حضرت آدم
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حضرت آدم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- حضرت آدم (ع) نخستین انسانی است که پا به جهان آفرینش گذاشت. او نیای همه انسانها و نخستین پیامبر الهی است. نام آدم در قرآن کریم ۲۵ مرتبه و در نهج البلاغه هشت مرتبه تکرار شده است."فَلَمَّا مَهَدَ أَرْضَهُ وَ أَنْفَذَ أَمْرَهُ اخْتَارَ آدَمَ خِیرَةً مِنْ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ أَوَّلَ جِبِلَّتِهِ"[۱]. درباره کیفین آفرینش حضرت آدم(ع) نیز میفرماید: "آنگاه که خدای سبحان از زمین ناهموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و شورهزار، خاکی برگرفت و به آب بشست تا یکدست و خالص شد. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پیکری ساخت دارای دارای اندامها و اعضا و مفاصل، و خشکش کرد تا خود را بگرفت چونان سفالینه؛ و تا مدتی معین و زمانی مشخص سختش گردانید. آنگاه از روح خود در آن بدمید. آن پیکر گلین که جان یافته بود، از جای برخاست که انسانی شده بود".[۲].
- خداوند متعال خاک آدم (ع) را از مکانهای مختلف با خصوصیات متفاوت و متضاد برگزید تا طبیعت او طبیعتی معتدل و میانه باشد. سپس از روح خود در آن دمید و او را جان داد. دمیدن روح الهی در ضمیر آدم ویژگیهایی را در او به وجود آورد که لازمه رشد و تعالی فرزندان آدم شد. امام (ع) در این باره میفرماید: "(وجود) ذهنی که در کارها به جولانش درآورد و اندیشهای که با آن در امور تصرف کند و عضوهایی که مانند ابزارها به کارشان گیرد و نیروی شناختی که میان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بوها و رنگها و چیزها را دریابد. معجونی سرشته از رنگهای گوناگون؛ برخی همانند یکدیگر و برخی مخالف و ضد یکدیگر، چون گرمی و سردی، تری و خشکی و اندوه و شادمانی[۳].
- خداوند آدم (ع) و فرزندانش را جانشینان خود در زمین قرار داد و فرشتگان را بهدلیل عهدی که با او بسته بودند، امر کرد تا بر آدم سجده کنند و او را گرامی بدارند: "خداوند از فرشتگان خواست تا امانت بهجای آورند و به وصیّت او وفا کنند و در برابر آدم به سجده درآیند و کرامت و برتری او را به جان پذیرا شوند؛ و چنین فرمود:بر آدم سجده برید"[۴].
- سجده فرشتگان به معنای عبادتِ آدم (ع) نبود، زیرا که تنها خداوند شایسته عبادت و پرستش است، بلکه خداوند بدینوسیله بر کرامت و عظمت انسان تأکید میورزد. همانگونه که در پاسخ سؤال فرشتگان به چرایی آفرینش آدم به آنها میگوید: من میدانم آنچه را شما نمیدانید"[۵][۶].
دین حضرت آدم(ع)
- قرآن کریم درباره نبوت حضرت آدم(ع) و دین او بیان صریحی ندارد؛ اما مواردی مانند خلیفه خدا بودن وی در زمین ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾[۷]، ﴿قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۸]، سخن گفتن خدا با او ﴿وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۹][۱۰] و نام بردن از وی در کنار حضرت نوح(ع) و آل ابراهيم و آل عمران به عنوان برگزیده خدا ﴿قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۱۱] دلیل پیامبری آن حضرت معرفی شده است[۱۲] برخی روایات از نزول کتاب آسمانی "۱۰ صحیفه" بر حضرت آدم(ع) خبر دادهاند[۱۳] شماری از مفسران با استناد به این روایت، کتاب آسمانی حضرت آدم(ع) را از مصادیق ﴿الصُّحُفِ الأُولَى﴾[۱۴] دانستهاند[۱۵] آیات قرآن کریم نیز بر نزول مجموعهای از معارف وحیانی بر حضرت آدم(ع) دلالت میکنند. خداوند پس از هبوط حضرت آدم(ع) و حوا(س) به هدایت آنان پرداخت: ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ﴾[۱۶] بر اساس این آیات و نظایر آنها، حضرت آدم(ع) نخستین دریافتکننده آموزههای وحیانی و دارنده نخستین دین بوده است[۱۷] برخی روایات نیز آن حضرت را دارای دین، پیامبر اکرم(ص) را پایبند به آن و شیث را جانشین دینی حضرت آدم(ع) معرفی کرده است[۱۸] این همانی دین حضرت آدم(ع) با دین پیامبر اکرم(ص) نیز در برخی روایات آمده است[۱۹][۲۰].
- آیاتِ بیانگر آموزههای دریافتی حضرت آدم(ع)، محتوای کلی دین آن حضرت را نشان میدهند. براساس این آیات، پیروی از هدایت "دین" الهی مانع گمراهی و تیره بختی، و رویگردانی از یاد خدا مایه سختی زندگی و نابینا محشور شدن در قیامت است﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ﴾[۲۱]؛ همچنین بر اساس این آموزهها پیروان هدایت الهی، در روز قیامت ترس و اندوهی نخواهند داشت و کافران و تکذیبکنندگان آیات الهی در آتش جهنم جاودانه خواهند ماند﴿قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۲]، چنان که زندگی و مرگ انسان بر روی زمین و برانگیخته شدن وی از آن، درونمایه بخشی دیگر از آموزهای دریافتی حضرت آدم(ع) بوده است﴿قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴾[۲۳] براساس این آیات و نظایر آنها، خداوند مجموعهای از معارف وحیانی را در اختیار حضرت آدم(ع) قرار داد که صورت ساده و ابتدایی و در عین حال بنیادیترین اصول یک دین توحیدی را به تصویر میکشند[۲۴].
- زندگی انسان در روی زمین و مدتدار بودن آن، دشمنی میان انسان از یک سو و میان او و شیطان از سوی دیگر، مفاهیمی چون هدایت، ضلالت، شقاوت، یاد خدا، ارتباط تنگاتنگ زندگی دنیوی و اخروی انسان با چگونگی تعامل وی با دین الهی، مرگ، رستاخیز، جهنم و جاودانگی در آن مهمترین آموزههای اعتقادی این دیناند[۲۵].
- برپایه برخی روایات، ماجرای آفرینش حضرت آدم(ع) و حوا(س)، سجده فرشتگان، سکونت آنان در بهشت، خوردن از میوه ممنوع و هبوط آنها به زمین نیز در آموزههای حضرت آدم(ع) بوده است[۲۶] گزارش قرآن کریم درباره حوادث یاد شده نیز مؤید این معناست. در بسیاری از آیات، خداوند با مخاطب قرار دادن حضرت آدم(ع) به روایت ماجراهای وی و همسرش پرداخته است﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۲۷]، ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ﴾[۲۸]، ﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيهَا وَلا تَعْرَى وَأَنَّكَ لا تَظْمَأُ فِيهَا وَلا تَضْحَى فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى ﴾[۲۹]؛ همچنین بعثت حضرت نوح(ع)، سفارش ایمان آوردن به وی، ماجرای طوفان حضرت نوح(ع)، غرق شدن کافران و نجات یافتن مؤمنان جزو بشارتهای حضرت آدم(ع) و آموزههای دین او بود[۳۰][۳۱].
- ماجرای تقدیم قربانی از سوی هابیل و قابیل به درگاه خداوند، معرفی تقوا به عنوان تنها عامل پذیرش قربانی از سوی خدا و خودداری هابیل از کشتن قابیل نشان میدهند که مفاهیم قربانی کردن، تقوا، حرمت قتل نفس، ترس از خدا و ربوبیت خدا بر جهانیان نیز در آموزههای دین حضرت آدم بودهاند﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴾[۳۲]، چنان که از سردرگمی قابیل درباره جسد هابیل و دفن آن با یادگیری از کلاغ بر میآید که آیین حضرت آدم(ع) تا آن زمان احکامی درباره نماز و کفن و دفن میت نداشته است﴿فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَى أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ﴾[۳۳] البته براساس برخی روایات، جبرئیل چگونگی نماز گزاردن بر جنازه حضرت آدم(ع) و دفن و کفن او را به حضرت شیث(ع) آموخت و از وی خواست تا با مردگان خویش چنان کند[۳۴][۳۵].
- درباره پیروان دین حضرت آدم(ع)، سرنوشت، تحولات و مدت زمان پایداری آن و موضوعاتی از این دست گزارشی در قرآن کریم نیامده است؛ اما براساس برخی از دادههای حدیثی و تفسیری، دین حضرت آدم(ع) تا زمان حضرت نوح(ع) "حدود ده قرن پس از حضرت آدم(ع)"[۳۶] در میان همسر، فرزندان، نوادگان وی و دیگران رواج و استمرار داشت[۳۷] حضرت آدم(ع) فرزندش شیث را به جانشینی خود برگزید و همه فرزندان و نوادگانش را به پیروی از او سفارش کرد. شیث و پیروانش بنا به وصیت حضرت آدم(ع) و برای صیانت از دین خویش ضمن کنارهگیری از قابیل و خاندان وی در مکانی جداگانه سکنا گزیده و به آموزههای دین حضرت آدم(ع) وفادار ماندند. بعد از شیث تا زمان حضرت نوح(ع) ۵ نفر دیگر از جمله ادريسِ نبی(ع) یکی پس از دیگری به جانشینی رسیده و متولی دین و هدایت مردم شدند. اینان همه با هدایت الهی گزینش شدند تا زمین از حجت و هدایت خدا تهی نماند[۳۸] برخی روایات از نزول کتاب آسمانی "چند صحیفه" بر شیث و ادریس(ع) یاد کردهاند[۳۹] براساس برخی گفتهها در این مدت پیامبرانی به تبلیغ دین حضرت آدم(ع) پرداختند[۴۰][۴۱].
- قرآن کریم در دوره میان حضرت آدم(ع) و حضرت نوح(ع) از پیامبر صاحب شریعتی یاد نکرده است و این میتواند مؤید آن باشد که در این دوره جز دین حضرت آدم(ع) شریعت وحیانی دیگری نبوده است. مجموع این گزارشها بر استمرار دین آدم تا زمان حضرت نوح(ع) دلالت میکنند؛ اما برپایه برخی دیگر از احادیث، قابیل ضمن تهدید شیث به قتل، از او خواست تا از ترویج دین حضرت آدم(ع) خودداری کند و با روی آوردن شیث و پیروانش به تقیه و پنهانکاری درباره مسایل دینی، روز به روز از رونق دین حضرت آدم(ع) کاسته شد و مردم دچار گمراهی شدند[۴۲] برخی از احادیث[۴۳] و مفسران، آیه ۲۱۳ سوره بقره را ناظر به این دوره دانستهاند. براساس این تفسير، مردم پیش از حضرت نوح(ع) امتی واحد و پیرو دین حضرت آدم(ع) بودند و اختلافی نداشتند؛ اما به مرور زمان اختلاف شرایع پیش آمد و خداوند، پیامبران و کتب آسمانی را برای رفع اختلافها فرستاد: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾[۴۴][۴۵][۴۶].
- بر اساس برخی احادیث و گزارشها قابیل و پیروانش با رویگردانی از دین حضرت آدم(ع) به شرک و انواع گناهان آلوده شدند. آنها با ساختن آتشکده به آتش پرستی روی آوردند. خاستگاه این انحراف ماجرای قبولی هدیه هابیل و رد شدن هدیه قابیل معرفی شده است. هدیه هابیل به نشانه پذیرفته شدن، در آتش سوخت و شیطان خطاب به قابیل سبب پذیرش هدیه هابیل را آتش پرستی او معرفی کرد و از قابيل خواست تا به عبادت آتش بپردازد. گفتهاند که آتش پرستی تا زمان حضرت نوح(ع) در میان پیروان قابیل ماند[۴۷][۴۸].
سرگذشت آدم (ع)
- خداوند پس از آفرینش آدم (ع) حوا را نیز آفرید تا آدم همسری داشته باشد. آن دو در بهشت از نعمتها فراوان برخوردار شدند. آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جای داد؛ سرایی که زندگی در آن خوش و آرام بود و جایگاهی همه ایمنی؛ و او را از ابلیس و دشمنیاش برحذر داشت[۴۹].
- آنچه مسلم است خداوند آدم و فرزندانش را آفرید تا در زمین زندگی کنند و پس از پایان عمر بدرود حیات گویند. بنابراین حضور آدم (ع) و همسرش در بهشت نیز موقّتی و برای آزمایش آنها بود. خداوند استفاده از تمام نعمتهای بهشتی را برای آن دو فراهم کرده بود، بهجز میوه یک درخت. اما آنها اسیر وسوسههای ابلیس شدند و از میوه آن درخت خوردند که در پی آن، زشتیهایشان آشکار شد و به زمین انتقال یافتند.امام (ع) در اینباره میفرماید: "ولی دشمن (ابلیس) که آدم را در آن سرای خوش و امن همنشین نیکان دید بر او رشک برد. آدم یقین خویش بداد و شک ستاند و اراده استوارش به سستی گرایید و شادمانی از دل او رخت بربست و وحشت جای آن بگرفت و آن گردن فرازی و غرور به پشیمانی و حسرت بدل شد"[۵۰].
- آدم (ع) چون امر خدا را اجابت نکرد، مورد خشم و غضب الهی قرار گرفت و به زمین هبوط کرد. اما آنگاه که از فروگذاری امر پروردگار پشیمان شد، خداوند راه توبه را بهروی وی گشود و توبهاش را پذیرفت: "ولی خداوند در توبه به روی او بگشاد و کلمه رحمت خویش به او بیاموخت و وعده داد که بار دیگر او را به بهشت خود بازگرداند. لیکن نخست او را به این جهان بلا و محنت و جایگان زادن و پروردن فرو فرستاد"[۵۱][۵۲].
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع دین
پانویس
- ↑ پس آنگاه که زمینش را بگسترد و فرمانش را صادر کرد، آدم را از میان همه آفریدگانش برگزید و او را نخستین انسان در بوستان خلقت مقرّر فرمود؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۰
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ سوره بقره، آیه:۳۰.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص: 44- 45.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ سوره بقره، آیه: ۳۰.
- ↑ فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود:آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟؛ سوره بقره، آیه: ۳۳.
- ↑ و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۹.
- ↑ الميزان، ج۱، ص۱۵۰؛ التحرير والتنوير، ج۸، ص۴۱.
- ↑ فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود:آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟؛ سوره بقره، آیه: ۳۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۲۷۷؛ نور الثقلین، ج۵، ص ۵۶۲.
- ↑ نور الثقلین، ج۵، ص۵۶۲؛ روح البیان، ج۱۰، ص۴۱۲.
- ↑ سوره طه، آیه:۱۳۳؛ سوره اعلى، آیه:۱۸.
- ↑ الكشاف، ج۴، ص۲۴۵؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۳۲؛ نور الثقلین، ج۵، ص۵۶۲.
- ↑ فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳- ۱۲۴.
- ↑ نک: المنار، ج۷، ص۶۰۳ - ۶۰۷؛ المیزان، ج۳، ص۱۶۵.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۱۲؛ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۴۹؛ الصافی، ج۱، ص۴۱۶.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۴۹.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه: ۱۲۳- ۱۲۴.
- ↑ گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸ - ۳۹.
- ↑ فرمود: فرود آیید! برخی دشمن برخی دیگر و در زمین تا روزگاری آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت.فرمود: در آن زندگی میکنید و در آن میمیرید و از آن بیرون آورده میشوید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۴- ۲۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ نک: تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۰۸.
- ↑ و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید.شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۳۵- ۳۷.
- ↑ و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱- ۱۲.
- ↑ و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم.و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد.گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی.بیگمان برای تو (مقرّر) است که در آنجا گرسنه نشوی و برهنه نمانی.و اینکه در آنجا تشنه نشوی و آفتابزده نگردی.اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم.آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاههاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد. سپس پروردگارش او را برگزید و او را بخشود و راهنمایی کرد.فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد؛ سوره طه، آیه: ۱۱۵- ۱۲۳ .
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۰۶-۳۱۰.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:بیگمان تو را خواهم کشت! (هابیل) گفت: خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد.اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمیکنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان میهراسم.من میخواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است.نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد؛ سوره مائده، آیه: ۲۷- ۳۰.
- ↑ خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را میکاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند؛ گفت: وای بر من! آیا ناتوان بودم که چون این کلاغ باشم تا کالبد برادرم را در خاک کنم؟ و از پشیمانان شد؛ سوره مائده، آیه:۳۱.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۰۸-۳۱۰.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ المنار، ج۷، ص۶۰۳-۶۰۷، تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۱۲۵.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۰۹-۳۰۸؛ نور الثقلین، ج۲، ص۴۲، ۳۴۸.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۰۷-۳۱۰.
- ↑ الكشاف، ج۴، ص۲۴۵؛ الصافی، ج۵، ص۳۱۸؛ نور الثقلین، ج۵، ص۵۶۲.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۱۰؛ البرهان، ج۲، ص۲۸۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۰۴، ۳۱۱.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵؛ الصافی، ج۱، ص۲۴۴؛ نور الثقلين، ج۱، ص۲۰۸-۲۰۹.
- ↑ مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه: ۲۱۳.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۴۵۸-۴۵۶؛ نک: تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۱۲۵؛ المنار، ج۷، ص۶۰۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۰۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص۳۲۰.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۱۰- ۲۱۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص: 44- 45.