بنی غاضرة بن حبشیه

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نسب این قوم

بنی غاضره -که از مردم آن با نسبت «غاضری» یاد می‌شود-[۱]، گروهی از قحطانیان‌اند[۲] از نسل بنی مزیقیاء[۳]، از شاخه‌های قبیله خزاعه، که نسب از غاضرة بن حُبشیّة بن کعب بن عمرو بن ربیعة بن حارثة بن عمرو (مزیقیا) بن عامر بن حارثة بن إمریءالقیس بن ثَعلبة بن مازن بن ازد می‌برند[۴]. این نسب در برخی منابع با اندکی اختلاف، غاضرة بن عمرو بن حبشیة بن سلول بن کعب بن ربیعة بن خزاعه عنوان شده است[۵]. مادر غاضرة بن حبشیّه را زنی از قبیله بنی جهنه[۶] به نام عاتکه بنت مرّة بن عبد مناة بن کنانه گفته‌اند[۷]. غاضره از همسرش أم منقذ بنت نصر بن عمرو بن عوف بن ربیعة بن حارثه، صاحب پنج پسر به اسامی سالم، بدّا، جهمه و محصر و منقذ شد[۸] که تداوم‌دهنده نسل بنی غاضرة بن حبشیه در زمین شدند. این طایفه نیز چونان دیگر فرزندان رَبیعه و أَفصی پسران حارثة بن عمرو بن عامر[۹] از همراهی با سایر تیره‌های ازد که به قصد سکونت در شام، به سوی آن سرزمین حرکت کردند، سر باز زدند و ضمن جدایی از ایشان، در تهامه مسکن گزیدند[۱۰]. بدین جهت، همراه با دیگر قبایل منتسب به ایشان یعنی: کعب، فتح، سعد، عوف و عدی فرزندان عمرو بن ربیعة بن حارثة بن عمرو بن عامر در کنار أسلم و ملکان دو فرزند افصی بن حارثة بن عمرو بن عامر جملگی «خزاعی» خوانده شده‌اند[۱۱].[۱۲]

منازل و مساکن بنی غاضره

بنی غاضرة بن حبشیه از ساکنان مدینه منوره به شمار می‌رفتند[۱۳]. ضمن این که پس از بنای بصره، برخی از آنان به این شهر کوچ کردند و آن را مسکن و مأوای خویش ساختند[۱۴].[۱۵]

تاریخ جاهلی و اسلامی بنی غاضره

از تاریخ جاهلی این قوم جز ذکر برخی پیوندهای سببی -همچون ازدواج جاهلی دعد بنت منقذ بن غاضرة بن حبشیه با شیبان بن محارب بن فهر از بنی محارب-[۱۶]، که در واقع کارکردی مشابه پیمان‌های میان قبیلگی داشتند و پشتوانه‌ای برای استحکام روابط فیما بین قبائل، محسوب می‌شدند، خبری به دست نیامده است. از تاریخ اسلامی آن هم، چیزی افزون بر آنچه که در ذیل تراجم برخی از افراد شهیر این طایفه آمده، اطلاعی در دست نیست. بر پایه داده‌های تاریخی، چنین به نظر می‌رسد که اسلام‌پذیری بنی‌غاضره نیز بمانند برخی دیگر از قبایل خزاعه، طی مراحل و گونه‌های مختلفی اتفاق افتاده باشد. با توجه به اینکه موطن خزاعه و طوایف آن -از جمله بنی غاضره- در ایام مقارن بعثت، حجاز بوده و آنان چونان دیگر طوایف خزاعه، ارتباط وثیقی با اهالی مکه و مدینه داشتند، بی‌تردید مردم این قبیله بسیار زودتر از بسیاری دیگر از قبایل جاهلی عرب با پیامبر(ص) و دین نوظهورش آشنا شده بودند؛ از این‌رو بعید نیست که در نخستین سال‌های بعثت نبی اکرم(ص)، برخی از افراد این قبیله به اسلام گرویده باشند. نمونه بارز این افراد را می‌توان عمران بن حصین بن عبید دانست که از دیرباز، به همراه پدر و خواهرش به آیین مسلمانی در آمد و در برخی از جنگ‌های پیامبر(ص) شرکت جست[۱۷].

علاوه بر حکایت مسلمانی این قوم، حضور در برخی وقایع و حوادث دوران حیات نبوی(ص)، -گذشته از مواردی که در سطرهای فوق ذکر شد- می‌توان به حضور برخی از ایشان در فتح مکه (سال هشتم هجرت) اشاره کرد. نمونه شاخص این جمع، عمران بن حصین خزاعی است که علاوه بر حضور در این جنگ، پرچمداری خزاعی‌ها را در فتح مکه بر عهده داشت[۱۸]. ضمن این که یزید بن ضمرة بن عیص بن منقذ بن وهب خزاعی را هم از دیگر غاضری‌هایی گفته‌اند که در غزوه حنین (سال هشتم هجرت) شرکت داشت[۱۹]. فرستاده شدن ابونجید عمران بن حصین از سوی عمر بن خطاب جهت تعلیم فقه به بصری‌ها[۲۰] و نیز عهده‌داری رییس پلیسی امام علی(ع) و نیز فرمانداری ایشان در آذربایجان توسط سعید بن ساریة بن مره هم از دیگر اخبار واصله از این طایفه در دوران صدر اسلام است[۲۱]. از اخبار دوران متأخرتر آنان نیز می‌توان به عهده‌داری منصب قضای بصره توسط خالد بن طلیق بن محمد بن عمران بن حصین اشاره کرد[۲۲]. خالد در سال ۱۶۶ هجری توسط مهدی عباسی (حک. ۱۵۸-۱۶۹ هجری) بدین منصب رسید؛ اما تدابیر او رضایت اهالی بصره را در پی نداشت، از این روی، از خلیفه خواستند تا وی را از این سمت عزل کند[۲۳].[۲۴]

مشاهیر بنی غاضره

علاوه بر نام اصحاب معروف و شناخته‌شده‌ای نظیر یزید بن ضمرة بن عیص بن منقذ بن وهب خزاعی[۲۵]، ابو نجید عمران بن حصین بن عبید بن خلف[۲۶] و نیز دیگر رجال بزرگی که در متن به نامشان پرداخته شد، می‌توان از شخصیت‌هایی چون حصین بن عبید بن خلف بن عبدنهم[۲۷]، خرنیق دختر حصین بن عمران -از صحابیات و روات حدیث اهل سنت-[۲۸] و ابوجمعه أشیم بن خالد بن عبید بن میسر (مبشّر) -از بزرگان و اشراف این قوم-[۲۹] در شمار اعلام و معاریف بنام بنی غاضرة بن حبشیه یاد کرد. زنیم بن صیفی بن فروه[۳۰]، جعفر بن خراش بن عبید بن خویلفه، -هر دو از اشراف و بزرگان این قوم-[۳۱]، جعده[۳۲]، جون[۳۳] و ابو الکنود[۳۴] فرزندان شاعرِ ابی الجون عبدالعزی بن عمرو بن زید بن جهمة بن غاضره، و نیز نجید بن عمران بن حصین[۳۵]، محمد بن عمران بن حصین[۳۶]، عبدالله بن نجید بن عمران[۳۷]، یعقوب بن عبداللّه بن نجید[۳۸]، محمد بن نجید بن عمران[۳۹]، یعقوب بن محمد بن نجید[۴۰]، و یوسف بن عبدالله بن نجید[۴۱] -جملگی از محدثان و راویان اهل سنت- هم، دیگر معاریف و مشاهیر بنامی هستند که به بنی غاضرة بن حبشیه منسوبند.[۴۲]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج‌۲، ص۳۷۲؛ بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)؛ ج‌۳؛ ص۱۶۲.
  2. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ص۳۸۶؛ عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۷۴.
  3. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ص۳۸۶؛ عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۷۴.
  4. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷؛ نویری، نهایه الارب فی فنون الادب، ج۲، ص۳۱۸؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج‌۲، ص۳۷۲؛ عوتبی صحاری، الأنساب، ج‌۲، ص۵۸۸. برخی علما، آنان را در شمار طوایف مضری (از قبایل عدنانی) و از فرزندان حبشیّة بن کعب بن عمرو بن عامر بن قُمعَة بن الیاس بن مضر بن نِزِار بن مَعدِ بن عَدنان گفته‌اند. (ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۷)
  5. خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۱۷۹؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۳۲؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۳، ص۲۱۲.
  6. ابن حزم از آنها با نام «جهینه» یاد کرده است. (ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۵.)
  7. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷.
  8. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷.
  9. هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۴۳۹؛ قلقشندی، نهایه الارب فی معرفة الانساب العرب، ص۲۴۴.
  10. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳-۱۴؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۱۷۳.
  11. فاسی، شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، ج‌۲، ص۷۶. نیز ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۵۶؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۰؛ ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۸۴.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  13. بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)؛ ج‌۳؛ ص۱۶۲.
  14. بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)؛ ج‌۳؛ ص۱۶۲. نیز ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۶؛ ابو نعیم، معرفة الصحابه، ج۳، ص۴۷۸.
  15. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  16. ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۱۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۴۵.
  17. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۶؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۰۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۸۵. نیز ر.ک: ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۵۳.
  18. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۱۲۶.
  19. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۷۲۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۵۲۲.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۷.
  21. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۸؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۳۷ -۲۳۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۲۱۱. نیز ر.ک: بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۱۹؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۳۲.
  22. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۸۹.
  23. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۱۵۴؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۸۱.
  24. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  25. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۷۲۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۵۲۲.
  26. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷؛ ابو نعیم، معرفة الصحابه، ج۳، ص۴۷۸؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ص۳۸۶. برخی منابع، مسلمان شدن عمران و ابو هریره را در سال فتح خیبر (سال ششم هجرت) دانسته‌اند. (المزی، تهذیب الکمال، ج۲۳، ص۳۲۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۶۰.)
  27. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۵۷۶؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۸؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۳۵۳. ابن اثیر از اختلاف علما در صحابی بودن او خبر داده است. (ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۰۳)
  28. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۲۴.
  29. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۸؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۷۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۷، ص۶۵. نیز ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۳۲.
  30. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۷؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۷۳؛ عوتبی صحاری، الأنساب، ج‌۲، ص۵۸۸.
  31. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۸.
  32. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۸؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۷۳؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۳۲.
  33. عوتبی صحاری، الأنساب، ج‌۲، ص۵۹۶.
  34. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۲، ص۴۴۸؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۷۳؛ مرزبانی، معجم الشعراء، ص۵۹۵.
  35. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۳۴؛ ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۵۰۷؛ ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۴۸۵.
  36. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۲۵۳؛ ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۱۰۹؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۳۷.
  37. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۵۴؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۱۶، ص۲۱۹؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۱۴.
  38. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۳۷.
  39. ابن حبان، الثقات، ج۷، ص۴۲۳.
  40. ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۳۱۴.
  41. ابن حبان، الثقات، ج۹، ص۲۷۸؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۳۲، ص۴۳۷.
  42. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.