سرگذشت زندگی امام کاظم

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پرورش امام کاظم(ع)‌

او هفتمین امام از خاندان رسالت است، امام گرانقدر، عظیم الشأن، کوشای در عبادت، در کرامات و معجزه‌ها بلند آوازه، فرو برنده خشم و درگذرنده از مردم و عبد صالح خداست و مردم عراق، آن حضرت را «باب الحوائج الی الله» می‌خوانند. پدر بزرگوارش «ابو عبد الله، جعفر بن محمد (صادق)»، ششمین امام از خاندان رسالت است. او معجزه اسلام و مایه افتخار انسانیت در تمام عصرها و نسل‌ها است که چشم و گوش گیتی، در فضل و هوشمندی و خردمندی و دانش و کمال، چونان او را ندیده و نشنیده است. مادر مکرمه امام کاظم(ع) از جمله کنیزانی بود که آنان را در بازار مدینه فروختند. در میان آنان این بانوی گرامی مورد عنایت الهی قرار گرفت و از این شرافت و برتری برخوردار شد تا وجود پاک امام و امامت را در دامان خود پرورش دهد. امام صادق(ع) او را به همسری گرفت و این زن منزلتی والا نزد امام صادق(ع) یافت. حضرت او را بیش از دیگر همسران خود دوست می‌داشت و او برگزیده‌ترین و گرامی‌ترین و محبوب‌ترین زنان حضرت به‌ شمار می‌رفت.

مورخان در نسب این بانوی بزرگ دچار اختلاف شده‌اند، برخی او را از مردم اندلس و کنیه‌اش را «لؤلؤه» و گروهی او را رومی دانسته و کسانی نیز او را از بزرگترین خاندان‌های عجم خوانده‌اند. نام او «حمیده» و در خانه‌اش مورد احترام و تکریم بود و همه زنان علوی بدو عنایت و محبت داشتند. امام صادق(ع) نیز او را غرق لطف و عنایت خود می‌کرد؛ زیرا این بانو را در مرتبه‌ای بلند از خردمندی و کمال و ایمان نیکو می‌دید و هم از این جهت بود که او را می‌ستود. حضرت درباره او فرمود: «حمیده همانند شمش طلا از پلیدی‌ها پاکیزه است. فرشتگان پیوسته از او حفاظت می‌کردند تا اینکه چون دهش و عطیه‌ای الهی برای من و حجت پس از من به دستم رسید». امام صادق(ع) از دانش خود به آن بانوی گرامی چندان آموخت که طلایه‌دار زنان روزگار خود در دانش و پرهیزگاری و ایمان شد. آن‌گاه حضرت صادق(ع) او را فرمود تا زنان مسلمان را دانش و احکام شرعی بیاموزد[۱]. چنین بانویی شایسته چنین منزلت والایی است و همو می‌تواند و باید در عفت، پاکدامنی، دانش و کمال سرآمد زنان روزگار خود باشد.[۲]

مولود خجسته‌

روزگاری از ازدواج امام صادق(ع) با حمیده سپری شد. امام صادق(ع) برای حج راهی مکه شد و حمیده را همراه خود برد. پس از اتمام مناسک حج‌ به مدینه بازگشتند. چون به «ابواء»[۳] رسیدند حمیده درد زایمان را در خود حس کرد. از آنجا که امام صادق(ع) به او سفارش کرده بود. که پیش از هر اقدامی ایشان را در جریان بگذارد، حمیده کسی را فرستاد تا امام(ع) را از وضع خود باخبر کند. امام که با عده‌ای از یاران خود مشغول خوردن غذای چاشت بود با شنیدن این مژده به سوی حمیده شتافت. دیری نپایید که آن بانوی گرامی، مهتر و سروری از سروران مسلمانان و امامی از امامان اهل بیت(ع) را به دنیا آورد. این‌سان بود که نیکوکارترین مردم، مهربان‌ترین آنان نسبت به مستمندان، پر تحمل‌ترین ایشان در راه خدا و عابدترین و ترسان‌ترین خلق خدا زاده شد. جهان از قدوم چنین مولودی خجسته، فروغ یافت؛ مولودی که در عصر خود، پرفایده‌ترین و پر برکت‌ترین‌ها برای اسلام بود. امام صادق(ع) فرزندش را در آغوش گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه (که از سنت‌های مؤکد در اسلام است) خواند. پس از این مراسم، امام صادق(ع) درحالی‌که خنده بر لب داشت نزد یاران خود بازگشت. یاران به حضرت گفتند: «خدا تو را شاد کند، فدایت شویم ای سرور ما، حمیده چه کرد؟»

حضرت مژده زاده شدن مولود مبارک را به آنان داد و آنان را با منزلت والای فرزندش آشنا کرده، فرمود: خداوند فرزندی به من عطا فرمود و او بهترین کسی است که خداوند آفریده است. سخن امام صادق(ع) گزاف نبود،؛ چراکه فرزندش امام کاظم(ع) از نظر علم، تقوا، نیکوکاری و تحمل سختی در راه دین، بهترین و سرآمد آفریدگان خداوند بود. آن‌گاه امام صادق(ع) به یاران خود فرمود: بدانید، به خدا او صاحب (امام) شماست[۴]. بدین ترتیب امام صادق(ع) آنان را متوجه کرد که این نوزاد خجسته و مبارک یکی از امامان اهل بیت(ع) است و خداوند فرمانبرداری از او را بر خلق واجب کرده است. امام موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ ق[۵]. و به نقلی ۱۲۹ ق[۶]. در روزگار حکومت عبد الملک بن مروان دیده به جهان گشود.[۷]

کانون محبت و احترام‌

حضرت امام کاظم(ع) بخشی از دوران خردسالی خود را با آرامش گذراند و هماره زندگی حضرت، سرشار از احترام بود. پدرش امام صادق(ع) دریا دریا محبت و عشق خود را نثار او می‌کرد و مسلمانان نیز با آن حضرت رفتاری آمیخته به احترام و توجه و عنایت داشتند. امام صادق(ع) او را بر دیگر فرزندان خود مقدم می‌داشت و آن‌چنان نسبت به امام کاظم(ع) محبت می‌ورزید که دیگران از آن بهره‌ای نداشتند. از مظاهر محبت امام صادق(ع) به فرزندش کاظم این بود که قطعه زمینی به او بخشید. حضرت این زمین را به مبلغ ۲۶۰۰۰ دینار خریده بود و «بسریه» (نخلستان) نام داشت[۸]. روزی امام کاظم خردسال سخنی بر زبان آورد که شگفتی امام صادق(ع) را برانگیخت. امام صادق(ع) در واکنش به این سخن فرمود: ستایش خدا را که تو را بازمانده و جانشین پدران و از میان فرزندان مایه شادمانی قرار داد و به وجود تو ما را از دوستان و همنشینان بی‌نیاز کرد[۹].[۱۰]

سیمای امام‌

حضرت موسی بن جعفر(ع) رنگی به شدت گندمگون داشت و چهارشانه و دارای محاسن انبوه بود. «شقیق بلخی» در توصیف سیمای امام کاظم(ع) می‌گوید: «خوش‌سیما، به شدت گندمگون و لاغر اندام بود». امام کاظم(ع) هیبتی چون هیبت پیامبران داشت و چهره مبارک آن حضرت آینه سیمای پدرانش؛ یعنی امامان معصوم بود و هرکس او را می‌دید تحت تأثیر هیبت حضرت قرار می‌گرفت و او را بزرگ و گرامی می‌داشت.[۱۱]

نقش انگشتری حضرت‌

نقش نگین انگشتری امام کاظم(ع) چنین بود: «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَهُ»[۱۲] «فرمانروایی تنها برای خداست».[۱۳]

کنیه حضرت‌

امام(ع) بدین کنیه‌ها خوانده می‌شد: ابو الحسن، ابو الحسن الماضی، ابو ابراهیم، ابو علی و ابو اسماعیل.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. بحار الانوار، ج۴۸، ص۶؛ اصول کافى، ج۱، ص۴۷۷؛ اعیان الشیعه، ج۲، ص۵.
  2. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۴۹.
  3. روستایى از نواحى مدینه است و مدفن آمنه دختر وهب مادر پیامبر گرامى اسلام در آنجاست.
  4. بحار الانوار، ج۴۸، ص۲ (به نقل از بصائر الدرجات، ص۱۲، باب ۱۷، حدیث ۹).
  5. مناقب ال ابى طالب، ج۴، ص۳۴۹؛ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۴.
  6. اعیان الشیعه، ج۲، ص۵. روایتى دیگر ولایت امام کاظم(ع) را در سحرگاه روز سه‌شنبه ماه صفر سال ۱۲۷ ق. دانسته است (نک: تحفة الازهار) چهارمین روایت ولادت آن بزرگوار را روز یک‌شنبه هفت روز سپرى شده از ماه صفر همان سال‌ مى‌داند (نک: بحر الانساب).
  7. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۵۰.
  8. دلائل الامامه، ص۴۹- ۵۰.
  9. بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۴ (به نقل از عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۹).
  10. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۵۲.
  11. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۵۳.
  12. اخبار الدول، ص۱۱۲.
  13. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۵۳.
  14. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۵۳.