فمینیسم

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


چیستی فمینیسم

امواج فمینیسم

  • فمینیسم، در طول دو قرن به لحاظ تاریخی از نظر جامعه‌شناسان به امواج سه‌گانه تقسیم می‌‌شود که هر موج شامل گرایش‌ها و نظریات متعدد فمینیستی است[۳].
  1. موج اول: جنبش حق رأی (۱۹۲۰م ـ ۱۸۰۰م): این موج در اثر نگاه سخت‌گیرانه و تحقیرآمیز جوامع مسیحی به حقوق زنان برخاست و بر لیبرالیسم مبتنی بود که زنان باید از حقوق و آزادی‌های مردان، به خصوص امتیازات سیاسی برخوردار باشند. آنها در عین‌ باور به تساوی زن و مرد، به نقش‌های مادری و همسری اعتقاد داشتند. از نتایج موج اول، دست یافتن زنان به حق رأی در برخی از کشورهای غربی بود[۴].
  2. موج دوم: تساوی شغلی (۱۹۷۰م ـ ۱۹۶۰م): این موج که در فضای افراطی فمینیسم سربرآورد، با شعار زنان بدون مردان، تحسین تجرد و تقبیح ازدواج و برابری کامل زن و مرد در تمام زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی بود که عملًا اخلاق فردی و اجتماعی را به چالش ‌کشاند و کار تا جایی پیش رفت که فمینیست‌ها، به نوعی برترانگاری زنان اعتقاد یافتند. در این مرحله، زنان به برخی اهداف در حوزۀ استقلال مالی و کاری خود دست یافتند[۵].
  3. موج سوم: مخالفت با مدرنیته (۱۹۹۰م ـ ۱۹۷۰م): پیدایش این موج در فضای پست‌مدرن و در مخالفت با نظریه‌پردازی عام‌گرایانۀ مدرنیسم و با مبنای نسبی‌گرایی اخلاقی و معرفتی به وجود آمد که معتقد بودند راه جنگیدن با فرهنگ مردسالاری، قطع وابستگی زن از شوهر، پدر و برادر است و زنان باید خویشتن را از زیر بار معانی ستمگرانۀ تحمیلی مردان رها سازند. جهت فهم درست موج سوم لازم است از فمینیسم پست‌مدرن تبیین صحیح و منطقی صورت گیرد[۶].

گرایش‌های فمینیسم

  • "پست‌مدرن" با ارائۀ هرگونه دیدگاه‌های مطلق‌انگاری و عام مدرنیته دربارۀ زنان مخالف است؛ معتقد است به تعداد زنان جهان، فمینیسم وجود دارد و اساس ستم‌های وارد شده بر زنان از فرهنگ مردسالاری است و برای نجات از این فرهنگ، باید با نگاه زنان به جهان نگریسته و تفسیری زنانه از آن ارائه گردد، ازاین‌رو گرایش‌های خاص فمینیسمی مانند فمینیسم سیاه، فمینیسم صلح‌طلب، اکوفمینیسم، و فمینیسم اسلامی به وجود آمد[۷].
  • فمینیسم پست‌مدرن، باعث افول فمینیسم در اواخر قرن بیستم شد؛ چون فروکاستن این نظریه به گسترۀ وسیعی از نگرش‌های زنانه، بدون یک محور بنیادی و اساسی به شکست تدریجی تفکر فراگیر فمینیسم انجامید[۸].
  • "فمینیسم" نوعی جریان و رویکرد است؛ اما با توجه به زمان، جغرافیا و فرهنگ پیدایش و تفاوت‌ در مبانی فکری، دارای تشتت و تکثر آشکاری است تا جایی که برخی به جای واژه "فمینیسم"، از عبارت "فمینیسم‌ها" استفاده کردند و تا امروز * پنج گرایش فمینیسمی سر برآورده است[۹]:
  1. فمینیسم لیبرال: این تفکر بر این اساس پدید آمد که زنان به علت جنسیت گرفتار تبعیض‌اند.
  2. فمینیسم مارکسیستی: ترکیبی از تفکرات فمینیسم و مارکسیست با نگاه نفی سرمایه‌داری؛ جامعۀ طبقاتی را موجب ستم بر زنان می‌‌دانست.
  3. فمینیسم رادیکال: این نظریه، براساس نفی جنسیتی و مردسالاری شکل گرفته و معتقد است هیچ انسانی زن یا مرد متولد نشده؛ بلکه هویت زنانه و مردانه را در طول تاریخ کسب می‌‌کنند. ازاین‌رو، تقسیم وظایف به زنانه و مردانه معنا ندارد. آرمان بنیان‌گذاران آن، تحقق جامعۀ فاقد جنسیت است.
  4. سوسیال فمینیسم: این گرایش مرکب از دو دیدگاه مارکسیسم و رادیکال فمینیسم به وجود آمد و سردمداران آن بر این عقیده بودند که هم نظام اقتصادی سرمایه‌داری و هم جنسیتی پدرسالارانه علت ستم و سرکوب زنان است. از نظر آنها، تا زمانی که زنان برابری اجتماعی به دست نیاورند، کسب حقوق برابر بی‌معناست.
  5. فمینیسم اسلامی: این گرایش در کشورهای اسلامی به ویژه در میان دگراندیشان ایران بر مبنای تفکرات سکولاریستی پدید آمد که اسلام فقاهتی را با توجه به مرد بودن همۀ مراجع، "اسلام مردسالارانه" می‌‌داند و باید پیرایه‌های مردسالارانه را از شیوه‌های اجتهادی بزداییم[۱۰].

اصول جهان‌بینی فمینیسم

  1. سکولاریسم: بر مبنای دنیازدگی، دین‌زدایی و نفی حکومت دینی باعث کنار رفتن اصول اخلاقی مربوط به مادری و همسری و مخالفت با حقوق و تکالیف اختصاصی زنان، مانند ارث و دیه.
  2. اومانیسم: انسان مادی و زمینی را معیار و مقیاس همه چیز می‌‌داند که لازمۀ آن لذت‌گرایی جنسی و عدم حرمت هر نوع روابط زن و مرد است
  3. لیبرالیسم: مبنای این نظریه، آزادی و اصالت فرد است و نتیجه آن حاکمیت امیال و آزادی‌بخشی بی‌مبنا به زنان، از نظر مدیریت اجتماعی است.
  4. نسبی‌گرایی اخلاقی: در این نگرش، هیچ اصل و قانون اخلاقی مطلق و ثابتی وجود ندارد که نتیجه آن بی‌اعتنایی به اخلاق الهی، اصل بودن روابط آزاد زن و مرد و ناسازگاری عفاف و حیا میان زن و مرد با روح فمینیسم است[۱۱].

دیدگاه اسلام

  • بنابر آموزه‌های دین اسلام، زن و مرد در آفرینش و حیثیت انسانی از یک گوهرند و ملاک برتری تنها پرهیزگاری است[۱۲]، اما از نظر طبیعت و خلقت تفاوت‌هایی باهم دارند و این تفاوت‌ها موجب می‌شود تکالیف، حقوق و برخی مسائل مربوط به آنها متفاوت گردد. خداوند از گذر این تفاوت ها، مرد و زن را برای زندگی با یکدیگر آماده ساخته است ولی فمنیست‌ها بر خلاف جریان فطرت و طبیعت، خواهان برقراری تشابه و یکنواختی حقوق و مسائل زن و مردند و از این رو نتوانستند ستمی را از زنان دفع کنند، بلکه خواسته یا ناخواسته باری را بر دوش زنان نهاده‌اند که آنان از نظر طبیعی توانایی برداشتن آن را ندارند[۱۳].

منابع

پانویس

  1. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۶.
  2. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۷.
  3. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۷.
  4. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۷؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۸.
  5. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۸.
  6. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۶۸.
  7. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸.
  8. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸.
  9. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۸.
  10. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۹.
  11. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۹.
  12. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  13. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۶۹.