تشویق به علم‌اندوزی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

علم، در لغت به معنای دانستن و نقیض آن، جهل است[۱]. در مفردات آمده است که علم، دریافتن حقیقت شیء است [۲]. دانش، در حقیقت، نوری است که در پرتو آن، انسان، جهان را آن‌گونه که هست می‌بیند و جایگاه خود را در هستی می‌یابد. نور دانش، مراتبی دارد که بالاترین آن انسان را هم با راه تکامل آشنا می‌کند و هم او را در این مسیر حرکت می‌دهد و به مقصد اعلای انسانیت می‌رساند؛ از این‌رو، در سیره معصومین و به ویژه سیره نبی اکرم (ص) بر علم و علم آموزی بسیار تأکید و از آن به شایستگی تجلیل شده است[۳].

تشویق پیامبر (ص) به علم آموزی

در احادیث نقل شده از رسول اکرم (ص) به موارد بسیاری در این باره اشاره شده است که در ادامه به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:

طلب علم

رسول خدا (ص) طلب علم را نزد خدا از نماز، روزه و حج برتر دانسته و فرموده است[۴]: "یک ساعت علم اندوزی، از عبادت در دل شب بهتر و یک روز علم اندوزی از سه ماه روزه‌داری بهتر است"[۵]. پیامبر خدا (ص) طلب علم را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب می‌دانست[۶] و آن را کفاره گناهان گذشته شخص معرفی می‌کرد[۷] و می‌فرمود: "ملائکه، بال‌های خود را برای طالب علم پهن می‌کنند"[۸].

همچنین روایت شده است که رسول خدا (ص) ضمن بیان خطبه‌ای غرّا درباره طلب علم و علم آموزی، چنین فرمود: "طلب علم بر هر مسلمانی واجب است. پس آن را در جایگاهش طلب کنید و از اهلش بگیرید؛ به درستی که یادگیری در راه خدا، نیکی و طلبش، عبادت و مباحثه درباره آن تسبیح و عمل به آن، جهاد و آموزش آن به کسی که آن را نمی‌داند، صدقه و بذل آن به اهلش مایه نزدیکی به خداست؛ چرا که دانش، نشان دهنده حلال و حرام است و به جوینده‌اش، راه بهشت را می‌نمایاند و در وحشت، مونس است و در تنهایی، همراه و در خوشی و ناخوشی، راهنما و سلاحی بر ضد دشمنان و زیوری برای همدلان است.

خداوند کسانی را با آن بزرگ می‌دارد و آنها را پیشوایان خیر و نیکی قرار می‌دهد که دیگران به ایشان اقتدا می‌کنند و بر اعمالشان می‌نگرند و از آثارشان اقتباس می‌شود و فرشتگان به دوستی با آنها رغبت می‌ورزند و با بال هایشان آنها را در نماز لمس می‌کنند و هر چیزی حتی ماهیان و جانوران دریاها و درندگان و چهارپایان خشکی برای آنها ن آمرزش می‌طلبد؛ چرا که دانش، حیات دل‌ها و روشنایی دیدگان در برابر نابینایی و توانایی پیکرها در برابر ناتوانی است، خدا حاملان دانش را به جایگاه‌های برگزیدگان می‌رساند و مجالس نیکان را در دنیا و آخرت به آنها ارزانی می‌دارد. خداوند با دانش، اطاعت و پرستیده می‌شود و با دانش است که خدا شناخته و یگانه دانسته می‌شود و با دانش است که پیوند میان خویشاوندان صورت می‌گیرد و حلال و حرام شناخته می‌شود. دانش، پیشوای عمل و عمل، پیرو آن است. خداوند آن را به نیک بختان الهام می‌کند و تیره بختان را از آن محروم می‌دارد [۹].[۱۰]

فضیلت عالمان

رسول خدا (ص) علما را امینان خدا[۱۱]، وارثان انبیا[۱۲] و نزدیک‌ترین افراد به پیامبران دانسته[۱۳]، مسلمانان را به تعظیم و تکریم علما توصیه می‌کرد و می‌فرمود: "دانشمندان را گرامی بدارید؛ زیرا ا آنان وارثان انبیایند؛ پس هر که آنان را گرامی بدارد، خدا و پیامبرش را گرامی داشته است"[۱۴]. نبی اکرم (ص) نگریستن به چهره عالم را عبادت[۱۵] و مدادشان را افضل از خون شهدا دانسته است[۱۶]. فرستاده خدا (ص) فضل عالم بر غیر عالم را مانند فضیلت پیامبر (ص) بر امتش[۱۷] و علما ستارگان مانند ستارگان آسمان دانسته است که افرادی به کمک آنها راه را می‌یابند و همین که ستارگان ناپدیدشدند، ممک است، هدایت یافتگان نیز راه را گم کنند[۱۸].[۱۹]

حقیقت علم از نظر رسول اکرم (ص)

حقیقت علم و معرفت، نوری است که انسان را در جهت بهروزی و تکامل قرار می‌دهد. خطر بزرگی که امروز، جامعه بشری را تهدید می‌کند، این است که پوسته علم و معرفت رشد کرده؛ اما با جدا شدن از مغز و حقیقت آن، جهت و فلسفه واقعی خود را از دست داده است؛ از این‌رو، از علم در مسیر انحطاط انسان استفاده می‌شود.

رسول اسلام (ص) با توجه به این حقیقت، علومی را شایسته فراگیری و آموختن می‌دانست که آموختنش سبب تقرب به خدا و بی‌رغبتی به دنیا شود. آن حضرت می‌فرمود: هر کس بر دانش او افزوده شود و بی‌رغبتی او به دنیا افزایش نیابد، دوری اش از خدا بیشتر خواهد شد. [۲۰]؛ چنین علمی از نظر رسول خدا (ص) از حضور در تشییع جنازه مؤمن، بهتر و از قرائت کل قرآن، والاتر است[۲۱].

در نظر ایشان، علمی سودمند است که زمینه کمال فرد را فراهم آورد؛ نه علمی که دانستن یا ندانستنش، سود و زیانی برای فرد نداشته باشد؛ نقل شده است، روزی پیامبر (ص) به مسجد وارد شده و دید که عده‌ای دور مردی جمع شده اند؛ پس فرمود: "چه خبر است؟" گفتند: "مردی است بسیار دانا"؛ فرمود: "به چه چیز؟" گفتند: "به نسب‌های مردم و ایام جاهلیت و اشعار آنها"؛ رسول خدا (ص) فرمود: "دانشی است که سودی نمی‌بخشد و ندانستنش زیانی نمی‌رساند"[۲۲].

از نظر نبی اکرم (ص) علم باید در راه سعادت و بهروزی شخص به کار گرفته شود و ایشان علمی را که برای به دست آوردن منافع مادی حاصل شود، علمی نمی‌داند که در آخرت دستگیر فرد شود و سعادت او را تضمین کند: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ يُرِيدُ بِهِ حَرْثَ الدُّنْيَا لَمْ يَنَلْ حَرْثَ الْآخِرَةِ»[۲۳].[۲۴]

تشویق به آموزش علم

نبی خدا (ص) آموزش علم را امری پسندیده معرفی می‌کرد و افراد را از کتمان علم بر حذر می‌داشت. آن حضرت، نشر و آموزش علوم را بهترین صدقات دانسته و فرموده است: "مردم، صدقه‌ای همچون نشر دانش نداده‌اند"[۲۵]. همچنین می‌فرمود: "هر که علمی بیاموزد و دیگران از علم او استفاده کنند، همپای ثواب آن شخص، به این عالم، ثواب می‌دهند[۲۶] و هر کس علم را از اهلش مخفی نگه دارد، این علم در روز قیامت، افساری از آتش می‌شود و بر صورت آن عالم می‌نشیند"[۲۷].

رسول اسلام (ص) سپردن دانش به نااهل را عامل تباهی آن علم دانسته[۲۸] و مسلمانان را به نوشتن علوم و دانسته هایشان تشویق کرده و فرموده باشد است: "هرگاه مؤمن بمیرد و یک و ورق از او به جای ماند که علمی بر آن نوشته شده باشد، آن ورقه در روز قیامت بین او و بین آتش حائل می‌شود و خدا برای هر حرفی که بر آن کاغذ نوشته شده است، شهری که هفت برابر زمین و وسیع‌تر از دنیاست، به او عطا می‌کند"[۲۹].[۳۰]

نهضت علمی پیامبر اکرم (ص) و نقش آن در پیشرفت علمی مسلمانان

راه و رسم پیامبر (ص) در تمام دوران رسالتش، گویای تلاش آن حضرت در علم آموزی و خردورزی مسلمانان است. رسول خدا (ص) همگان را به فراگیری دانش فرا می‌خواند و بر آموزش و به ویژه آموزش دینی تأکید می‌ورزید؛ به گونه‌ای که می‌توان سخنان مکرر پیامبر (ص) درباره آموختن و آموزش کتاب خدا و تلاش‌های علمی پیوسته را از جلوه‌های نهضت علمی نبی اکرم (ص) دانست؛ از این‌رو، از همان ابتدای بعثت، آموزش دین، اساس کار آموزشی مسلمانان بود[۳۱].

رسول خاتم (ص) پس از هجرت، از مسجد به صورت پایگاهی برای آموزش در کنار سایر امور سیاسی، نظامی و اداری بهره بردند. مسجد در زمان رسول خدا (ص) تنها مرکز پرستش نبود؛ بلکه همه‌گونه تعلیمات دینی و علمی حتی امور مربوط به خواندن و نوشتن در آن جا صورت می‌گرفت. شاید یکی از اسرار این کارها در مسجد این بود که رهبر عالی قدر اسلام می‌خواست عملا نشان بدهد که علم و ایمان با یکدیگر همراه‌اند و هر کجا که مرکز ایمان باشد، آن جا باید مرکز دانش نیز باشد.

در مدینه پیامبر (ص) از تبعیض در امر آموزش و محروم کردن استعدادها از فراگیری دانش خبری نبود و این حرکت همگانی در تحصیل علم در اوضاع و احوالی عینیت می‌یافت که در جهان، در فراگیری علم دیدگاه‌های طبقاتی به شدت حاکم و دانش، مختص توانگران و ثروتمندان بود و محرومان و ناتوانان در کنار آن همه ستم که در حقشان صورت می‌گرفت، از فراگیری دانش نیز محروم بودند. از این نهضت علمی رسول خدا (ص) در مدینه، حتی زنان هم بی‌بهره نبودند؛ ام سلمیان بن ابی حثمة نقل می‌کند، پس از آنکه به عده‌ای از زنان مدینه، خواندن و نوشتن آموخته بود، پیامبر (ص) به وی دستور داد که به برخی زنان مانند حفصه قرآن نیز بیاموزد[۳۲][۳۳].

شور و اشتیاق علم آموزی به مرتبه‌ای رسیده بود که ابوسعید خدری می‌گوید: اصحاب رسول خدا (ص) چون در جایی می‌نشستند، موضوع صحبتشان فقه بود. در مجلسشان یا یکی از آنان سوره‌ای می‌خواند یا به کسی می‌گفتند: سوره‌ای بخوان"[۳۶].

رسول خدا (ص) به آموزش و پرورش بسیار توجه داشت. آن حضرت به مشرکانی که در جنگ بدر به اسارت سپاه اسلام در آمده بودند و توان پرداخت دیه آزادی خود را نداشتند، اعلام کرد که می‌توانند با آموزش خواندن و نوشتن به ده نفر از کودکان انصار، آزاد شوند[۳۷]. این عمل باعث شد بسیاری از کودکان مسلمان، خواندن و نوشتن بیاموزند که زید بن ثابت نیز از آنان بود[۳۸].

در مسجد مدینه، حلقه‌های درس و بحث تشکیل می‌شد و آن حضرت یا خود، آنها را برگزار می‌کرد و یا در جمع آنها شرکت و مردم را برای حضور در این حلقه‌ها تشویق می‌کرد. اصحاب، پس از نماز، حلقه حلقه، دور حضرت یا دور هم می‌نشستند و قرآن می‌خواندند و واجبات و مستحبات دین را می‌آموختند[۳۹]. این جلسات در مسجد مدینه به قدری جالب بود که نمایندگان قبیله ثقیف از دیدن این منظره سخت تکان خوردند و از کوشش مسلمانان در فراگیری احکام و معارف انگشت تعجب به دندان گرفتند[۴۰].

از عبداللّه بن عمروعاص روایت شده است که روزی پیامبر اکرم (ص) در مسجد خود دو مجلس را دید و فرمود: "هر دو خوب است و یکی بهتر است؛ چرا که آنان دعا می‌کنند و خدا را می‌خوانند و اگر خدا بخواهد به ایشان عطا می‌کند و اگر بخواهد منع می‌کند؛ اما اینان علم دین می‌آموزند و به جاهل می‌آموزانند و من معلّم مبعوث شده‌ام." پس حضرت در حلقه اهل علم نشست[۴۱].

رسول خدا (ص) در پی آن بود که دانش را در همه سرزمین‌ها نشر دهد؛ از این‌رو، به فرستادگانی که به مناطق مختلف گسیل می‌داشت، توصیه و تأکید می‌کرد که در بسط دانش، به ویژه علوم دینی بکوشند. آن حضرت به معاذ بن جبل - هنگامی که او را به سوی یمن می‌فرستاد - فرمود: "ای معاذ، به آنان، کتاب خدا را بیاموز و آنها را با اخلاق نیکو تربیت کن... پس آموزگاران را در میان آنها بپراکن!"[۴۲].[۴۳]

خاتمه

اندکی بعد، نهضت علمی رسول خدا (ص) به ثمر نشست و اصحاب ایشان با استفاده از محضر پربار علمی آن حضرت توانستند شاگردانی تربیت کنند که بسیاری از آنها پیشرفت علمی مسلمانان را رقم زدند؛ که از این افراد می‌توان به ابوالاسود دوئلی، ابن عباس و... اشاره کرد[۴۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۱۷ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۲، ص ۱۵۲.
  2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۵۸۰.
  3. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۹۷.
  4. المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۳۱.
  5. جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۳۲ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۳۱.
  6. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۸۱ و همو، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵.
  7. الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۶۲۱، عبداللّه بن بهرام الدارمی، سنن، ج ۱، ص ۱۳۹؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۶۰ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۱، ص۸.
  8. الکافی، ج ۱، ص ۳۴؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۴ و امالی صدوق، ص ۶۰.
  9. ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۴۸۸.
  10. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۷ ـ ۲۹۸.
  11. کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۳۴ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۰۰.
  12. الکافی، ج ۱، ص ۳۴؛ امالی صدوق، ص ۶۰ و من لا یحضره الفقیه، ص ۳۸۴.
  13. کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۳۴ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ص ۱۲۶.
  14. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۱۲.
  15. ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۷۳؛ امالی طوسی، ص ۴۵۴ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۹۴.
  16. امالی طوسی، ص ۵۲۱؛ امالی صدوق، ص ۱۶۸ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۴۱.
  17. الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۱۳.
  18. مسند ابن حنبل، ج ۳، ص ۱۵۷؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص ۱۰۴ و مجمع الزوائد، ص ۱۲۱.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۹۹.
  20. «مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ تَزْددْ فِي الدُّنْيَا زُهْداً لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً»؛ اعلام الدین، ص ۸۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۶۴ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۹۳.
  21. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار،، ص ص ۳۷ - ۳۸.
  22. الکافی، ج۱، ص۳۲؛ امالی صدوق، ص۲۶۷-۲۶۸ و شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۴۱.
  23. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۶ و ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج۲، ص۱۰۸.
  24. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۹۹ ـ ۳۰۰.
  25. منیة المرید، ص۱۰۵؛ مجمع الزوائد، ص۱۶۶ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۷، ص۲۳۱.
  26. الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۲۶۳؛ مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۸۸ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۸۵.
  27. علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۳۷ و کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۱۶.
  28. الجامع الصغیر، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۴ و مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۹.
  29. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۹۶ و امالی صدوق، ص۳۷.
  30. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۳۰۰ ـ ۳۰۱.
  31. روضة الواعظین، ج ۱، ص ۱۲: جامع الاخبار، ص ۳۷ - ۳۸ و... .
  32. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۶۹ و بلاذری، فتوح البلدان، ص ۴۵۴.
  33. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۲.
  34. ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۲، ص ۸۹ و ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۵۸.
  35. اسدالغابه، ج ۳، ص۵۶.
  36. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۸۵.
  37. همان، ص ۱۶ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۱۹.
  38. همان.
  39. ابو یعلی، مسند، ج ۷، ص ۱۲۹.
  40. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص ۴۴۰.
  41. سنن الدارمی، ج ۱، ص ۹۹ ۔ ۱۰۰ و ابن ماجه، سنن، ج ۱، ص ۸۳.
  42. حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۵ - ۲۶.
  43. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۳۰۱ ـ ۳۰۳.
  44. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۳.