عوامل فقر
مقدمه
در اسلام و مکاتب مادی خاستگاهها و ریشههای گوناگونی برای عوامل فقر برشمردهاند که در این مقام به نمونههایی از آنها در هر یک از مکاتب مذکور اشاره میشود و بعضی از نمونههای آن بحث و بررسی میشود.
عوامل فقر در اسلام
از دیدگاه اسلام عوامل فراوانی در پیدایش فقر اثرگذار است که از نظر اختلاف آنها در خاستگاه به دو دسته درونی و برونی تقسیم میشوند و در این مقام با بعضی از نمونههای آنها آشنا میشویم.
عوامل درونی
این گونه از عوامل که با سوء اختیار انسان سبب پیدایش تهیدستی او میشود، فراوان است و نمونههایی از آنها عبارتاند از:
بیکاری
بیکاریِ برخاسته از احوال، اندیشهها و ایدههای شخص بیکار، از عمده عوامل درونی فقر است که خاستگاه آن اموری همچون تنبلی، انحراف فکری، زهدگزینی و امثال آن است؛ چنانکه بیکاری برخاسته از سوء مدیریتها و سیاستهای خصمانه یا استعمارگرانه از مهمترین عوامل برونی فقر است. مشترکبودن این عامل فقر و اثرگذاری بسیار آن در ابتلای به تهیدستی و بحث آن در دو مورد از عوامل درونی و برونی ایجاب میکند در این مقام به گونه درونی آن اشارههایی کنیم و به ذکر روایاتی حاکی از ترغیب معصومان به کار و تلاش و هشدار بر تنبلی و ترک کار بسنده کنیم که از آن جمله است: در روایتی معروف از پیامبر خدا(ص) و امام صادق(ع)، آنان مردم را به کار و تلاش ترغیب و تشویق کرده و فرمودهاند: «کسی که به منظور تهیه و تأمین هزینههای زندگیِ اهل و عیال خود کار و تلاش کند، همچون مجاهد در راه خدا است»[۱]. امیر مؤمنان(ع) نیز فرموده است: «هر انسانی که رنج و زحمت کار را تحمل نکند، چه بخواهد و چه نخواهد، روزی به رنج فقر و فلاکت گرفتار خواهد گردید»[۲].[۳]
تنبلی
بر اساس بعضی روایات، تنبلی و کسالت از عوامل دیگر تهیدستی است؛ چنانکه در روایتی از امیر مؤمنان علی(ع) نداری و تنگدستی محصول و نتیجه تنبلی انسان معرفی شده است و مردم را از آن برحذر داشته است: «هنگام جفتگیری اشیاء عجز و تنبلی با هم جفت شدند و از آن دو، فقر و تهیدستی متولد گردید»[۴]. همچنین در روایتی از امام صادق(ع)، آن حضرت سرانجام تنبلی را احتیاج و سربار دیگرانشدن دانسته است: «در تأمین معاش خود تنبل نباش که سرانجام، بارِ دوش غیر خودت خواهی شد»[۵].
این خصلت نکوهیده افزون بر اینکه عامل فقر و نیاز شخص تنبل به دیگران در دنیا است، سبب محرومیت وی در عالم آخرت نیز میگردد؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی دیگر فرموده است: «از تنبلی و بیحوصلگی بر حذر باش که این دو [صفت] تو را از دستیافتن بر نصیبت در دنیا و آخرت باز خواهد داشت»[۶].[۷]
درخواست مال از دیگران
بر اساس دستهای از روایات چنین رفتاری نیز همچون رفتار پیشین، از جمله عوامل فقر به شمار آمده است:
- روایتی از پیامبر(ص) که برپایۀ آن فرموده است: «هر کس یک باب سؤال را به روی خود بگشاید، خداوند هفتاد درِ سؤال را به روی او خواهد گشود»[۸].
- در روایت دیگری از آن حضرت چنین درخواستی عامل فقر زودرس درخواستکننده معرفی شده است: «ای اباذر! از درخواست مال از دیگران بر حذر باش که در آن ذلت حال و فقر زودهنگام را دنبال میکنی»[۹].
- روایتی از امیر مؤمنان علی(ع) که در آن تقاضای مال از دیگران کلید فقر به شمار آمده است: «سؤال از دیگران کلید فقر است»[۱۰].
- روایت ابنابیعمیر از امام صادق(ع) دایر بر اینکه مالخواهی از دیگران عامل فقر زودرس است: «در طلب مال از دیگران پرهیز کنید که مایه ذلت شما در دنیاست و شما را به فقری زودهنگام مبتلا میکند.»..[۱۱].
پس در این دسته از روایات، مطلق درخواست مال از دیگران - اعم درخواست از سر نیاز و تقاضای بدون احتیاج - از جمله عوامل فقر به شمار آمده است؛ درحالیکه در دسته دیگری از روایات مقید به عدم نیاز شده است و مطالبه مال از دیگران در چنین شرایطی موجب فقر به شمار آمده که در ذیل به نمونههای آنها اشاره میکنیم:
- روایت امام صادق از امام سجّاد(ع) که در آن درخواست بدون نیاز موجب قطعی فقر است: «به یقین احدی بدون حاجت، مالی از دیگری نخواهد مگر اینکه خدا او را بر سؤالِ با نیازش وا دارد»[۱۲].
- روایت مالک بن حصین از امام صادق(ع) که در آن نیز درخواست بدون نیاز عامل فقر به شمار آمده است. آن حضرت فرموده است: «هیچ بندهای نیست که بدون حاجت مالی را از دیگران درخواست کند؛ ولی خدا پیش از رسیدن مرگ او را محتاج نکند»[۱۳].[۱۴]
تأمین معیشت از موقعیت معصومان
از دیگر اموری که به اقتضای بعضی از روایات از جمله عوامل فقر است کسب درآمد از موقعیت و جایگاه اجتماعی حضرات معصومان(ع) است. بر اساس روایت ابونعمان از امام باقر(ع) آن حضرت خطاب به وی چنین فرموده است: «دروغها را به ما نسبت نده که آیین رسول خدا از دست میرود و به احترام ما از مردم تأمین معیشت نکن که خدا بر مال و ثروت تو چیزی جز فقر و نداری نخواهد افزود»[۱۵].[۱۶]
عدم مدیریت دخل و خرج
در بعضی از روایات مدیریتنکردن دخلوخرج زندگی و همخواننبودن هزینههای آن با درآمد، عامل تهیدستی انسان معرفی شده است؛ چنانکه پیامبر خدا و امیر مؤمنان(ع) فرمودهاند: «رعایتنکردن اندازۀ بایسته در معیشت، تهیدستی را از خود بر جای خواهد گذارد»[۱۷]. تجربههای تاریخی نیز همواره چنین سرانجامی را برای ناهمگونی دخلوخرج زندگی اثبات کرده است. تجربهها نشان میدهد برخی مردم با وجود تلاش بسیار برای کسب درآمدهای لازم و حتی هنگفت، از جمله فقیران همیشه تاریخ هستند و بر ابتلای به تهیدستی و نیازمندی آنان به دیگران، دلیلی جز عدم تناسب بین دخل و خرجشان نیست.[۱۸]
اسراف
برای این واژه دو معنا در منابع لغوی ذکر شده است که یک معنای آن عام است و هرگونه تجاوز از حدّی را در عملِ صادرِ از انسان شامل میشود. معنای دیگر آن خاص و مشهور است و عبارت است از: مصرف بیش از اندازه در اموال[۱۹]. مراد ما در این بحث نیز همین گونه اخیر از دو معناست و این مفهوم در بسیاری از روایات از جمله عوامل تهیدستی به شمار آمده است. برای نمونه در روایتی از امیر مؤمنان(ع)، اسراف یکی از اسباب فقر شمرده شده است[۲۰].
همچنین در روایت دیگری از آن امام همام، اسراف در مصرف اموال از موجبات فقر است. آن حضرت فرموده است: «زیادهروی در مصرف، ثروت فراوان را نابود میکند»[۲۱] و حتی صاحب مال و ثروت فراوان را به فقر و تنگدستی مبتلا میکند. همچنین امام صادق(ع) خطاب به عُبَید بن زراره هشدار میدهد و به او میفرماید: «زیادهروی در مصرف مال فقر را بر جا گذارد و میانهروی در آن، بینیازی را»[۲۲].[۲۳]
تبذیر
تبذیر در لغت به معنای تضییع است[۲۴] و شامل هرگونه تضییعی میشود؛ اما در این مقام مراد ما محدود به تضییع در اموال است که قرآن آن را منع و نکوهش کرده است[۲۵]. خدا فرموده است: «هرگز اسراف و تبذیر مکن که تبذیرکنندگان برادران شیاطیناند و شیطان در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود»[۲۶]. این گونه از تضییع در برخی از روایات معصومان(ع) عاملی از عوامل فقر به شمار آمده است؛ همچون روایتی از رسول خدا(ص) و امام صادق(ع) که در آن به روشنی گفته شده است: «هر کس در [مصرف مال] تبذیر کند، سرانجام خدای متعال او را به تهیدستی مبتلا خواهد ساخت»[۲۷].
در روایت دیگری از پیامبر خدا(ص) آمده است: «هر کس میانهروی در زندگی را پیشه کرد، خدا روزیاش دهد و هر کس تبذیر را برگزید، محرومش کند»[۲۸]. همچنین در روایتی از امام کاظم(ع) خطاب به صاحبان نعمت ثروت فرموده است: «هر کس تبذیر و اسراف [در اموال را پیشه خود] کند، نعمت از کَف وی خواهد رفت»[۲۹].[۳۰]
بخل
این رذیله اخلاقی که خود نوعی از فقر معنوی است و در بیانی از امیر مؤمنان(ع) یکی از دو گونه فقر خوانده شده[۳۱]، آفت بینیازی[۳۲] و موجب بقای فقر است؛ زیرا بخل مانع انفاق مال بر دیگران است؛ هزینهکردن برای بهرهمندی نیازمندان، شکوفایی اقتصاد است؛ چنانکه در روایت دیگری آن امام بزرگوار فرموده است: «بخل آفت اقتصاد مردم است»[۳۳].[۳۴]
ربا
ربا از دیگر عوامل درونی فقر است. مردی از امام صادق(ع) از آیه ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا﴾ «خدا ربا را نابود میکند»[۳۵]، پرسید و گفت چگونه است که میبینم کسی را ربا میخورد و مالش افزون میگردد؟ امام در پاسخ وی فرمود: «چه چیزی نابودکنندهتر از یک درهم ربا است که حتی دین و ایمان را از بین میبرد؟ اگر از آن توبه کند، مالش هم از دست رفته و فقیر شده است»[۳۶]. پس ربا فقر مادی و معنوی را به همراه دارد؛ زیرا ربا سرمایه دین و ایمان از کف میبرد و با توبه از آنکه مستلزم پسدادن اموال اضافهگرفته از مردم است، شخص تهیدست و فقیر میگردد. بنابراین ربا موجب فقر انسان میشود بر خلاف تصور برخی که ربا را راهکاری برای افزایش ثروت یا برکت آن دانستهاند؛ چنانکه قرآن هم این اندیشه را غیرصحیح و باطل خوانده است: ﴿وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ﴾[۳۷].[۳۸]
گناه
در دستهای از روایات معصومان(ع) معصیت خدا از اسباب محرومیت از رزق و روزی و عوامل درونی تهیدستی است؛ مانند روایت رسیده از پیامبر اسلام(ص) که فرموده است: «بدون تردید بنده گنهکار به دلیل گناهی که مرتکب شده است از رزق و روزی [مقدر خود] محروم میگردد»[۳۹]. یا روایتی از امام صادق(ع) که در آن نیز تخلف از فرمان خدا از جمله موجبات فقر معرفی شده است: «سرپیچی از فرمان خدا بنده را از رزق و روزی او محروم میکند»[۴۰] و سرانجام او را به فقر و فلاکت مبتلا میسازد. این مدعا منافاتی با عدم ابتلای بسیاری از گنهکاران و صاحبان کفر و نفاق به فقر ندارد؛ چنانکه خداوند متعال فرموده است: «منافقان - اعم از زن و مرد آنان - خدا را فراموش کردند، خدا هم آنان را به فراموشی سپرده[۴۱] و کافران را به حال خود واگذارده است». خداوند به پیامبرش فرموده است: «واگذار آنها را بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنها را غافل سازد؛ ولی بهزودی خواهند فهمید»[۴۲]. البته در این دسته از روایات بدون اینکه به گناه خاصی اشاره شده باشد، بهصورتکلی و مطلق گناه عامل فقر معرفی شده است؛ اما در دسته دیگری از روایات گناهان خاصی عامل فقر معرفی شدهاند که نمونههای آن در ذیل آمده است:
- خیانت: این صفت رذیله در برخی از روایات، نیز از جمله عوامل دیگر درونی فقر معرفی شده است. رسول خدا(ص) افزون بر اینکه مردم را به امانتداری ترغیب کرده است، آنان را از خیانت برحذر داشته و فرموده است: «امانتداری موجب وسعت در رزق است و خیانت فقر را جلب میکند»[۴۳].
- ناسپاسی: کفران نعمت در لغت به معنای ترک شکر و سپاس آمده است[۴۴] و در روایات عاملی از عوامل درونی تهیدستی شناخته شده است؛ چنانکه امیر مؤمنان(ع) فرموده است: «ناسپاسی، نعمت را زایل میکند»[۴۵]. در روایت دیگری نیز که ابوخالد کابلی از امام سجاد(ع) روایت کرده است، میگوید: «از آن حضرت شنیدم که میفرمود: از جمله گناهانی که نعمت را تغییر میدهد، ستم بر مردم و کفران نعمت و ترک شکر است»[۴۶]. قرآن نیز این عمل را از عوامل زوال نعمت و ابتلای به فقر برخی از اقوام گذشته معرفی کرده است. خدای متعال آن را مَثَلی هشداردهنده برای همگان قرار داده و فرموده است: خداوند (برای آنان که کفران نعمت میکنند) مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیاش از هر جا میرسید؛ اما به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید»[۴۷].
- دروغگویی: بر اساس برخی از روایات همچون روایتی از امام کاظم(ع) این صفت رذیله نیز عاملی از عوامل درونی فقر شمرده شده است. آن حضرت افزون بر تأثیر دروغگویی در ابتلای به فقر، از نقش دروغ در پیدایش فقر و نفاق خبر داده است: «خیانت و دروغگویی موجب جلب فقر و نفاق است»[۴۸].[۴۹]
فقرنمایی
در برخی روایات معتبر رسیده از حضرات معصومین(ع) فقرنمایی نیز از دیگر عوامل درونی فقر است؛ از جمله در روایتی از پیامبر اسلام آن حضرت اهل ثروت را از چنین رفتاری بر حذر داشته و به آنان فرموده است: «هر کسی که خود را تهیدست و درمانده معرفی کند [درحالیکه از ثروت و مالی کافی برخوردار است]، فقیر خواهد شد»[۵۰]. امیر مؤمنان(ع) نیز همچون پیامبر خدا مردم را از چنین رفتاری بر حذر داشته است: «بیچارهنمایی [صاحب ثروت] موجب فقر است»[۵۱].[۵۲]
منابع
پانویس
- ↑ «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۸۸؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸).
- ↑ «مَنْ لَمْ يَصْبِرْ عَلَى كَدِّهِ صَبَرَ عَلَى الْإِفْلَاسِ» (آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص۳۵۵).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۱.
- ↑ «إِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْرُ» (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۸، ص۵۹).
- ↑ «لَا تَكْسَلْ عَنْ مَعِيشَتِكَ فَتَكُونَ كَلًّا عَلَى غَيْرِكَ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۲، ص۳۷).
- ↑ «إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ مِنْ حَظِّكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۸۵).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۲.
- ↑ «مَنْ فَتَحَ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَبْعِينَ بَاباً مِنَ الْفَقْرِ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۹، ص۴۳۸).
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ «الْمَسْأَلَةُ مِفْتَاحُ الْفَقْرِ» (آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص۳۶۱).
- ↑ «إِيَّاكُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِي الدُّنْيَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۰).
- ↑ «ضَمِنْتُ عَلَى رَبِّي أَنَّهُ لَا يَسْأَلُ أَحَدٌ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ إِلَّا اضْطَرَّتْهُ الْمَسْأَلَةُ يَوْماً إِلَى أَنْ يَسْأَلَ مِنْ حَاجَةٍ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۶، ص۳۰۵).
- ↑ «مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْأَلُ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ فَيَمُوتُ حَتَّى يُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَيْهَا» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۹).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۳۸؛ شیخ مفید، الامالی، ص۱۸۲؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۹۳؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۸، ص۱۸۴.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۴.
- ↑ «تَرْكُ التَّقْدِيرِ فِي الْمَعِيشَةِ يُورِثُ الْفَقْرَ» (محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار، ص۱۲۴؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۰۵).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۵.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۰۷، «ماده سرف».
- ↑ «سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرَافُ» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۵۹؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۴۴).
- ↑ «الْإِسْرَافُ يُفْنِي الْكَثِيرَ» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۵۹).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۷۴؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۵۵۲.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۵.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۱۳-۱۱۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۳۴؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۸۵-۸۸.
- ↑ ﴿وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا﴾ «و هیچگونه فراخرفتاری مورز * که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «وَ مَنْ بَذَّرَ أَفْقَرَهُ اللَّهُ» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۶؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۱۸۴).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۱ و ج۴، ص۵۴؛ همین روایت از عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَجَّاجِ از امام صادق(ع) نیز روایت شده است.
- ↑ «مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۰۳).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۶.
- ↑ «الْبُخْلُ أَحَدُ الْفَقْرَيْنِ» (آمدی، غرر الحکم، ص۲۹۳).
- ↑ «آفَةُ الْغِنَى الْبُخْلُ» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۷۰).
- ↑ «آفَةُ الِاقْتِصَادِ الْبُخْلُ» (آمدی، غرر الحکم، ص۲۹۲).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۷.
- ↑ ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾ «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۱۵؛ در سند دوم (طوسی) راویِ از امام صادق(ع) را زراره ذکر کرده است.
- ↑ «و هر آنچه ربا بدهید تا (بهره شما را) در داراییهای مردم بیفزاید نزد خدا نمیافزاید و آنچه زکات بدهید که خشنودی خداوند را بخواهید؛ چنین کسان دو چندان (پاداش) دارند» سوره روم، آیه ۳۹.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۸.
- ↑ «وَ قَالَ(ص): إِنَّ الْعَبْدَ يُحْرَمُ الرِّزْقَ لِذَنْبٍ يُصِيبُهُ» (ابنابیجمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج۲، ص۱۵۱).
- ↑ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ الذَّنْبَ يَحْرِمُ الْعَبْدَ الرِّزْقَ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۷۱).
- ↑ ﴿الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ... نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ «مردان و زنان منافق... خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷؛ ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ ﴿رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ * ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴾ «بسا کافران آرزو کنند که مسلمان میبودند * آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۲-۳.
- ↑ «الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِيَانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۸).
- ↑ كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها (خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۳۵۶).
- ↑ «كُفْرُ النِّعْمَةِ مُزِيلُهَا» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۲۳).
- ↑ «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع): الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ، الْبَغْيُ عَلَى النَّاسِ... وَ كُفْرَانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ» (شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۲۷۰).
- ↑ ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «الْخِيَانَةُ وَ الْكَذِبُ يَجْلِبَانِ الْفَقْرَ وَ النِّفَاقَ» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۹۷).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۵۸.
- ↑ «مَنْ تَفَاقَرَ افْتَقَرَ» (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۵).
- ↑ «إِظْهَارُ التَّبَاؤُسِ يَجْلِبُ الْفَقْرَ» (آمدی، غرر الحکم، ص۳۶۶).
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۶۱.