پرستی نیز از آن ریشه می گیرد. آثار هوی پرستی


الف) غفلت هوی پرستی سرچشمه ی غفلت وبی خبری است. چرا که یکی از ابتدائی ترین آثار هوی پرستی غافل شدن از معبود است. ب) گمراهی گمراهی نیز یکی از بزرگترین آثار هواپرستی است، شاید درست تر باشد بگوئیم هوا پرستی بدترین گمراهی هاست. ج)تقابل با حق طلبی هوا پرستی نقطه مقابل حق طلبی است، چرا که در بسیاری از موارد، خواسته ها وتمایلات فردی با دستورات شرعی ویا حتی مصالح اجتماعی سازگار نیست، اما فردی که به روحیه ی خود بینی وخود محوری خو کرده است همواره با حق به مقابله پرداخته وآن را رد ونفی می کند مبادا تمایلات او زیر سؤال رود. د) تقابل با عدالت هواپرستی مانع عدالت ودادگری است. ه) فساد آخرین ومهمترین اثر هوی پرستی ، رواج فساد است، چرا که اگر نظام آسمان وزمین بر محور هوی وهوس مردم بگردد، فساد سرتاسر پهنه ی هستی را فرا خواهد گرفت. 3-همنشینی با بدان ومنافقان(معاشرت با بدان)


یکی دیگر از عواملی که سبب تزلزل ایمان است، همنشینی ومصاحبت با افراد گمراه است. بدون شک عوامل سازنده ی شخصیت انسان، امور مختلفی هستند که پس از اراده وخواست وتصمیم انسان، همنشین ودوست ومعاشر از اهم آنهاست. وانسان خواه ناخواه تحت تأثیر آن قرار دارد چرا که بخش مهمی از افکار وصفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش می گیرد. 4-آلودگی به گناهان


الف)دروغ یکی از مواردی که از آفات ایمان است وجزء گناهان کبیره شمرده شده است وتداوم برآن سبب کمرنگ شدن روح ایمان در فرد می گردد، صفت دروغگوئی است. امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: «جانبوا الکذب فأنّه مجانب للایمان ، الصادق علی شفا منجاه وکرامه والکاذب علی شرف مهواه ومهانه »(53) از دروغ برکنار باشید که با ایمان فاصله دارد، راستگو در راه نجات وبزرگواری است. اما دروغگو برلب پرتگاه هلاکت وخواری است.در روایات دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است . در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) می خوانیم «إن الله عزّوجل جعل للشر اقفالها وجعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب والکذب شر من الشراب»(54)خداوند متعال برای شرّ وبدی، قفلهایی قرار داده وکلید آن قفلها شراب است، سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است.دروغ سرچشمه ومنشأ پیدایش نفاق ودورویی استمهم ترین سرمایه ی یک جامعه اعتماد متقابل واطمینان عمومی است. مهم ترین چیزی که این سرمایه را به نابودی می کشاند، دروغ، خیانت وتقلب است. ویکی از دلایل عمده اهمیت راستگویی همین موضوع است. ب)حسد یکی دیگر از گناهانی که آفت ایمان شمرده شده است،حسد می باشد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:«لاتحاسدوا فإنّ الحسد یأکل الایمان کما تأکل النّار الحطب ولا تبا غضوا فإنّها الحالقه»(55) حسد،همیشه در مورد نعمت پیدا می شود، هنگامی که نعمتی به بنده ای عطا می شود، کسی که ناظر برتنعم اوست، یکی از دو حالت را پیدا می کند. 1- اینکه از وجود آن نعمت ناراحت می شود وزوال آن را آرزو می کند که این حالت حسد نامیده می شود. 2- اینکه از وجود نعمت ناراحت نمی شود وزوال آن را نیز آرزو نمی کند ولی مایل است که او هم از چنین نعمتی برخوردار شود، این حالت غبطه نامیده می شود، این حالت برعکس حسد، از صفات پسندیده وموجب رشد وحرکت انسان است.(56) ج)غیبت غیبت ، یکی از گناهان بزرگی است که انجام آن سبب تزلزل ایمان می گردد.غیبت آن است که در غیاب کسی سخنی گفته شود که عیبی از عیوب او را فاش کند، خواه این عیب جسمانی باشد یا اخلاقی ، در اعمال او باشد یا در سخنش ویا حتی اموری که مربوط به اوست مانند لباس، خانه، همسر، فرزندان وغیره. 1- یکی از فلسفه های تحریم غیبت حفظ سرمایه بزرگ انسان که همان حیثیت، آبرو وشخصیت اوست می باشد. 2- دیگر دلیل این است که غیبت ، ایجاد بدبینی می کند، در نتیجه پیوندهای اجتماعی سست می گردد وسرمایه ی اعتماد از بین می رود. 3- غیبت بذر کینه وعداوت را در دلها می پاشد وگاه سرچشمه نزاع های خونین وقتل وکشتار می گردد. گناهان وموارد متعدد دیگری نیز در کلام معصومین (علیهم اسلام) وآیات شریف قرآن به عنوان آفت ایمان شمرده شده است، از جمله،دوروئی،(57)مکر،(58)کینه،(59)سوءظن(60)،بداخلاقی(61)،بخل(62)،ستیزه جوئی،(63)ستم(64) وموارد متعدد دیگر.

آثار ایمان

از آنجا که طبق قانون طبیعت هر عمل یا هر عقیده ای دارای آثار و تبعات متعدد است،یقیناً ایمان نیز که هم جنبه ی عقیدتی و هم جنبه ی افعالی دارد، دارای آثار متعددی است. آثار دنیوی ایمان


وجود نیرویی چون ایمان در کنترل افعال واقوال فرد تاثیر بسزائی دارد که در برخی موارد به صورت یک عامل محرک برای فرد است وگاه به صورت عاملی باز دارنده. از انجا که انسان موجودی اجتماعی وجمع گرا است ونمی توان یک انسان منفعل ،تنها وگوشه گیر را انسانی موفق ونرمال شمرد، این نکته سبب می گردد آثار زندگی انسان در اکثر موارد از لحاظ تاثیری که در زندگی فردی وی دارد وهمچنین تأثیراتی که در زندگی اجتماعی او دارد مورد بررسی قرار گیرد، از این رو ما در بحث ایمان نیز که طبعاً منشا آثار فراوانی در زندگی هر فرد است این آثار را از دو بعد فردی واجتماعی بررسی می کنیم. آثار فردی ودنیوی ایمان


1- پاکی از کفر وشرک یکی از اولین ومهمترین آثارایمان در زندگی فردی، پاکی او از کفر وشرک است.از دیگر آثاری که برای ایمان ذکر شده،ایجاد حالت آرامش وسکینه در فرد است. به این معنا که فرد همواره در آرامش روحی وروانی به سر می برد.یکی از ابتدائی ترین پیامدهای ایمان در زندگی فرد، ایجاد خلق وخوی نیکو است. هنگامی که با یک فرد مؤمن نشست وبرخاست می کنیم. نورانیتی در او وجود دارد که اثرات این نور را در تمام وجودش احساس می کنیم .ایمان نور است و اگر ایمان در جان شخصی رسوخ یافت این نور تمام وجودش را فرا می گیرد. حتی اعمال، رفتار وگفتارش نیز نورانی ودرخشنده می گردد.کسانی که ایمان آورند وعمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان برای ایشان محبتی در دلهای دیگران ایجاد می نماید. به راستی یکی از مهم ترین آثار ایمان محبوبیت است. 6- کرامت از جمله آثار مترتب بر ایمان، کرامت شخص با ایمان است. او به امر پروردگارش ، هواهای نفسانی را مهار کرده و همواره خود را از لذتها ومطالع دنیوی (ظاهراً) محروم نموده است. در ازای این خویشتنداری خداوند جلّ و اعلا برای مؤمن مقام ومنزلتی والا در نظر گرفته که این عزت وکرامت هم در پیشگاه خداوند است وهم در میان خلائق.سعادت گم شده ی همه ی انسانهاست وهر کس آن را در چیزی می جوید ودر جائی می طلبد وبه طور خلاصه عبارت است از فراهم بودن اسباب تکامل برای یک فرد یا یک جامعه.پروردگار مهربان آثار دنیوی فراوانی در ازای ایمان قرار داده تا دلهای افراد را نسبت به ایمان وتسلیم در برابر حق متمایل سازد. حضرت علی بن حسین زین العابدین (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: یعنی مومن کسی است که دعای او بدون یکی ازاین سه اثر نیست، یا برایش ذخیره گردد یا در دنیا برآورده شود یا بلائی را از او بگرداند که می خواست به او برسد(65). شخص با ایمان علاوه بر آثار وبرکات ذکر شده که به واسطه ایمان برای او محقق می گردد، گاه دچار بلاها ومشکلاتی نیز می گردد. البته این نه به عنوان یک نقیصه بلکه به عنوان عاملی برای پیشرفت وترفیع در جه ایمان او می باشد. دلایل ابتلای مؤمن الف) امتحان وآزمایش آزمایش الهی: پرورش وتربیت است . این یک قانون کلی وسنت دائمی است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) ودر نتیجه پرورش دادن بندگان. همچنین پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: هیچ رنج ،درد وغمی به مؤمن نمی رسد جز اینکه خداوند به (واسطه) آن گناهانش را جبران کند. ج) ترفیع درجه واجر معنوی اجر معنوی و آثار تکاملی این سختیها به قدری است که امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: اگر مؤمن می دانست که صبر در برابر مصائب چه اندازه پاداش دارد، آرزو می کرد که بدنش با مقراض پاره پاره گردد.(66) آثار اجتماعی ودنیوی ایمان


1- حسن خلق همان گونه که در بیان آثار فردی ایمان، خوش خلقی یکی از ابتدائی ترین آثار ایمان ذکر شد، خواه ناخواه این حسن خلق فردی در جامعه نیز جاری وساری می گردد وباعث ایجاد روابط صحیح اجتماعی می گردد. 2- ایثار یکی از مواردی که به وفور در جوامع اسلامی ودر بین افراد با ایمان به چشم می خورد، ایثار واز خودگذشتگی است. در جامعه ای که تمام افراد آن با هم احساس قرابت ونزدیکی می کنند، هیچ کس از نادیده گرفتن خود برای خیر رساندن به دیگران ، امتناع نمی ورزد. از این رو در این جوامع فرهنگهایی چون فرهنگ شهادت، نوع دوستی ، کمک رسانی به دیگران زیاد به چشم می خورد. 3- صلابت از ویژگیهای فردی که نور ایمان در وجودش تجلی یافته است، صلابت می باشد، از آنجا که حقیقت ایمان در او کامل گردیده و شیرینی آن را چشیده به راحتی از سخن ورای وعقیده خود دست بر نمی دارد، حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: « ان المومن اعزمن الجبل، الجبل یستفل بالمعاول، و المومن لا یستفل دینه بشیء»(67) یعنی مومن از کوه سخت تر است زیرا کوه با ضربات تیشه شکاف بر می دارد اما دین مومن با هیچ چیز شکاف نمی خورد. 4- ارتباط روحی مومنان با یکدیگر ویژگی منحصر به فردی که در مومنان وجود دارد، ارتباط روحی و معنوی آنها با یکدیگر است به این معنا که اگر چه ممکن است به نظر برسد آنها بعد مکانی دارند، اما در حقیقت قرب حقیقی دارند. 5- دفع بلایا یکی از محسوس ترین و بزرگترین آثار اجتماعی ایمان، دفع بلایا از جامعه به واسطه ایمان است. چرا که در روایات متعدد ا زمعصومین (علیهم السلام) ذکر شده که خداوند جامعه ای را که در آن افراد با ایمان حضور داشته باشند عذاب نمی کند. به عبارت دیگر خداوند شهری را به واسطه یک مومن از فنا نگه می دارد.(68) 6-آرامش و امنیت نتیجه غایی و نهایی ایمان در جامعه، ایجاد آرامش و امنیت است و مگر می شود در چنین جامعه ای آرامش نباشد، در جامعه ای که همه افراد آن با یکدیگر روابط صحیح، سالم و عاری از گناه و ظلم دارند.امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: برای هر چیز، چیزی است که با او آرامش می یابد ومؤمن به برادر مؤمنش آرامش می یابد همانطور که پرنده به همنوع خود آرامش می یابد.(69) آثار اخروی ایمان


1- مرگ راحت مؤمن به دلیل ایمانش وقتی در سرازیری مرگ قرار می گیرد ، نسبت به سایر افراد درد و زحمت کمتری خواهد داشت. 2- رد شدن از صراط به راحتی وقتی ملائکه می ببیند که مومنین می خواهند از صراط رد شوند می گویند: خدایا تو آنان را بیامرز واز افتادن نگاهشان دار. هر کس از صراط به سلامت گذشت وپایش به بهشت رسید از صمیم قلب خدای را شکر می کنند 3- نعمتهای بهشتی از دیگر آثار ایمان ، تنعم وبهره مندی فرد با ایمان از نعمتهای بهشتی است، آنجاست که نتیجه ی آن همه خویشتن داری واطاعت از اوامر ونواهی را خواهد دید، هنگامی که بهشتی که خداوند برای بندگان صالحش آراسته را می بیند. 4- سلام خداوند برمؤمن روایت شده که درهای قصر مؤمن در بهشت هزار عدد است، هنگامی که مؤمن در آن جایگزین شد، هزار ملک اجازه گیرند که از طرف رب العالمین بر مؤمن وارد شوند وبه او تهنیت ومنزل مبارکی گویند آن گاه با تشریفات خاصی از هر در ملکی وارد می شود ودرود خداوند را به مؤمن ابلاغ می نماید:(70) 5- قرب پروردگار از رشته های نعمت معنوی و روحانی در بهشت، دعوت گیری انبیاء بزرگ از مؤمنین است. ملائکه از طرف پیامبران می آیند واز مؤمنین دعوت می گیرند. شنبه مهمان آدم ابوالبشر ، یکشنبه مهمان نوح علیه السلام. دوشنبه میهمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) سه شنبه حضرت موسی (علیه السلام) چهارشنبه عیسی مسیح (علیه السلام) وپنج شنبه میهمان خاتم الانبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) هستند وروز جمعه روز زیارت الله است، روز مقام قرب واذن در حضور رب است. 6- فلاح ورستگاری طبق آیات ابتدائی سوره مومنون رستگاری تنها نصیب مومنان می گردد. افلح از ماده فلح وفلاح در اصل به معنی شکافتن وبریدن است. سپس به هر نوع پیروزی ورسیدن به مقصد وخوشبختی اطلاق می گردد. درحقیقت افراد رستگار وخوشبخت موانع را از سر راه برداشته وراه خود را به سوی مقصد می شکافند وپیش می روند.

بررسی رابطه ایمان و عمل صالح در آیات و روایات

هرگاه نامی از ایمان بـرده می شود در پـی آن از عمل صالح سخن بـه میان می آید، به عنوان مثال در اکثـر آیـات که خطـاب آن بـه افـراد بـا ایـمان است و یـا نـامـی از ایمان بـرده شده است در خصوص عمل صالح هم صحبت می شود. این بیانگر آن نکته است که ایمان و عمل صالح در آیین ما دو مقوله جدایی ناپذیر هستند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:« ما من شیء احب الی الله من الایمان و العمل الصالح و ترک ما امر ان یترک»(71): چیزی محبوب تراز ایمان و عمل صالح و ترک کردن آنچه امر به ترک آن نشده نزد خداوند نیست. رابطه دو سویه ایمان وعمل صالح


اگر انگیزه ایمان در کار نباشد غالباً عمل آلوده می شود واگر آلوده نشود بسیار استثنائی است. اما اگر ریشه های درخت عمل صالح از آب توحید وایمان به الله سیراب گردد، کمتر ممکن است آفاتی همچون عجب، ریا، تظاهر وخود بینی ، تقلب، ومنت گذاری وامثال آن به آن راه یابد وبه همین دلیل قرآن مجید، غالباً ایمان وعمل صالح را با هم پیوند می دهد، چرا که پیوندشان یک واقعیت عینی ونا گسستنی است.(72) اسلام و شرع همه جا عمل صالح را میوه ی درخت ایمان می شمرد، چرا که عمل همیشه پرتوی از نیات وعقاید آدمی است وهمیشه شکل ورنگ آن را به خود می گیرد، نیت های ناپاک ممکن نیست عمل پاکی به وجود آورد ومحصول مفیدی از خود نشان دهد چرا که عمل همیشه بازتاب نیات است. عمل صالح بازتاب ایمان


اصولاً عمل صالح نمی تواند بدون ایمان، وجود پیدا کند واگر هم گاهی افرادی بی ایمان اعمال نیکی انجام دهند، بی شک محدود، ضعیف واستثنائی خواهد بود وبه تعبیر دیگر برای عمل صالح به طور مستمر وریشه دار وعمیق انجام گیرد باید از عقیده ی پاک واعتقاد صحیح سیراب گردد. نیت وعقیده انسان زیر بنای اعمال وکردار اوست. پس آنچه از او تعبیر به عمل صالح می گردد، اعمالی است که روح ایمان، انسان را به سوی انجام آنها سوق داده است. مراتب ایمان وعمل صالح


ایمان مراحل و درجاتی دارد و به تبع، اعمال انسان نیز با توجه به مرتبه ی ایمان او دارای مراتب ومراحلی است. به عنوان مثال پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله )می فرمایند: «الایمان قول وعمل یزید وینقص»(73)ایمان گفتار است وکردار ، کاستی وفزونی می پذیرد. اثرات مترتب بر ایمان وعمل صالح


یقیناً وجود ایمان در فرد دارای آثار وتبعاتی است. به این معنا که پذیرش روح ایمان وتعالی مراتب آن ودر نتیجه ی این تعالی ، صدور اعمال خیر وصالح در زندگی فرد منشأ خیرات وبرکاتی می گردد. خداوند بزرگ در آیه ای از قرآن می فرماید: « إلَّا الَّذِنَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئّکَ لَهُم مَغفِرَةٌ وَأَجرُ کَبیرُ»(74) در این آیه به افراد با ایمان وبا استقامت که دارای عمل صالح هستند هم وعده مغفرت وآمرزش از گناه داده می شود وهم وعده ی اجر وپاداش ، اشاره به اینکه اعمال نیک برخاسته از ایمان دارای دو اثر می باشد: - شستشوی گناهان.2- جلب پاداشهای بزرگ. رهایی از خسران


«وَالعَصرِ إنَّ الإنسانَ لَفی خُسرٍ إلَّا الّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوا بِالحَقِ وتَوَاصَوا با لصَّبرِ.»(75) پروردگار مهربانمان سوگند می خورد به تمامی دوران و اعصار . که انسان در خسران وزیان است. ودر آیه ی آخر برای نجات از خسران عظیمی که در 2 آیه گذشته ذکر گردیده، برنامه ی جامعی راتنظیم کرده وبر4 اصل مهم تاکید می فرماید: اصل اول: ایمان، که زیر بنای همه ی فعالیتهای انسان را تشکیل می دهد، چرا که تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری واعتقادی او سرچشمه می گیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزه های غریزی است. در این آیه ایمان به طور مطلق ذکر شده است تا شامل ایمان به همه ی مقدسات گردد، یعنی از ایمان به خدا وصفات او گرفته تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و کتب آسمانی وانبیای الهی واوصیای آنها. اصل دوم: اعمال صالح ، صالحات همان اعمال شایسته است، نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فی سبیل الله، نه تنها جهاد، نه کسب علم ودانش، بلکه هر کار شایسته ای که وسیله ی تکامل نفوس وپرورش اخلاق وقرب الی الله وپیشرفت جامعه انسانی در همه زمینه ها شود ، ممکن است گاهی اوقات عمل صالحی از بعضی انسانهای غیر مؤمن سر زند، ولی مسلماً ریشه دار وپایدار نیست ، چون از انگیزه های عمیق الهی سرچشمه نمی گیرد واز جامعیت برخوردار نیست . در این آیه صالحات به صورت جمع آورده شده جمعی که (ال) دارد واین الف ولام معنای عمومیت دارد وبیانگر این است که راه جلوگیری از خسران طبیعی وقهری بعد از ایمان انجام اعمال صالح است. اصل سوم: تواصی به حق، یعنی دعوت همگانی وعمومی به حق تا همگان حق را از باطل به خوبی بشناسد وهرگز آن را فراموش نکنند. اصل چهارم. صبر وشکیبائی. چرا که بعد از مسأله ی شناخت وآگاهی ، هر کس در مسیر عمل در هرگام با موانعی روبه رو است. اگر استقامت وصبر نداشته باشد، هرگز نمی تواند احقاق حق کند وعمل صالحی انجام ویا ایمان خود را حفظ کند.(76) ===نویسنده : سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون===

پی نوشت ها :

1 . محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1، ص361.

2 . همان،ج1،ص383. 3 . فتح/4. 4 . محمد باقر،مجلسی، بحارالانوار، ج66،ص165. 5 . حجرات/14. 6 . ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج22،ص210. 7 . محمد، کلینی، اصول کافی، ج4،ص80. 8 . انعام/98. 9 . محمد،دشتی، نهج البلاغه، خطبه 189،ص370. 10 . محمد، محمدی ری شهری، همان،ص365. 11 . الایمان اعلی غایه : ایمان والاترین مقصد است. عبدالواحد،آمدی، غررالحکم ص58 12 . محمد، دشتی، نهج البلاغه، خطبه 110،ص211. 13 . محمد، محمدی ری شهری، همان،ص383. 14 . احزاب/23. 15 . محمد، کلینی،اصول کافی،ج5،ص71. 16 . همان. 17 . علی مشکینی،مصطلحات الفقه،ص274. 18 . حسین،راغب ، مفردات،ص365. 19 . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه،ج1،ص379. 20 . محمد ، دشتی، نهج البلاغه، ص677، حکمت 227. 21 . عبدالواحد، آمدی، غررالحکم ،ص94. 22 . محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1،ص373. 23 . عباس، قمی، سفینه البحار،ج2،ص676. 24 . بعثت لأتمم مکارم الأخلاق. وص26 اخلاق شبر؛عبد الله ، شبر، اخلاق شبر،ص26. 25 . محمد، محمدی ری شهری،همان،ص379. 26 . بقره/273. 27 . محمد،محمدی ری شهری،میزان الحکمة،ص361. 28 . عبد الواحد، امدی، غرر الحکم، ص427. 29 . ابو القاسم پاینده،نهج الفصاحه ،ص79. 30 . مومنون/2. 31 . مؤمنون/9. 32 . عنکبوت/29.(إن الصلّاه تنهی عن الفحشاء والمنکر.) 33 . مؤمنون/4. 34 . بقره/183. 35 . محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج66،ص159. 36 . حسین الحرانی، تحف العقول،ص47. 37 . محمد، حرعاملی،وسائل الشیعه، ج12،ص178.. 38 . جن/ 27-26. 39 . اعراف/199. 40 . بقره/177. 41 . محمد باقر،مجلسی،همان،ج 64،ص280. 42 . محمد،محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1،ص379. 43 . همان،ص797. 44 . همان،ص648؛ ایمان ندارد آن یقین ندارد. 45 . ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج22، ص205. 46 . ابوالقاسم،پاینده ،نهج الفصاحه،ص81 وهمان مجموعه الخبار،ص348. 47 . حسین ، جلالی شاهرودی، مجموعه الاخبار،ص328. 48 . محمد، محمدی ری شهری،‌میزان الحکمه،ج1،ص385. 49 . حسین،الحرانی، تحف العقول،ص344. 50 . علی اکبر،قرشی،قاموس قرآن، ج4،ص28. 51 . علی اکبر، قرشی، قاموس قرآن ،ج5،ص176. 52 . ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ج22،ص540. 53 . محمد، دشتی، نهج البلاغه، خطبه 86،ش11. 54 . عباس، قمی، سفینه البحار، ج7،ص452 ووسائل الشیعه ، ج12،ص244. 55 . عبدالواحد، امدی ، غررالحکم، ص623 ونهج البلاغه، خطبه 86،ش11. 56 . عبدالله ،شبر، اخلاق،ص255. 57 . عبدالواحد، امدی، غررالحکم،ص75.الایمان بریء من النفاق. ایمان از دو روئی به دور است. 58 . همان،ص97.المکر والغلّ مجانبا للایمان. مکر وکینه ا زایمان به دورند. 59 . همان. 60 . حسین جلالی، مجموعه الاخبار ،ص215. 61 . محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج64،ص301. 62 . همان. 63 . همان. 64 . همان. 65 . حسین بن شعبه الحرانی، تحف العقول،ص287. 66 . علی بن حسن ، طبرسی، ترجمه مشکاه الانوار،ص273. 67 . همان،ص402. 68 . محمد، کلینی، اصول کافی، ج5، ص69. 69 . محمد حکیمی،الحیاه،ج1،ص268. 70 . عبدالحسین، دستغیب، همان، ص108. 71 . محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج64،ص71 72 . ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ج11،ص392. 73 . محمد، محمدی ری شهری،میزان الحکمه،ج1،ص365. 74 . هود/11. 75 . عصر3-1. 76 . ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ، ج27،ص299.


منابع قرآن کریم،مترجم ناصر مکارم شیرازی. نهج البلاغه ،مترجم محمد دشتی. 1- امام سجاد (علیه السلام) صحیفه ی سجادیه، چاپ دوم، قم، موسسه ی امام مهدی (علیه السلام)1413هـ.ق. 2- قمی،عباس، کلیات مفاتیح الجنان، چاپ دوم، انتشارات بارش، 1379،هـ.ش. 3- ابن با بویه قمی، محمد، الخصال، مترجم یعقوب جعفری، چاپ اول، قم، نسیم کوثر، 1382هـ.ش،2جلد. 4- ..........،............، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، مترجم علی اکبر غفاری، چاپ دوم، بی جا، صدوق، 1373،هـ.ش، تک جلد. 5- احسانی، ابی الجمهور، عوالی اللئالی، محقق شیخ مجتبی عراقی، چاپ اول، قم، سید الشهدا، 1405،هـ.ق. 6- الحرانی، حسین بن شعبه، تحف العقول، مترجم علی اکبر غفاری، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، 1366،هـ.ش. 7- امدی، عبدالواحد، غررالحکم ودر الکلم، مترجم محمد علی انصاری، چاپ پنجم، قم، موسسه انتشاراتی امام عصر(عج الله فرجه)، 1387،هـ.ش. 8- پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه، چاپ دوم، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیاء، 1384،هـ. ش،تک جلد. 9- جلالی شاهرودی، حسین، مجموعه الاخبار، مشهد، کتابفروشی جعفری، 1394، هـ. ق، جلد دوم. 10- حافظ، شمس الدین محمد، دیوان حافظ، انتشارات تکثیر، تهران، 1377،هـ.ش. 11- حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1424،هـ.ق،29جلدی. 12- حکیمی، محمد رضا، محمد وعلی، الحیاه، چاپ ششم، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1370،هـ.ش. 13- دستغیب، عبدالحسین، مظالم، چاپ اول، تهران، انتشارات حمید. 14- راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن، محقق عدنان داوودی، چاپ اول، دمشق، دار العلم،1416هـ.ق، تک جلد. 15- سیاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین، چاپ هفدهم، تهران، انتشارات اسلام، 1374،هـ.ش، 2 جلد. 16- شبر، عبد الله، الاخلاق، مترجم محمد رضا جباران، چاپ هشتم، قم، انتشارات هجرت،1381،هـ.ش. 17- طبرسی، علی بن حسن، مشکاه الانوار، ترجمه ی عزیز الله عطاردی، چاپ اول، تهران، انتشارات عطارد، 1374،هـ.ش، تک جلد. 18- طریحی، فرید الدین ، مجمع البحرین، محقق سید احمد حسینی، چاپ سوم، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1378. هـ.ش. 19- فارسی، سلیمان بن داوود جارود، مسندا بوداوود، بیروت، چاپ دار المعرفه. 20-قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، چاپ هفتم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1375،هـ.ش. 21- قمی، عباس، سفینه البحار، چاپ دوم، تهران، دار الأسوه، 1416،هـ.ق.8جلد. 22- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، مترجم محمد باقر کمره ای، چاپ سوم، قم، انتشارات اسوه، 1375،هـ.ش. 23- .............،...........، روضه کافی، مترجم محمد باقر کمره ای، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1382، هـ.ش. 24- ...........،............، مستدرک الوسائل، چاپ دوم، بیروت لبنان، موسسه آل البیت،1408،هـ.ق. 25- مجلسی، محمد باقر ، بحارو الانوار الجامعه لدرراخبار الائمه الاطهار، چاپ سوم، تصحیح شده، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العربی، 1403،هـ. ق. 26- محمدی اشتهاردی، محمد ، عالم برزخ در چند قدمی ما، چاپ اول، قم، انتشارات نبوی، 1371،هـ. ش. 27- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، چاپ سوم، قم، دار الحدیث، 1381، هـ.ش،15 جلد. 28- مشکینی، علی،مصطلحات الفقه، چاپ چهارم، قم، موسسه چاپ الهادی،1384،هـ.ش. 29- مظاهری، حسین، معاد در قرآن، چاپ اول، قم، انتشارات شفق، 1364،هـ. ش. 30- مظفر، محمد رضا، المنطق، چاپ دوم، قم، انتشارات دار العلم، 1388،هـ. ق. 31- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین(علیه السلام)،چاپ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1379،هـ. ش. 32- ............،..........، تفسیر نمونه، چاپ سی وسیم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375، هـ.ش. 33- میر دامادی، سید باقر، مواعظ المعصومین، چاپ اول، قم، انتشارات دار الفکر، 1383، هـ.ش. 34- نیلی پور، مهدی، بهشت اخلاق، چاپ اول، قم، موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج الله تعالی) 1385.هـ.ش. کتاب شناسی 1- ایزوتسو، توشی هیکو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، مترجم زهرا پور سینا، چاپ اول، تهران،انتشارات سروش، 1378،هـ.ش. 2-بهشتی، ابوالفضل، سیمای مؤمن در قرآن و حدیث، چاپ اول، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1382،هـ. ش. 3- جوادی، محسن، نظریه ایمان درکلام وقرآن، ویراستار رضا بابائی، چاپ اول، بی جا، معاونت امور اساتیدو دروس معارف اسلامی ،1376،هـ. ش. 4- دستغیب، سید عبدالحسین، ایمان، موسسه مطبوعاتی دار الکتاب، قم، بی تا. 5-فعالی، محمد تقی، ایمان در اسلام و مسیحیت، چاپ اول، کانون اندیشه جوان، 1378،هـ. ش. 6- ...........،..........، ایمان وچالش های معاصر، چاپ اول، قم، مرکز مطالعات وپژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، 1381،هـ .ش. 7- لاهیجی، عبد الرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادت، چاپ سوم، بی جا، انتشارات الزهرا، 1372،،هـ. ش. 8- مجتهدشبستری، محمد،ایمان و آزادی، چاپ سوم، تهران ، انتشارات طرح، 1379،هـ.ش. /ج


پانویس

  1. {{متن حدیث|الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ}الخصال، ج 2، ص 178 / الأمالی، طوسی، ص۴۴۸، ۴۵۱؛ الأمالی، صدوق، ص۲۶۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۶/نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷
  2. الهدایة فی الأصول و الفروع، ص۵۴؛ الأمالی، صدوق، ص۶۴۰.
  3. اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴
  5. «همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌های ایشان با یاد خداوند آرام می‌گیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
  6. «فِی قَوْلِهِ تَعَالَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)تَدْرِی فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ فِیمَنْ صَدَّقَ بِی وَ آمَنَ بِی وَ أَحَبَّکَ وَ عِتْرَتَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ سَلَّمَ لَکَ الْأَمْرَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِک‏»؛ بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۷ ح ۳۶.
  7. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴.
  8. «تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.
  9. ر.ک: تفسیر نمونه، ۲۲/ ۲۹.
  10. «و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید» سوره انفال، آیه ۲
  11. بحار الانوار، ۶۶/ ۱۷۵- ۱۵۴
  12. «إِنَ‏ الْإِیمَانَ‏ عَشْرُ دَرَجَاتٍ‏ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ‏ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیْ‏ءٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْعَاشِر» الکافی، ج۲، ص ۴۵۵، بحار الانوار، ۶۶/ ۱۶۵.
  13. فرهنگ شیعه، ص 406-407
  14. الکافی، ج۲، ص ۷۷
  15. الْإِیمَانُ‏ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ‏ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان، الکافی، ج۲، ص ۷۷
  16. نهج البلاغه، خطبه اوّل
  17. اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8/فیض کاشانی: 1358، 1: 6 و 8/شهید ثانی: 1409، 78/نراقی: 1367، 359- 362
  18. «همین که آنچه می‌شناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.
  19. ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸
  20. صحیح مسلم، ج۱، ص ۵۳.
  21. ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
  22. «تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.
  23. ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
  24. فرهنگ شیعه، ص 72-73.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
  26. «الْإِیمَانُ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمَوْتِ وَ الْحَیَاةِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ تُؤْمِنَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ تُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ کُلِّهِ خَیْرِهِ وَ شَرِّه»؛‏ بحارالانوار، ج۵۶، ص ۲۶۰.
  27. ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
  28. «و (خداوند) به زودی پاداش کسانی را که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند و میان هیچ یک از آنها فرق نمی‌گذارند؛ خواهد داد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۵۲.
  29. «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْکَرَ رَجُلٌ- عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ(ع)وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ یُؤْمِن‏»؛ کافی، ج۱، ص ۱۸۲.
  30. ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
  31. آیه 14 سوره حجرات: عربهای بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده مهربان است
  32. اسلام، خون انسان را محفوظ و ادای امانت او را لازم و ازدواج با او را حلال می کند ولی ثواب بر ایمان است، محمد، کلینی، اصول کافی، ج4،ص80
  33. مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون
  34. نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳.
  35. نهج البلاغه، حکمت ۳۱۰.
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
  37. نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳.
  38. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۵۸.
  39. «إن الرجل لایکون مومنا حتی یکون قلبه مع لسانه سواء ویکون لسانه مع قلبه سواء ولایخالف قوله عمله»، محمد، محمدی ری شهری، همان، ص 365
  40. «إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلی الله سبحانه وتعالی، الایمان به وبرسوله والجهاد فی سبیله، فإنّه ذروه الاسلام وکلمه الاخلاص فإنها الفطره»
  41. مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون
  42. محمد، کلینی،اصول کافی،ج5،ص71. 16