آفرینش انسان در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آفرینش آدم از خاک

آیاتی از قرآن که به موضوع آفرینش آدم پرداخته، خلقت او را از خاک[۱]، گِل[۲]، گِل چسبنده[۳]، گِل خشک[۴]، عصاره گِل[۵] و گِل سیاه و بدبو[۶] گزارش کرده است.

طبرسی می‌گوید: اصل آدم از خاک بود: ﴿خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ[۷]؛ سپس آن را گِل کرد: ﴿خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ[۸]؛ آن گاه گِل را رها ساخت تا رنگش تغییر یافت و سست و نرم شد: ﴿مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ[۹] و آن را واگذاشت تا خشک شود: ﴿مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ[۱۰]؛ پس بین آیات، تنافی وجود ندارد؛ چرا که حالت‌های گوناگون آفرینش را بیان می‌کند[۱۱].

از برخی روایات استفاده می‌شود که آدم را از آمیختن خاک سفید، سیاه، سرخ، زرد و... و خاک شور و شیرین و خشن و نرم و... آفریده‌اند؛ از همین رو، فرزندان وی در رنگ و ویژگی‌های اخلاقی با یک دیگر تفاوت دارند[۱۲].

در رمز آفرینش آدم از خاک می‌توان گفت: چون غرض از آفرینش انسان، ایجاد کوْن (وجود) جامعی بود که مشتمل بر همه حضرات خمس و عوالم کلیه باشد، وجود آدم (ع) باید حضرت شهادت مطلقه را که همان عالم حسی است نیز در بگیرد[۱۳]. وجوه دیگری در رمز آفرینش آدم (ع) از خاک ذکر شده است؛ مانند اینکه:

  1. متواضع باشد؛
  2. ستار باشد؛
  3. با زمین که در آن خلیفه است، ارتباط و سنخیت بیش تری داشته باشد؛
  4. قدرت خدا ظاهر شود[۱۴][۱۵]

تسویه آدم و دمیدن روح در او

در سوره حجر، آیه ۲۹ و سوره ص، آیه ۷۲ آمده است: ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ[۱۶]. تسویه به معنای آفرینش جوارح، اندام و تصویر صورت انسانی آدم و مهیا ساختن جسم او برای پذیرفتن روح است و تسویه بشر از گل و صلصال، آماده ساختن جسم او برای پذیرش روح است، و روحی که در بدن آدم دمیده شده، موجودی مستقل به شمار می‌رود که هنگام تعلق آن به بدن، با بدن نوعی اتحاد و هنگام مفارقت از بدن، استقلال دارد. اضافه روح به پروردگار، از نوع اضافه مِلکی است که با هدف تکریم و نکوداشتِ انسان، صورت گرفته است[۱۷]. گفته شده: دمیدن روح در این جا تمثیلی از اعطای زندگی به ماده‌ای است که پذیرای آن شده و در حقیقت دمیدنی در کار نبوده است[۱۸].

برخی با استفاده از ظاهر آیه ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ[۱۹] و نیز ﴿ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِيلا مَّا تَشْكُرُونَ[۲۰]؛ ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا [۲۱] میان آفرینش جسم آدمی و صورت‌بندی و دمیدن روح در وی، نوعی فاصله زمانی قائل شده‌اند[۲۲].

علامه طباطبایی با استفاده از آیه ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ[۲۳] و ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ[۲۴] آفرینش تدریجی آدم را بعید ندانسته است؛ به این معنا که در مرحله اول، جمع اجزا، در مرحله دوم، تسویه و تنظیم آنها و در مرحله سوم، نفخ روح صورت پذیرفته باشد[۲۵].

ابن عباس می‌گوید: چون خداوند جسم آدم را آفرید، چهل سال در مکانی میان مکه و طایف بر همان حال بود و روح در آن دمیده نشده بود و به تعبیر قرآن شیء بود؛ ولی قابل ذکر نبود: ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا[۲۶] به نقلی دیگر، چهل سال به صورت «طین»، چهل سال ﴿حَمَإٍ مَسْنُونٍ و چهل سال به صورت ﴿صَلْصَالٍ بر وی گذشت و آن گاه در او روح دمیده شد[۲۷][۲۸]

آفرینش آدم و فرضیه تکامل

چگونگی آفرینش آدم، از دیرباز مورد توجه دانشمندان بوده و تاکنون دو نظریه عمده، در این باره ابراز شده است:

  1. نظریه ثبوت صفات گونه هاو انواع و خلقت مستقل (فیکسیسم Fixism)؛
  2. نظریه تحول انواع و تغییر تدریجی صفات گونه‌ها و پیوستگی نسلی جان داران و تکاملی بودن حیات آنها (ترانسفورمیسم Transformism).

دانشمندان اسلامی نیز با الهام از قرآن، در این باره بحث و گفت و گو کرده‌اند و هریک از دو نظریه پیش گفته، در میان آنان طرف دارانی دارد و به آیاتی از قرآن برای اثبات هریک از آن دو استدلال شده است. اکثر قریب به اتفاق مفسران، از جمله شیخ طوسی[۲۹]، طبرسی[۳۰]، سیوطی[۳۱]، ابن کثیر[۳۲]، مراغی[۳۳] و علامه طباطبایی[۳۴]، آفرینش ابتدایی آدم را از خاک (برخلاف فرضیه تکامل) با آیات قرآن منطبق دانسته‌اند. برخی دیگر نیز آن را با قرآن سازگار دانسته‌اند[۳۵]. پاره‌ای نیز به طور ضمنی نظریه تکامل را پذیرفته و کوشیده‌اند آن را (فی الجمله) با قرآن تطبیق دهند[۳۶].

علامه طباطبایی می‌گوید: ممکن است برخی برای اثبات فرضیه تکامل به آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ[۳۷] استدلال کنند؛ بدین سان که ﴿اصْطَفَى به معنای برگزیدنِ نخبه هر چیزی است و برگزیدن آدم در صورتی است که در زمان وی، افرادی به عقل مجهز نبوده‌اند و خداوند، آدم رااز میان آنان برگزیده و به عقل مجهز کرده است؛ در نتیجه، آدم با جهش خدایی از یک نوع جنبنده به نوعی دیگر منتقل شده؛ آنگاه نسل او فزونی گرفت و نسل انسان ناقصِ اولی، رو به نقصان نهاد تا منقرض گردید؛ اما با توجه به کلمه ﴿الْعَالَمِينَ که بر سر آن "ال" آمده است و افاده عموم می‌کند، مقصود این است که آدم، نوح، آل عمران و آل ابراهیم بر تمام معاصران خویش و آیندگان برتری داشته و از میان آنان برگزیده شده‌اند؛ با این تفاوت که برگزیدگی آدم (ع) فقط بر آیندگان است و در آیه، هیچ دلیلی بر گزینش آدم از بین انسان‌های اولی وجود ندارد. وی در جای دیگر می‌گوید: آیاتی را که پیش از این، مورد توجه قرار دادیم، مبدأ پیدایش نسل انسان را به یک جفت انسان نسبت می‌دهد که خود آن دو، نسلِ کسی نبوده و از هیچ جان داری زاده نشده‌اند[۳۸]. تورات نیز بر آفرینش ابتدایی آدم از خاک صحه می‌گذارد و از این جهت با قرآن سازگار است؛ آنجا که می‌گوید: خداوند آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید و آدم، نَفْس زنده شد[۳۹].

شایان ذکر است که اعتقاد به نظریه تکامل، به هیچ وجه به معنای انکار صانع و عدم توجه به خدا و دین نبوده و با اعتقاد به ربوبیت خداوند تباینی ندارد؛ زیرا تحولِ چیزی به چیز دیگر در جهان (خواه در انواع و یا هر چیز دیگر) نشان دهنده نظام متقن طبیعت است که به قدرت خداوند حکیم طراحی شده است. داروین خود نیز تصریح می‌کند که در عین قبول تکاملِ انواع، خداپرست است و اصولا بدون قبول خدا نمی‌توان تکامل را توجیه کرد[۴۰]. از طرفی اگرچه داروین و گروهی از طرف داران نظریه او، نژاد انسانی را به نوعی از میمون‌ها که بیش‌ترین شباهت (در ظاهر) را به انسان داشته، منتهی می‌کنند، همه طرف داران نظریه تکامل، این امر را نپذیرفته‌اند و به ویژه در حلقه مفقوده میان انسان و موجودات دیگر، اختلاف‌های بسیاری وجود دارد[۴۱][۴۲]

منابع

پانویس

  1. ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ؛ سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  2. ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ؛ سوره سجده، آیه: ۷.
  3. ﴿فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لّازِبٍ؛ سوره صافات، آیه ۱۱.
  4. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ؛ سوره حجر، آیه: ۲۸.
  5. ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِينٍ ؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۲.
  6. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ؛ سوره حجر، آیه: ۲۸.
  7. «او را از خاک آفرید» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  8. «او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
  9. «از گلی خشک برآمده از لایی بویناک» سوره حجر، آیه ۲۶.
  10. «از گلی خشک چون سفال...» سوره الرحمن، آیه ۱۴.
  11. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۱۶؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۳۰.
  12. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۰۸؛ التبیان، ج ۱، ص ۱۳۶؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۰۱، ح ۶.
  13. شرح فصوص الحکم، ص ۸۹.
  14. التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۸۰.
  15. ناصح، علی احمد، مقاله «آدم»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۱۲۷.
  16. «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
  17. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۴ و ۱۵۵.
  18. روح المعانی، مج ۸، ج ۱۴، ص ۵۴.
  19. «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.
  20. سوره سجده، آیه: ۷-۹.
  21. آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه: ۱.
  22. المنار، ج ۸، ص ۳۲۹؛ نمونه، ج ۶، ص ۹۸ و ۹۹.
  23. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸.
  24. «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
  25. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۴.
  26. آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه: ۱.
  27. ماوردی، ج ۶، ص ۱۶۲.
  28. ناصح، علی احمد، مقاله «آدم»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۱۲۷-۱۲۸.
  29. التبیان، ج ۱، ص ۱۳۶ و ۱۳۷.
  30. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳.
  31. الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۱۱.
  32. ابن کثیر، ج ۲، ص ۲۱۱ و ۵۷۰.
  33. مراغی، مج ۱، ج ۳، ص ۱۷۳.
  34. المیزان، ج ۴، ص ۱۴۳ و ۱۴۴؛ ج ۱۶، ص ۲۵۵ - ۲۶۰.
  35. آدم و حوا، ص ۵۹.
  36. البحث حول نظریة التطور، ص ۲۲ - ۴۳.
  37. «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
  38. المیزان، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
  39. کتاب مقدس، پیدایش ۲: ۷.
  40. البحث حول نظریة التطور، ص۱۴ و ۱۵؛ تکامل جانداران، ص۱۷ - ۱۹؛ نمونه، ج ۱۱، ص ۸۵ و ۸۶.
  41. آفرینش و انسان، ص ۹۱ - ۹۴؛ البحث حول نظریة التطور، ص ۱۳.
  42. ناصح، علی احمد، مقاله «آدم»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص ۱۲۸-۱۳۰.