عبدالملک بن ابیسلیمان فزاری عرزمی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
پدر عبدالملک - یعنی «ابوسلیمان» - «مَیْسَرَه» نام داشت، ولی از آنجا که علاوه بر کوفیان، هر کدام از بصریان و شامیان نیز شیخ حدیثی به نام «عبدالملک بن میسره» داشتهاند[۱] وبه منظور جلوگیری از اشتباه، این عبدالملک را به کنیه پدرش (ابو سلیمان) نسبت دادهاند.
همچنین او که از مردم (بنی فَزاره) یا (عَزْرَم)، تیرهای از قبیله بنی فزاره بود یا به دلیل داشتن ولاء حلف با قبیله مذکور و یا آنکه در محله (جَبّانة عَزْرَمِ)[۲] کوفه سکونت داشته، به (عَزْرَمی) و (فَزاری) مشهور شده است.
از ویژگیهای برجسته وی حافظه برتر او بود که فردی چون شعبة بن حجّاج را که خود از محدّثان و شخصیّتهای بزرگ در حفظ و نقل حدیث بود، به شگفتی وا میداشت.
عِجلی وی را از کسانی دانسته است که روایات بسیار از عطاء بن ابی رَباح (از شاگردان برجسته مکتب ابن عبّاس) نقل کرده و میافزاید: عطاء خود به مذهب (اِرجاء) گرایش داشته است. شاید قصد عجلی از تذکّر این نکته، اشارهای غیر مستقیم و احتمالی به مذهب کلامی وی است.
هم چون رویه جاری، مامقانی از ذکر نام او در کتاب رجال شیخ و سکوت نویسنده از اشاره به مذهب وی، او را امامی مذهب دانسته، در عین حال تصریح کرده است که وی مجهول الحال است. شایان توجه است که نادرست بودن این استنتاج را مکرراً در این کتاب ذکر کردهایم.
با توجّه به قدرت حافظهاش که پیشتر بدان اشاره کردیم، وی را یکی از شش شخصیّت برجسته حفظ حدیث - در کنار اعمش و دیگران - دانستهاند و از این روی، بزرگانی چون: سفیان ثوری، ابن المبارک و دیگران وی را (میزان) وملاک قبول یا ردّ روایات میخواندند و هر جا که محدّثان در حدیثی اختلاف میکردند، از او میپرسیدند و حکَمش میدانستند.
از میان رجالیون شیعی تنها کسی که درباره شخصیّت روایی او اظهار نظر کرده است، ابن داوود است که او را در بخش اول کتاب رجال خود و در شمار معتمدین آورده است و دیگران تنها به ذکر نام او و این که شیخ طوسی وی را از اصحاب امام صادق(ع)دانسته است، بسنده کردهاند. عموم رجالیون اهل سنّت، از جمله: ابن سعد، عجلی، احمد بن حنبل، ابن معین، نسائی و ابن حجر او را که از طبقه پنجم راویان است، توثیق یا تصدیق کردهاند و تنها عقیلی وی را (به دلیل انتقادی نه چندان مهم که شعبة بن حجّاج به یک حدیث او کرده است)، در کتاب الضعفاء الکبیر نام برده که از منزلت وی در میان دانشمندان صاحب نظر اهل سنّت نکاسته است. وی از افرادی چون: انس بن مالک، سعید بن جبیر، سلمة بن کهیل، عبدالملک بن اعین و عطاء بن ابی رَباح نقل حدیث کرده است و کسانی چون: حفص بن غیاث، سفیان ثوری، شعبة بن حجّاج، ابن مبارک و یحیی بن سعید قَطّان از او نقل حدیث کردهاند.
احادیث وی را نویسندگان صحاح اهل سنّت- جز صحیح بخاری - نقل کردهاند و بخاری نیز در احادیث معلّقه صحیح خود به روایات او استشهاد - نه احتجاج - کرده و در الادب المفرد و کتاب رفع الیدین فی الصلاة از او نقل حدیث کرده است. طبری در کتاب بشارة المصطفی دو روایت از وی نقل کرده است[۳]. وی از جمله راویان حدیث غدیر در میان بزرگان مسلمان پس از عصر صحابیان و تابعیان به شمار میرود[۴].
بنابر ادّعای ابن سعد، مورخان اتفاق نظر دارند که وی در عصر خلافت منصور، روز دهم ذی الحجه سال ۱۴۵ﻫ.ق در گذشته است. خلیفة بن خیّاط محلّ درگذشت او را کوفه، و خطیب محلّ دفن وی را (سوق یحیی در شرق بغداد) دانسته است[۵].[۶]
جستارهای وابسته
- بنیفزاره (قبیله)
- ابوسلیمان میسره فزاری عرزمی (پدر)
- عبیدالله بن ابیسلیمان فزاری عرزمی (برادر)
- محمد بن عبیدالله بن ابیسلیمان (برادرزاده)
منابع
پانویس
- ↑ تهذیب الکمال ۱۸/ ۴۲۳ و ۴۲۴.
- ↑ جَبّان، در اصل به معنای صحراست و اهل کوفه گورستان را (جَبّانه) و مردم بصره آن را (مقبره) میخواندند. در کوفه محلّههایی بود که به این نام خوانده و به نام قبایل نیز اضافه میشد مانند (جَبّانه کنده) و (جَبّانة عَزْرَم) (معجم البلدان ۲/ ۹۹).
- ↑ نک: رجال صحیح مسلم ۱/ ۴۳۵؛ بشارة المصطفی ۱۹۰ و ۲۶۱ و تهذیب الکمال ۱۸/ ۳۲۳.
- ↑ مسند احمد بن حنبل ۷/ ۷۸ و الغدیر ۱/ ۷۴.
- ↑ الطبقات الکبری ۶/ ۳۵۰، نیز ر.ک: تاریخ خلیفه ۳۴۲؛ کتاب التاریخ الکبیر ۵/ ۴۱۷؛ کتاب الثقات ۷/ ۹۸ و معجم البلدان ۳/ ۲۸۴.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 66.