صلح در فقه سیاسی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث صلح است. "صلح" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صلح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

صلح در لغت، سازش و آشتی است[۱] و در اصطلاح سیاسی، روشی در جهت حل اختلافات بین المللی و عبارت از ترک مخاصمه میان دو کشور درگیر جنگ است که اغلب، با تنظیم معاهده انجام می‌گیرد[۲]. زندگی در سایه صلح، از اهداف عالیه اسلام بوده و در موارد متعددی از منابع اسلامی به آن اشاره شده است؛ نظیر برگزیدن نام اسلام برای این آیین[۳]، قراردادن امن‌ترین مکان (کعبه) به عنوان قبله‌گاه مسلمانان[۴]، تحریم جنگ در برخی از ماه‌های سال[۵] و... قرآن کریم به مسلمانان دستور می‌دهد تا صلح پیشنهادی دیگر ملت‌ها را با آغوش باز پذیرفته و از تعرض به آنان بر حذر باشند[۶]. این کتاب آسمانی، صلح را نه تنها رفع خصومت، که راهی در جهت هدایت دیگر ملل تلقی نموده است. از این‌رو، می‌فرماید: "در رفتار با دیگران چنان باشید که دشمنان دیروز، دوستان صمیمی امروز شما قرار گیرند"[۷]. در فقه سیاسی اسلام، هر صلحی قابل قبول نیست. به دیگر سخن، صلحی که از سرسستی و زبونی باشد، مورد پذیرش اسلام نخواهد بود[۸]. لذا امام علی(ع) در فرمانی به مالک اشتر، پذیرش صلحی را که رضای خدا در آن باشد، مورد تأکید قرار داده است[۹]. انعقاد قرارداد صلح بر عهده امام و یا حاکم اسلامی بوده و آحاد مسلمین، تنها می‌توانند به کافران امان دهند[۱۰][۱۱].

منابع

پانویس

  1. فرهنگ معین، ج۲، ص۲۱۶۰.
  2. ترمینولوژی حقوق، ص۱۳۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۸۶؛ بدایة المجتهد، ج۱، ص۳۸۸؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۹ و ۲۳۳.
  3. ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  4. ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از "مقام ابراهیم" نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  5. ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  6. ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱؛ سیری در سیرۀ ائمه اطهار، ص۸۳.
  7. ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «و نکوگفتارتر از کسی که به سوی خداوند فرا خواند و کاری شایسته کند و گوید: من از مسلمانانم کیست؟» سوره فصلت، آیه ۳۳؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۴، ص۲.
  8. ﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ «پس، سستی نکنید و (دشمنان را) به سازش فرا مخوانید در حالی که شما برترید و خداوند با شماست و هرگز از (پاداش) کردارهایتان نمی‌کاهد» سوره محمد، آیه ۳۵؛ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۸۸.
  9. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  10. ر.ک: دارالصلح.
  11. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۳۱.