آیه وصیت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
از آنجا که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ﴾[۱] به مسلمانان سفارش نموده که هنگام مرگ، چه در حضر و چه در سفر، برای وصیت کردن، دو شاهد عادل را بر آن گواه بگیرند، این آیه را "آیه وصیت" نامیدهاند.
وصیت از ریشه "وَصِی" در لغت به معنای گیاهان به هم وصل شده و بافته شده آمده و "أرضٌ وَاصِيَةٌ" یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه و به هم متصل است. وصیت در اصطلاح علم اخلاق یعنی پند و موعظه و سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن و در اصطلاح فقه، به این معناست که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خویش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ به طوری که تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد. وصیت عبارت است از برنامههای عهد و إیصال (رساندن) و آن همان چیزی است که به آن وصیت میشود و وصی کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد؛ این معنا بر "موصی: وصیت کننده" و نیز، بر "موصَی الیه" صدق میکند که قبول اجرای تعهد نموده و تحقّقِ رساندن وصیت به دست اوست. واژه وصیت در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته: اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا﴾[۲] و فقهی که سفارش فردی به وصی خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقیمانده بعد از مرگ او، مطرح شده است [مانند همین آیه و آیه ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾[۳].[۴].
از قول گروهی از مفسران، ابن عباس، زید بن حارثه و امام باقر(ع) چنین گزارش شده است که مسلمانی به نام ابن ابی ماریه - و در گزارشی دیگر، به نام بدیل بن أبی مریم - به همراه دو تاجر مسیحی به نامهای تمیم داری و برادرش عدی (که برای تجارت به شام رفت و آمد داشتند) از مدینه به سفری تجاری رهسپار شدند. در راه برگشت، ابن ابی ماریه سخت بیمار شد و چون مسلمانی در دسترسش نبود به این دو برادر مسیحی وصیت کرد که کالای وی را به خانوادهاش برسانند و مخفیانه وصیتنامهای نوشت که صورت کالاهای وی نیز در آن ثبت شده بود و آن را در میان اثاثیهاش پنهان نمود. پس از مرگ وی، آن دو مرد مسیحی کالای او را گشودند و یک جام نقره منقوش به طلا را برداشته و پس از بازگشت به مدینه، بقیه کالا را به ورثه متوفی دادند. بازماندگان ابن ابی ماریه بعد از گشودن کالاها و یافتن و خواندن وصیتنامه، متوجه فقدان آن جام قیمتی شدند و در نتیجه، مطلب را با دو برادر در میان گذاشتند، اما آنها انکار نموده و اظهار بیاطلاعی کردند. ورثه متوفی موضوع را به اطلاع رسول خدا(ص) رساندند و در نتیجه این آیه نازل گشت. پیامبر(ص) هم دو برادر مسیحی را احضار نمود و آنان را سوگند داد که حقیقت را بگویند، اما آن دو همچنان خود را به بیخبری زدند. آن حضرت نیز به علت فقدان شاهد، آنها را رها کرد. پس از مدتی جام مذکور را نزد ایشان یافتند، اما آنان گفتند که آن را از متوفی خریدهاند. وقتی این موضوع را به عرض پیامبر رساندند، دو آیه بعدی ﴿فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ * ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ يَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمَانٌ بَعْدَ أَيْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسْمَعُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾[۵] نازل گشت و حکم را بیان نمود[۶].
مفسران معتقدند با دقت در مفاد آیه در مییابیم که دستور قرآن به مؤمنان این است که جهت صحت عمل به وصیت و عدم کاستی در انجام وصیت، باید هنگام وصیت کردن سه نکته مهم را در نظر داشته باشند:
- ضرورت شاهد گرفتن دو مسلمان عادل برای وصیت هنگام فرا رسیدن نشانههای مرگ؛
- جواز شاهد گرفتن اهل کتاب. اهمیت شاهد گرفتن در وصیت به اندازهای زیاد است که حتی اگر دسترسی به مسلمان مقدور نبود، میتوانند از دو نفر کافر ذمّی عادل استفاده کنند؛
- در این صورت اگر وارثان از صداقت شاهدان و عملکنندگان به وصیت، مطمئن نبوده و در صحت وصیت شک و نسبت به آن دو نفر سوء ظنی داشته باشند به آن دو شاهد مراجعه کرده و با قسم دادن آنها در حضور دیگران، حقیقت بر ایشان آشکار میشود[۷].
اغلب مفسران، مانند طبری، طبرسی و علامه طباطبایی، مرجع ضمیر "کم" در ﴿مِنْكُمْ﴾ و ﴿غَيْرِكُمْ﴾ را به ترتیب، مسلمانان و اهل کتاب (غیر مسلمانان) دانستهاند و گزارش آن را به ابن عباس نسبت میدهند[۸]؛ اما زمخشری بر خلاف دیگران معتقد است که مقصود از این ضمایر، خویشاوندان و بیگانگان است و دلیلش هم این است که خویشاوندان به احوال میت آگاهترند تا دیگران. زمخشری این دیدگاه را که معتقد است مسلمان و غیر مسلمان میتوانند شاهد وصیت باشند منسوخ و فقط مربوط به زمانی میداند که مسلمین در اقلیت بودند [نه در زمان نزول سوره مائده که اواخر هجرت است] و لذا به نظر او شهادت فرد ذمّی، اکنون بر مسلمان جایز نیست[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمیفروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمیداریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
- ↑ «و به آدمی سپردهایم به پدر و مادرش نکویی کند» سوره عنکبوت، آیه ۸.
- ↑ «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
- ↑ مفردات، ص۸۷۳؛ التحقیق، ج۱۳، ص۱۲۸؛ مجمع البحرین، ج۴، ص۵۱۲؛ اطیب البیان، ج۲، ص۳۱۹.
- ↑ «پس اگر دانسته شود که آن دو گواه خیانت کردهاند، دو تن دیگر از میان همان کسانی که آن دو شاهد سزاوارتر در حق آنان خیانت کردند، جای آن دو را میگیرند و به خداوند سوگند میخورند که: گواهی ما درستتر از گواهی آن دو تن است و ما (از راستی) تجاوز نکردهایم که اگر کنیم بیگمان از ستمکاران خواهیم بود * این (روش) نزدیکتر است به اینکه گواهی دادن را درست به جای آورند یا بترسند که سوگندهایی جایگزین سوگندهای آنان شود و از خداوند پروا کنید و گوش فرا دهید و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۱۰۷-۱۰۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۶؛ الدر المنثور، ج۲، ص۳۴۱.
- ↑ زیادة البیان، ۴۷۴؛ المیزان، ج۶، ص۲۰۹.
- ↑ جامع البیان، ج۷، ص۱۰۲و ۱۰۷؛ مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۶؛ المیزان، ج۶، ص۲۱۰.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۴۳۸.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه وصیت»، دانشنامه معاصر قرآن کریم