نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۵ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آفرینش انسان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سخن از آفرینش انسان در نهج البلاغه و اشارههای امام به نکات ریز و و دقیق، افزون بر بیان عظمت آفریننده، نقش انتباه و بیداری در وجود انسانی دارد که دارای قوهتعقل و تفکر است. از اینرو اشارات امام به خلقت انسان و نحوه بیان او بهگونهای هشداردهنده بیان شده است: ای آفریده موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پردههای سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید آمدی و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و عمر معیّن نشستهای. تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج میزدی و شنا میکردی. نه آوازی میشنیدی و نه توان پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی. آنگاه از جایگاهت به خانهای که ندیده بودی و راههای منافع آن را نمیشناختی، بیرون رانده شدی. راستی چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان مادر بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری[۱]. آفرینش انسان از آبی بیارز، نکتهای است که امام در نهج البلاغه به آن اشارت دارد. این اشاره افزون بر بیان قدرتپروردگار در آفرینش انسان، اشارهای به نقطه آغازین حضور انسان در پهنه هستی دارد که او را متوجه آغاز خود میکند و از غرور پرهیز میدهد، چنانکه فرمود "پسر آدم را با ناز چه کار، که آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار." آیا شما را از آفرینش آدمیآگاه سازم، آنکه خداوندش در ظلمت زهدانها و درون غلافها و پردهها پدید آورد. نطفهای بود جهنده و خونی لختهشده، بیهیچ صورتی، و جنینی و شیرخوارهای و از شیر بازگرفتهای. سپس جوانی شد بالیده و رسیده. خداوند او را دلیی داده فراگیرنده و زبانی سخنگوی و دیدهای بینا[۲]. در فرازی دیگر در بیان شگفتیهای آفرینش آدمی فرمود: شگفتا از این انسان که با اندک پیهی بیند، با تکّه گوشتی گوید، با قطعه استخوانی شنود و از دریچهای تنفّس کند[۳]. از ویژگیهای آدمی و یکی از دلایل تفاوت او با دیگر موجودات، وجود قلبروحانی در آدمی است که حیات او را معنا میبخشد و راه سعادت و خوشبختی را به او مینمایاند. خداوند سبحان در قرآن کریمدلیلتدبر نکردن در آیات الهی را قفل بر دلها (قلبروحانی) بیان میکند[۴]. قلبروحانی تعلقی به بدن مادی ندارد و حقیقتی معنوی و الهی است، هر چند که آثار حالات گوناگون این حقیقتروحانی بیشترین تأثیر را در همین قلب درون سینه دارد. بههمین دلیلانسانها در افعال خیر یا شر خود، در قلب مادی خویش احساس رنجش یا شادمانی میکنند. امام (ع) بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشتهاند: پارهگوشتی به رگ حیاتانسان آویخته است که از شگفتانگیزترین اعضای او، یعنی قلب است که زمینههایی از حکمت و نیز ضدّ آن را در خود جا دهد[۵][۶].