برقراری نظم و امنیت
نظم و امنیت اجتماعی در سنخیت به هم نزدیکند و از وسیلههای ضروری آرامش و هنجار یک جامعه محسوب میشوند. عنصر نظم، جامعه را به صورت یک سیستم، با اجزای به هم مرتبط، سامان میدهد و امنیت، جلوی اخلال در نظم و تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی را سد میکند و کارکرد حکومت، بیشتر به ایجاد فضای امن و مطمئن متمرکز است تا برقراری نظم؛ زیرا مجری قانونمندیها و هنجارها، مردم و جامعه هستند و حکومت نقش حراست از نظلم مورد قبول را بر عهده دارد.
مقدمه
نظم و امنیت اجتماعی هرچند دو مقوله مجزا از یکدیگرند؛ ولی در سنخیت به هم نزدیکند و از وسیلههای ضروری آرامش و هنجار یک جامعه محسوب میشوند. عنصر نظم، جامعه را به صورت یک سیستم، با اجزای به هم مرتبط، سامان میدهد و حیطه وظایف هر عضو را معین مینماید. امنیت، جلوی اخلال در نظم و تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی را سد میکند و کارکرد حکومت، بیشتر به ایجاد فضای امن و مطمئن متمرکز است تا برقراری نظم؛ زیرا مجری قانونمندیها و هنجارها، مردم و جامعه هستند و حکومت نقش حراست از نظلم مورد قبول را بر عهده دارد.
“در فرهنگ قرآنی امنیت یک مفهوم وسیع، متوازن و عمیق دارد و شامل تمامی ابعاد زندگی و حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی داخلی و خارجی میشود و بر الگویی از امنیت تأکید میشود که با اقتدار و انسجام و وحدت و ارتباط جامعه اسلامی و استحکام درونی جامعه پیوند دارد”[۱].
امنیت به عنوان هدف نظام سیاسی از اهمیتی برخوردار است که “پس از عصر نوزائی، فلاسفه سیاست، مهمترین کار ویژه حکومت را، ایجاد امنیت و جلوگیری از هرج و مرج دانستهاند، کسانی چون هابز بر این باورند که هدف و وظیفه حکومت تنها برقراری نظم و امنیت در جامعه است، به عقیده وی انسانها گرگ همدیگرند و ضرورت وجود دستگاهی که انسانها را مهار و در جامعه امنیت برقرار کند امری الزامی است؛ یعنی وظیفه اصلی حکومت این است که مقررات و قوانین را به اجرا گذارد و مانع ایجاد هرج و مرج و ناامنی در جامعه شود و در برابر عوامل تهدید کننده خارجی قومی دفاعی داشته باشد تا بتواند از موجودیت و کیان کشور حراست کند. جان لاک نیز که از پایهگزاران اندیشه امپریالیسم به شمار میرفت، هدف حکومت را امنیت معرفی میکرد”[۲].
در اسلام نیز امنیت و آرامش اجتماعی، بدون توجه به نوع نظام سیاسی و اقسام آن، مورد توجه و احترام است و اخلال در نظم اجتماعی و امنیت جامعه از محرمات مورد اتفاق فقها است. از سوی دیگر، حفظ امنیت در چارچوبه نظام سیاسی و برخورد با فتنهگریها و اقداماتی که آرامش روانی جامعه را به هم میزند و امنیت سیاسی، اجتماعی را سلب مینماید، مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. قرآن در سوره مائده با لحن شدیدی کیفر محارب و مفسد فی الارض را که به تجاوز، شرارت و جنایت اقدام نموده و امنیت جامعه را به خطر میاندازد، اینگونه بیان داشته است: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ...﴾[۳].
حفظ امنیت ملی، در روابط نظام اسلامی با بیگانگان، یکی دیگر از اهداف نظام اسلامی است. تأمین امنیت ملی در این حیطه پیشگیری از تجاوز و ترسانیدن دشمن از هجوم به سرزمین و حکومت اسلامی است که قرآن شریف میفرماید: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ﴾[۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دری نجف آبادی، قربانعلی، نگاهی به امنیت از منظر امیر مؤمنان، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۱۸، ص۲۸۱.
- ↑ نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، ص۱۰۴.
- ↑ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند» سوره مائده، آیه ۳۳.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۳.