ابراهیم (پیامبر)
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حضرت ابراهیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- حضرت ابراهیم خلیل (ع) دومین پیامبر اولوالعزم و جدّ اعلای اعراب از طریق پسرش اسماعیل (ع) و نیای بنیاسرائیل از طریق فرزند دیگرش، اسحاق است. پژوهشهای تاریخی و باستانشناسی، میلاد ابراهیم (ع) را قرن بیستم قبل از میلاد و محل تولد او را منطقهای بهنام اور که سالها پیش از میلاد ابراهیم (ع) تا اواسط سده بیست پیش از میلاد در اوج قدرت بوده است، ذکر کردهاند. فرمانروای زمان ابراهیم، که ابراهیم (ع) در برابر او ایستاد و مردم را از دعوت به توحید کرد، نمرود، از فرزندان نوح (ع) است. مردمان شهر اور به پرستش اجرام آسمانی میپرداختند. قرآن کریم نیز به استدلالهای ابراهیم (ع) بر بطلان پرستش ستارگان اشارت دارد[۱].
- هنگامی که ابراهیم (ع) یکتاپرستی گزید و دعوت خویش را به یکتاپرستی آغاز کرد، قوم او در برابرش موضعگیری کردند. پس از آن ابراهیم (ع) از دیار خویش هجرت کرد. نخستین کسی که مورد دعوت ابراهیم (ع) قرار گرفت آزر بود. آزر به سبب این دعوت، ابراهیم (ع) را از خود راند[۲].ابراهیم (ع) پس از مخالفت آزر در فرصتی مناسب دست به اقدامی بزرگ زد. همه بتها را شکست، بهجز بت بزرگ و از قوم خویش خواست که نام شکننده بتها را از بت بزرگ بپرسند. قوم گرچه در برابر این منطق عملی شکست خوردند اما سرانجام ابراهیم (ع) را به آتش افکندند. آتش به اذن خدا بر ابراهیم (ع) سرد و ایمن شد و خداوند ابراهیم (ع) را نجات بخشید[۳]. ابراهیم (ع) پس از نجات از آتش، برای دومینبار آزر را به یکتاپرستی دعوت کرد. آزر برای دومینبار او را از خود راند و ابراهیم (ع) اینبار به ناحیه حرّان مهاجرت کرد. بنابر روایات اسلامی ابراهیم (ع) با ساره (سارا) که دختر فرمانروای حرّان بود ازدواج کرد. ابراهیم (ع) سالها صاحب فرزند نشد، تا اینکه با هاجر، کنیز خود، وصلت کرد و در اثر آن وصلت حضرت اسماعیل به دنیا آمد. ابراهیم (ع) به فرمان خدا اسماعیل و هاجر را به سرزمین مکه آورد و خود نزد ساره بازگشت[۴]. خداوند از طریق فرشتگانی که بر ابراهیم (ع) وارد شدند، به ابراهیم (ع) وعده فرزند دیگری از ساره داد که نام او را اسحاق گذاشتند[۵][۶].
- سرگذشت حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم ۶۹ بار و در ۲۵ آیه مطرح شده است. ابراهیم (ع) بنابر روایت قرآن کریم، فردی است که در مواضع گوناگون مورد آزمایش الهی قرار گرفت و از آن سرافراز بیرون آمد[۷]. ابراهیم (ع) در منظر قرآن مردی مصلح بود که به احتجاج با قوم خود برای یکتاپرستی اهتمام ورزید. قرآن کریم او را فردی مهربان و صبور معرفی میکند که همواره برای مردمان طلب مغفرت میکرد[۸]. او مطیع پروردگار بود و فرزندان خویش را به این امر سفارش میکرد[۹].خداوند در قرآن کریم وی را حنیف، لقب حضرت ابراهیم (ع) بهمعنای کسیکه از باطل رویگردانده و به حق روی آورده است، میخواند[۱۰]. بنابر روایت قرآن کریم، تجدید بنای خانه کعبه بهدست او و فرزندش اسماعیل صورت گرفت و مقام ابراهیم (ع) نیز در مجاورت کعبه واقع است[۱۱]. بر مبنای روایات اسلامی، خانه کعبه بهدست حضرت آدم (ع) ساخته شد، اما در توفان نوح ویران شد. ابراهیم (ع) با هدایت خداوند به آنجا راهنمایی شد و بنای کعبه را بر همان اساس پیشین از نو بنا نهاد.ابراهیم (ع) و اسماعیل پس از بنای کعبه، دست به دعا برداشتند تا خداوند این اطاعت را آنها بپذیرد[۱۲]. خداوند نیز با ابراهیم (ع) عهد و میثاق بست تا آنان را از شرک مصون دارد[۱۳].ابراهیم (ع) از خداوند خواست تا زنده شدن مردگان را به او بنمایاند. قرآن کریم موضوع را اینگونه روایت میکند: ابراهیم گفت: ای پروردگار من، به من بنمای که مردگان را چگونه زنده میسازی. گفت: آیا هنوز ایمان نیاوردهای؟ گفت: بلی، و لکن میخواهم که دلم آرام یابد. گفت: چهار پرنده برگیر گوشت آنها را به هم بیامیز و هر جزئی از آنها را بر کوهی بنه. پس آنها را فراخوان. شتابان نزد تو میآیند؛ و بدان که خدا پیروزمند و حکیم است[۱۴][۱۵].
- سرانجام ابراهیم (ع) در سن ۱۷۵ سالگی درگذشت و فرزندانش اسماعیل و اسحاق او را در مزرعهای در فلسطین به خاک سپردند. امام علی (ع) در فرازی از نهج البلاغه از ابراهیم (ع) یاد میکند، آنجا که در احتجاج با معاویه با یادکرد آیه قرآن کریم به قرابتش با پیامبر و ارجحیّت خود اشاره میکند: آنچه از ما پراکنده بوده در کتاب خدا گرد آمده است. آنجا که گوید "به حکم کتاب خدا خویشاوندان به یکدیگر سزاوارترند." و نیز سخن حق تعالی که "نزدیکترین کسان به ابراهیم همانا پیروان او و این پیامبر و مؤمنان هستند و خدا یاور مؤمنان است[۱۶]. ما از یک سو به سبب خویشاوندی با پیامبر به خلافت سزاواریم و از سوی دیگر به سبب طاعت و متابعت[۱۷] .[۱۸].
دین حضرت ابراهیم(ع)
- هنگامی که خداوند از حضرت ابراهیم(ع) خواست تا با همه وجود تسلیم و فرمانبردار او باشد، حضرت ابراهیم(ع) گفت که تسلیم پروردگار جهانیان است: ﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۹] آن حضرت فرمانبرداری محض از خدا را دین و آیین برگزیده خدا خواند و بعدها به فرزندانش نیز سفارش کرد تا لحظه مرگ از آن پیروی کرده و تسلیم و فرمانبردار خدا باشند: ﴿وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾[۲۰] آن حضرت دارای کتاب آسمانی به نام صحف حضرت ابراهیم(ع) بوده و بخشی از آموزههای آن در قرآن کریم یاد شدهاند ﴿وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ﴾[۲۱]، ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ﴾[۲۲]، ﴿أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى﴾[۲۳]، ﴿صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى﴾[۲۴][۲۵].
آموزههای حضرت ابراهیم(ع)
- بخش عمده دین حضرت ابراهیم(ع) را آموزههای اعتقادی به ویژه خداشناسی توحیدی شکل میدادند. این آموزهها از یک سو ناظر به نفی مظاهر گوناگون شرک و بتپرستی و بیان عدم شایستگی بتهای سنگی، خورشید، ماه و ستاره برای ربوبیت بودند و از سوی دیگر به تبیین صفات خدای یگانه و اثبات توحید در ربوبیت میپرداختند﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۲۶]، ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلاَّ كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاء يَنطِقُونَ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلا يَضُرُّكُمْ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ﴾[۲۷]، ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الأَقْدَمُونَ فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّي إِلاَّ رَبَّ الْعَالَمِينَ الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴾[۲۸][۲۹].
- آموزههای دینی حضرت ابراهیم(ع) بیشتر در قالب احتجاج بیان میشدند. آن حضرت در ابطال شرک و بتپرستی به مواردی مانند ناشنوایی، نابینایی و ناتوانی بتها در تأمین نیازها و خواستههای مردم و رساندن هرگونه سود و زیان استناد میکرد؛ همچنین بتپرستی را پرستش شیطان خوانده و از سرپیچی شیطان از فرمان خداوند میگفت و از همه خدایان دروغین و مظاهر شرک و بتپرستی برائت میجست ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ ﴾[۳۰]، ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا﴾[۳۱]، ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلاَّ كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاء يَنطِقُونَ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلا يَضُرُّكُمْ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ﴾[۳۲]. در حوزه صفات توحیدی مؤلفههایی مانند سمیع، علیم، رحیم، عزیز، حکیم و تواب بودن و مشیت و علم مطلق خداوند از آموزههای دینی او بودند ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾[۳۳]، ﴿وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ ﴾[۳۴]. در حوزه توحید افعالی، خدا را یگانه آفریدگار آسمانها، زمین و انسان میخواند: ﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾[۳۵]، ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ﴾[۳۶]. او همچنین در زمینه توحید ربوبی خدای یگانه را پروردگار هردو جهان و آسمانها و زمین خواند و در بیان ربوبیت تکوینی خدا به مواردی مانند اطعام و سیراب ساختن، شفای بیماری، میراندن، زنده کردن و آمرزش گناهان انسان استناد کرده و طلوع و غروب خورشید را به وی نسبت میداد ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴾[۳۷]، ﴿قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۳۸]، ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ﴾[۳۹]. ایمان و اعتقاد به روز قیامت، زنده شدن مردگان، جهنم و عذاب در آن، بهشت و نعمتهای آن، خواری روز قیامت، سودمند نبودن ثروت و فرزند و سودمندی قلب سلیم در آن روز از دیگر آموزههای اعتقادی دین حضرت ابراهیم(ع)اند: ﴿وَاجْعَلْنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ وَلا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴾[۴۰]؛ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾[۴۱]، ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾[۴۲]. مناسک حج، نماز، تقوا، نیایش با خدا، استجابت دعا، رکوع و سجود، قربانی کردن برای خدا و تسلیم محض او بودن از دیگر آموزههای دینی ابراهیماند که اغلب در حوزه اعمال عبادی جای میگیرند ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴾[۴۳]، ﴿وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ وَلا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴾[۴۴]، ﴿فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ﴾[۴۵]. آموزههای دین حضرت ابراهیم(ع) در مقایسه با تعالیم پیامبران پیش از وی گستردهتر و متنوعترند. در زمان آن حضرت ادیان و آیینهای شرک آلود متنوعتر بودند و افزون بر پرستش بتهای سنگی، پرستش خورشید، ماه و ستارگان نیز رواج داشت[۴۶].
پراکندگی جغرافیایی و شاخههای دین حضرت ابراهیم(ع)
- زادگاه حضرت ابراهیم(ع) به اختلاف، شهر شوشِ[۴۷] اهواز، بابلِ عراق[۴۸]، کوثی "دهکدهای از اطراف کوفه"[۴۹] و شهر حران[۵۰] گفته شده است؛ اما تورات[۵۱]، برخی نویسندگان[۵۲] و باستان شناسان محل تولد و زندگی او را شهر اور دانستهاند. سرزمین اور در بابل جنوبی، در جنوب عراق و حدود آن مجاور رأس خلیج فارس و شهر فاو بین عربستان و دلتای رودخانه فرات است. براساس کاوشهای باستان شناسان، اور شهری با عظمت و ثروتمند و پایتخت ملتی بزرگ بوده است[۵۳] این شهر سالها قبل از دستیابی کلدانیان بر آن، پایتخت آشوریان بوده و مردم آن ربالنوع ماه را میپرستیدند[۵۴] با توجه به کشفیات باستان شناسان و بررسی تطبیقی تواریخ، قرن ۲۰ قبل از میلاد را تاریخ تقریبی میلاد حضرت ابراهیم(ع) میتوان ذکر کرد[۵۵][۵۶].
- حضرت ابراهیم(ع) ابتدا به تبلیغ آیین توحیدی و مبارزه با بتپرستی در زادگاه خویش پرداخت. او در گفتوگو با آزر ضمن نکوهش بتپرستی، او و قومش را گمراه خواند: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ﴾[۵۷]. آن حضرت با استناد به نديدن، نشنیدن و بیفایده بودن بتها، پرستش آنها را نابخردانه و کاری شیطانی معرفی کرد و درباره عواقب آن هشدار داد؛ اما آزر ضمن تهدید به سنگسار کردن، از حضرت ابراهیم(ع) خواست تا او را ترک کند﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلا جَعَلْنَا نَبِيًّا وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴾[۵۸] حضرت ابراهیم(ع) با پرستش کنندگان خورشید، ماه و ستاره نیز به گفتوگو پرداخت. آنان ضمن احتجاج درباره خداوند به حضرت ابراهیم(ع) هشدار دادند که خدایان به وی آسیب خواهند رساند؛ اما حضرت ابراهیم(ع) خدای یگانه را سزاوار ترسیدن دانست و از شرک و بتپرستی آنان برائت جست﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۵۹] هنگامی که سخنان حضرت ابراهیم(ع) در آزر و دیگر بتپرستان کارگر نشد، آن حضرت تصمیم به شکستن بتها گرفت و تصمیم خود را نیز عملی ساخت تا مردم با دیدن ناتوانی کامل بتها به ناشایستگی آنها برای خدایی پی ببرند؛ اما این کار نیز مؤثر نیفتاد و بت پرستان تصمیم گرفتند تا او را درون آتش بیندازند؛ ولی آتش به اراده خداوند گلستان شد و حضرت ابراهیم(ع) نجات یافت﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلاَّ كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاء يَنطِقُونَ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلا يَضُرُّكُمْ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَلَكِن ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَأَنْ أَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِيَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴾[۶۰]. مقاومت سرسختانه بت پرستان و مشرکان و احتجاجهای آنان در برابر حضرت ابراهیم(ع)، تلاش آنها برای سوزاندن وی و در نهایت مهاجرت آن حضرت نشان میدهند که دین حضرت ابراهیم(ع) با اقبال چندانی در شهر و دیار وی روبهرو نشد و آن حضرت با هدایت الهی، همراه با پیروان اندک خویش و با هدف تبلیغ و گسترش آیین توحیدی به مناطق دیگری مهاجرت کرد: ﴿قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَخْسَرِينَ وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴾[۶۱]، ﴿وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ ﴾[۶۲]، ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴾[۶۳]، ﴿قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَسْفَلِينَ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ﴾[۶۴]. قرآن کریم درباره مبدأ و مقصد جغرافیایی این مهاجرت سخن صریحی ندارد؛ اما از برخی آیات﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴾[۶۵]؛ ﴿فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۶۶] و گزارشهای تفسیری بر میآید که مقصد نهایی حضرت ابراهیم(ع) فلسطین بوده است[۶۷] برخی بر خلاف آیات قرآن، انگیزه اصلی مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) به کنعان را جستوجوی مناطقی سرسبزتر، آبادتر و چراگاه برای احشام خواندهاند[۶۸][۶۹].
- براساس پارهای از گزارشها، حضرت ابراهیم(ع) و همراهانش از دهکده کوثی یا شهر اور از کناره رود فرات به سوی شمال حرکت کردند. ابتدا به شهر کوفه یا کوفان رسیدند[۷۰] و از کوفه راه خود را به سوی شمال ادامه داده و از کناره رود فرات به سرزمین کربلا وارد شدند[۷۱] از کربلا به بابل رفتند. بر پایه برخی گزارشها آن حضرت از شهر اور به بابل آمد و در همین شهر ازدواج کرد. سپس به کنعان رفت[۷۲] گفتوگوی ابراهیم(ع) با نمرود، فرمانروای بابل نیز احتمالاً در همین شهر بوده است: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴾[۷۳][۷۴].
- فلسطين: مقصد نهایی حضرت ابراهیم(ع) فلسطین بود[۷۵] ﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴾[۷۶]، ﴿فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ﴾[۷۷] این سرزمین در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تحت سلطه اقوام سامی و دریانوردان فنیقی و در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در قلمرو پادشاهان جتی بود و پس از آن پادشاهان آشور، سارگن دوم "آشوربانیپال" و بختنصر "نبوکد نصر" آنجا را تصرف کردند[۷۸] حضرت ابراهیم(ع) با گذر از رود اردن وارد کنعان شد و تا شلیم "بلاطه امروز نزدیک نابلس" تنها شهر مرکزی فلسطین آن روز و ناحیه موره پیش رفت[۷۹] در آنجا مذبحی بنا کرد[۸۰]؛ آن گاه به شرق بيت یيل "بيتین کنونی در اردن" کوچ کرد و در آنجا نیز مذبحی ساخت[۸۱] آن حضرت پس از چند سال اقامت در این سرزمین راه خود را به سوی جنوب ادامه داد و چون گرفتار خشکسالی و قحطی شد، به سوی مصر رهسپار گردید[۸۲] حضرت ابراهیم(ع) پس از مدتی مصر را ترک گفت و دوباره به کنعان بازگشت[۸۳]. دین حضرت ابراهیم(ع) را پس از وی در منطقه فلسطین حضرت اسحاق(ع) و پس از او حضرت یعقوب(ع) تبلیغ و نمایندگی کرد[۸۴] پس از يعقوب فرزندان و نوادگان وی "بنی اسرائیل" پیرو این دین بودند﴿أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۸۵] از این پس سرزمین فلسطین در کنار مکه به عنوان یکی از دو پایگاه اصلی آیین توحیدی حضرت ابراهیم(ع) و مرکز یگانهپرستان در آمد. بعدها بنیاسرائیل از مصر به این سرزمین بازگشتند. آنان همواره در آنجا زندگی میکردند. دوران حکومت حضرت داود(ع) و حضرت سلیمان(ع) عصر طلایی یگانهپرستان در این سرزمین بود[۸۶].
- اردن: کشور کنونی اردن از مناطقی بود که آموزههای حضرت ابراهیم(ع) پس از مهاجرت از بابل و به وسیله حضرت لوط(ع) به آنجا راه یافت. حضرت لوط(ع) از بستگان حضرت ابراهیم(ع) بود[۸۷] که به وی ایمان آورد و همراه آن حضرت از بابل مهاجرت کرد﴿فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۸۸] آنان با پشت سر نهادن نهر فرات در عراق به سوی شام و پس از آن به کنعان که شامل نواحی سوریه، نهر اردن، بحرالميت، لبنان و فلسطین است روانه شدند[۸۹] حضرت ابراهیم(ع) در پی آگاهی از انحرافات جنسی ساکنان شهر سدوم و آبادیهای اطراف، حضرت لوط(ع) را برای هدایت و انذار آنان فرستاد. سدوم و آبادیهای پیرامون آن که قرآن کریم از آنها با عنوان "مؤتفکات" یعنی شهرهای ویران شده یاد کرده﴿وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ﴾[۹۰] در سواحل بحر الميت در کشور کنونی اردن قرار داشته است[۹۱] مردان قوم لوط همجنس باز بودند. حضرت لوط(ع) ضمن معرفی خود به عنوان پیامبری امین، آنها را به تقوای الهی، پرهیز از همجنس بازی و پیروی از خویشتن فراخواند؛ اما آنان تهدید کردند که در صورت دست نکشیدن از دعوت خویش، او و خاندانش را از شهر بیرون خواهند کرد و سرانجام به سبب تکذیب پیامبر و دعوت الهی با عذاب خداوند نابود شدند ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ﴾[۹۲]، ﴿وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ﴾[۹۳]، ﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ﴾[۹۴] براساس تحقیقات برخی از باستان شناسان، شهرهای سدوم و عموره ویران شدند[۹۵][۹۶].
- مصر: با انتقال حضرت يوسف(ع) به مصر، دین حضرت ابراهیم(ع) به آنجا راه یافت. آن حضرت که خود را پیرو آیین حضرت ابراهیم(ع) میخواند به تبلیغ آموزههای توحیدی و نفی شرک، بتپرستی و خدایان دروغین پرداخت﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللَّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ﴾[۹۷]. سالها بعد در پی خشکسالی که تقریباً همه مناطق فلسطین را فرا گرفت، حضرت یعقوب(ع) و خاندان وی با دعوت حضرت یوسف(ع) به مصر مهاجرت کردند[۹۸] این دعوت نقطه شروع شکلگیری و سکونت قوم بنی اسرائیل در مصر به شمار میآید. آنان در آن زمان بیش از ۷۰ نفر نبودهاند[۹۹] پس از مرگ حضرت یوسف(ع) و برادرانش، نسلهای بعدی بنی اسرائیل به سرعت گسترش یافته، قومی بزرگ و فراگیر را تشکیل دادند[۱۰۰] ﴿وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴾[۱۰۱]، ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۱۰۲] به گونه طبیعی در پی گسترش جمعیت بنی اسرائیل، آیین یکتاپرستی حضرت ابراهیم(ع) نیز کم و بیش در مصر رو به گسترش نهاد. در این دوره تا زمان بعثت حضرت موسی(ع) پیامبرانی موسوم به "اسباط" عهدهدار هدایت بنی اسرائیل و تبلیغ و ترویج دین حضرت ابراهیم(ع) شدند﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۰۳]، ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۱۰۴]، ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۰۵]، ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾[۱۰۶] قرآن کریم از نزول وحی الهی بر حضرت اسماعیل، حضرت اسحاق، حضرت يعقوب و حضرت اسباط (ع) خبر داده است﴿قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۰۷]، ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۱۰۸]، ﴿قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۰۹]، ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾[۱۱۰] براساس این آیات میتوان گفت که در گذر ایام آموزههای وحیانی دیگری نیز بر دین حضرت ابراهیم(ع) افزوده شدهاند[۱۱۱].
- مکه: چهارمین منطقهای که آیین حضرت ابراهیم(ع) به آنجا راه یافت، شهر مکه و منطقه حجاز بود. آن حضرت، هاجر(س) و اسماعيل(ع) را کنار خانه خدا سکونت داد و به بازسازی کعبه پرداخت[۱۱۲]﴿رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴾[۱۱۳] براساس آیات و روایات[۱۱۴]، سکونت آنان در مکه به فرمان الهی[۱۱۵] و در راستای گسترش آیین و تقویت پایگاه توحیدی بوده است، زیرا حضرت ابراهیم(ع) از اسکان برخی از فرزندان خود در درهای بیکشت و زرع در کنار بیت الله الحرام با هدف اقامه نماز سخن گفته و از خدا میخواهد که دلهایی از مردم را به سوی آنان جذب و از میوهها و محصولات زمینی روزیشان کند﴿رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴾[۱۱۶] از سوی دیگر، بازسازی خانه خدا و بنیانگذاری یا احیا و توسعه مناسک حج به وسیله حضرت ابراهیم(ع)، رسالت حضرت اسماعیل(ع) در میان برخی از قبایل عربی و نقش تاریخی او در بازسازی کعبه و فرزندانش در تولیت آن نیز کاملاً مؤید اهداف دینی و توحیدی این مهاجرتاند: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾[۱۱۷]. بر اساس برخی روایات، حضرت ابراهیم(ع) به فرمان خدا حضرت اسماعيل(ع) را به جانشینی خود برگزید و نور و حکمت الهی و میراث پیامبران را به وی سپرد[۱۱۸] رسالت آن حضرت در راستای دعوت توحیدی حضرت ابراهیم(ع) بود[۱۱۹] برپایه برخی گزارشها حضرت اسماعيل(ع) به مدت ۵۰ سال در میان قبیلههای عماليق، جُرهَم و قبایل یمن به نبوت و تبلیغ آیین حضرت ابراهیم(ع) پرداخت و ضمن نهی مردم از بتپرستی، آنان را به پرستش خدای یگانه، اقامه نماز و پرداخت زکات دعوت کرد؛ اما به جز گروهی اندک به وی ایمان نیاوردند[۱۲۰]﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَّبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا﴾[۱۲۱]. پس از وی پسرش نابت و به قولی پسر دیگرش قیدار عهدهدار تولیت خانه خدا شد. این مسئولیت در بسیاری از دورههای تاریخ همواره برعهده نوادگان اسماعیل(ع) بود[۱۲۲] در دورهای از تاریخ، جُرهَميان و پس از آنها قبیله خُزاعه و صوفه بر مکه غالب شده و دربانی، کلیدداری و اجازه حج را در دست گرفتند[۱۲۳] قُصَی بن کلاب، چهارمین جد پیامبر اکرم(ص) پس از جنگی سخت دوباره اداره مکه و خانه خدا را بر عهده گرفت و مناصب را میان فرزندان خویش قسمت کرد[۱۲۴] این مناصب دینی تا زمان رسول خدا(ص) همچنان در دست قبیله قریش که از نوادگان اسماعیل(ع) بودند باقی ماند[۱۲۵]. از گزارشهای تاریخی میتوان به دست آورد که در پی مهاجرت برخی از فرزندان و نوادگان حضرت اسماعیل(ع) از مکه و روابط آنان با ساکنان مناطق پیرامونی، آیین و آموزههای حضرت ابراهیم(ع) بعدها به دست آنان به مناطق دیگر شبه جزیره عرب نیز راه یافت. برخی از منابع برای حضرت اسماعیل(ع) ۱۲ پسر یاد کردهاند[۱۲۶] که ادبيل، مَدیَن و قِیدار پر آوازهترین آنها هستند. برخی از آنان در مکه ماندگار شدند و برخی دیگر به مناطق دیگر کوچ کردند[۱۲۷]؛ برای نمونه، مدین به سرزمینی که بعدها به نام خود وی شناخته شد کوچ کرد و حضرت شعیب(ع) از میان فرزندان وی به نبوت برگزیده شد[۱۲۸]. آیات قرآن و گزارشهای رسیده نشان میدهند که دین حضرت ابراهیم(ع) با گذشت زمان در میان عربها دچار انحراف شد. برخی منابع از افرادی یاد کردهاند که برای نخستین بار با ترویج بتپرستی و قرار دادن بت در درون کعبه، دین ابراهیم(ع) را به انحراف کشاندند[۱۲۹] بخشی از آموزههای دین حضرت ابراهیم(ع) مانند حج ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّه غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾[۱۳۰][۱۳۱]، سنت سلام کردن ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ ﴾[۱۳۲]؛ ﴿قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا﴾[۱۳۳][۱۳۴] و رعایت حرمت ماههای حرام﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾[۱۳۵][۱۳۶] همچنان تا زمان پیامبر اکرم(ص) در میان مشرکان عرب پایدار بود. مشرکان بتپرست، خود را پیرو دین حضرت ابراهیم(ع) میدانستند[۱۳۷] گروهی از عربهای جاهلی نیز به "حنفا" معروف بودند و به پیروی از دین حضرت ابراهیم(ع) شهرت داشتند. آنها بتپرست نبودند و از دین یهود و مسیحیت نیز پیروی نمیکردند، بلکه خداپرست بوده و آداب و اندیشههای ویژهای داشتند[۱۳۸] قرآن کریم با تأكید مکرر بر حنیف و مسلم بودن حضرت ابراهیم(ع) ساحت او را از همه عقاید و ارزشهای شرکآمیز رایج در میان مدعیان پیروی از دین وی اعم از مشرکان، یهود و نصارا تنزیه کرده و پیامبر اکرم(ص) و پیروان وی را از جمله پیروان حقیقی آن حضرت معرفی میکند: ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۳۹]. قرآن کریم دین پیامبر اکرم(ص) را همان دین حضرت ابراهیم(ع) و دیگر پیامبران الهی خوانده است﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴾[۱۴۰] معرفی دین حضرت ابراهیم(ع) به عنوان صراط مستقیم، هدایت پیامبر اکرم(ص) به آن﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۴۱]، سفاهت و نابخردی خواندن رویگردانی از آن، (بقره/۲، ۱۳۰) دعوت پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان به پیروی از دین حضرت ابراهیم(ع) و مانند آن ﴿وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ﴾[۱۴۲]، ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّه وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً﴾[۱۴۳]. مضامین دیگری هستند که بر یکی بودن دین پیامبراکرم(ص) با دین حضرت ابراهیم(ع) دلالت میکنند: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۴۴]. براین اساس، دین و آموزههای وحیانی پیامبر اکرم(ص) صورت صحیح و کاملتر دین حضرت ابراهیم(ع) است که فارغ از همه انحرافات پدید آمده در طول تاریخ در اختیار پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته است. مواردی از مشترکات آن دو در قرآن کریم و منابع تفسیری آمدهاند؛ گویا به سبب جایگاه ممتاز حضرت ابراهیم(ع) در میان مشرکان عرب و نیز اهل کتاب و نیز در پاسخ به برخی پرسشها درباره نسبت دین حضرت محمد(ص) با دین حضرت ابراهیم(ع) قرآن کریم بر یکی بودن دین دو پیامبر گرامی تأکید کرده است[۱۴۵].
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع دین
پانویس
- ↑ ﴿ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾؛ سوره انعام؛ آیه ۷۶ – ۷۹
- ↑ ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴾؛ نک: مریم ۴۲ – ۴۹؛ شعراء / ۸۶
- ↑ نک: انبیاء / ۵۶ – ۷۱
- ↑ ﴿ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴾؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۷
- ↑ نک: ﴿ فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ ﴾؛ سوره هود، آیه ۷۰ – ۷۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 71- 73.
- ↑ نک: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴
- ↑ نک: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ ﴾؛ سوره هود، آیه ۷۵؛ ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ ﴾؛ سوره توبه، آیه ۱۱۴
- ↑ نک: ﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۳۱ – ۱۳۲
- ↑ نک: ﴿شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾؛ سوره نحل ، آیه ۱۲۱
- ↑ نک: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۲۵، ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّه غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۹۷
- ↑ نک: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۲۷
- ↑ نک: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۲۵
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 71- 73.
- ↑ ﴿ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۶۸
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۸، «کِتَابُ اللَّهِ یَجْمَعُ لَنَا مَا شَذَّ عَنَّا وَ هُوَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی- وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی ﴿ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۶۸، فَنَحْنُ مَرَّةً أَوْلَی بِالْقَرَابَةِ وَ تَارَةً أَوْلَی بِالطَّاعَةِ»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 71- 73.
- ↑ آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۱.
- ↑ و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.
- ↑ و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست؛ سوره انعام، آیه: ۸۳.
- ↑ آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند؛ سوره انعام، آیه:۸۹.
- ↑ یا او را از آنچه در صحیفههای موسی است آگاه نکردهاند؟ و (از صحیفههای) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بیکم و کاست به جای آورد؟؛ سوره نجم، آیه: ۳۶- ۳۷.
- ↑ صحیفههای ابراهیم و موسی؛ سوره اعلی، آیه:۱۹.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم.و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد.و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم.من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم.و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۷۴- ۸۱.
- ↑ و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم.هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم.گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید.گفتند: آیا برای ما حقّ را آوردهای یا از بازیگرانی؟ گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم.و سوگند به خداوند تا سر بگردانید در کار بتهایتان چارهای خواهم کردآنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند.گفتند: چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ بیگمان او از ستمگران است.گفتند: شنیدیم جوانی که به او ابراهیم میگویند از آنان یاد میکرد.گفتند: او را پیش چشم مردم آورید باشد که گواهی دهند.گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردهای؟ گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن میگویند از خود آنان بپرسید!آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بیگمان شمایید که ستمگرید.سپس (دوباره) به اندیشههای باطلی که در سر داشتند باز گشتند (و به ابراهیم گفتند:) تو بیشک میدانی که اینان سخن نمیگویند.گفت: آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند میپرستید، آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره انبیاء، آیه: ۵۱- ۶۷.
- ↑ و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان!هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم.ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟یا به شما سود یا زیان میرسانند؟گفتند: (نه) بلکه دریافتهایم که پدرانمان چنین میکردند! ابراهیم) گفت: آیا آنچه را میپرستیدید دیدهاید؟شما و نیاکانتان؟ اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان.همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند.و همان که به من میخوراند و مینوشاند.و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد.و همان که مرا میمیراند سپس زنده میگرداند.و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید؛ سوره شعراء، آیه: ۶۹- ۸۲.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان!هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه میپرستید؟گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم.ابراهیم) گفت: آیا چون فرا میخوانید (شان صدای) شما را میشنوند؟یا به شما سود یا زیان میرسانند؟؛ سوره شعراء، آیه: ۶۹- ۷۳.
- ↑ هنگامی که به پدرخویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم.ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه: ۴۲- ۴۴.
- ↑ و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم.هنگامی که به پدر «5» و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم.گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید.گفتند: آیا برای ما حقّ را آوردهای یا از بازیگرانی؟ گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم.و سوگند به خداوند تا سر بگردانید در کار بتهایتان چارهای خواهم کردآنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند.گفتند: چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ بیگمان او از ستمگران است.گفتند: شنیدیم جوانی که به او ابراهیم میگویند از آنان یاد میکرد.گفتند: او را پیش چشم مردم آورید باشد که گواهی دهند.گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردهای؟گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن میگویند از خود آنان بپرسید!آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بیگمان شمایید که ستمگرید.سپس (دوباره) به اندیشههای باطلی که در سر داشتند باز گشتند (و به ابراهیم گفتند:) تو بیشک میدانی که اینان سخن نمیگویند.گفت: آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند میپرستید، آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره انبیاء، آیه: ۵۱- ۶۷.
- ↑ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی.پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی.پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷- ۱۲۹.
- ↑ و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟؛ سوره انعام، آیه:۸۰.
- ↑ من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۹.
- ↑ همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند؛ سوره شعراء، آیه: ۷۸.
- ↑ آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۸.
- ↑ گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم؛ سوره انبیاء، آیه:۵۶.
- ↑ همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند.و همان که به من میخوراند و مینوشاند.و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد.و همان که مرا میمیراند سپس زنده میگرداند.و همان که امید میبرم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید؛ سوره شعراء، آیه: ۷۸- ۸۲.
- ↑ و مرا از میراث بران بهشت پرنعمت بگمار.و از پدرم درگذر که او از گمرهان است.و مرا در روزی که (همه) برانگیخته میگردند، خوار مکن.روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند.جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد.و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک میدارند.و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند؛ سوره شعراء، آیه: ۸۵- ۹۱.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوهها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۶.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره بقره، آیه:۲۶۰.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم و (گفتیم) از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید.و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوهها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی.پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی.پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای.و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است.آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیان؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۵ - ۱۳۱.
- ↑ و از پدرم درگذر که او از گمرهان است.و مرا در روزی که (همه) برانگیخته میگردند، خوار مکن.روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند.جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد.و بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک میدارند.و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند؛ سوره شعراء، آیه: ۸۶- ۹۱.
- ↑ و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم.بیگمان این همان آزمایش آشکار بود.و به قربانی سترگی او را بازخریدیم؛ سوره صافات، آیه: ۱۰۳- ۱۰۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ رحله ابن بطوطه، ج۱، ص۳۲۷.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۶۳؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۶.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۶۳.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۱: ۲۸-۳۰؛ قاموس کتاب مقدس، ص۱۱۷.
- ↑ قصص الانبیاء، ص۷۹.
- ↑ باستانشناسی، ص۵۵.
- ↑ قاموس کتاب مقدس، ص۱۱۸-۱۱۷؛ باستانشناسی، ص۵۴-۵۵.
- ↑ باستانشناسی، ص۵۵.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم؛ سوره انعام، آیه:۷۴.
- ↑ و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود.هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم.ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است.ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی.گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو.گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است.و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم.پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم.و به آنان از بخشایش خویش ارزانی داشتیم و برای آنان نام و آوازه نیکوی بلندی پدید آوردیم؛ سوره مریم، آیه: ۴۱- ۵۰.
- ↑ و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم.آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود.هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم.من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم.و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۷۶- ۸۱.
- ↑ و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم.هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافتهایم.گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید.گفتند: آیا برای ما حقّ را آوردهای یا از بازیگرانی؟ گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم.و سوگند به خداوند تا سر بگردانید در کار بتهایتان چارهای خواهم کردآنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند.گفتند: چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ بیگمان او از ستمگران است.گفتند: شنیدیم جوانی که به او ابراهیم میگویند از آنان یاد میکرد.گفتند: او را پیش چشم مردم آورید باشد که گواهی دهند.گفتند: ای ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردهای؟گفت: بلکه همین بزرگشان این کار را کرده است؛ اگر سخن میگویند از خود آنان بپرسید!آنگاه (نخست) به خود آمدند و (به خود یا به یکدیگر) گفتند: بیگمان شمایید که ستمگرید.سپس (دوباره) به اندیشههای باطلی که در سر داشتند باز گشتند (و به ابراهیم گفتند:) تو بیشک میدانی که اینان سخن نمیگویند.گفت: آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند میپرستید، آیا خرد نمیورزید؟ گفتند: اگر میخواهید کاری کنید «2»، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید.گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش.و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم.و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم.و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۵۱ - ۷۲.
- ↑ گفتند: اگر میخواهید کاری کنید، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید.گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بیگزند باش.و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم.و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۶۸ - ۷۱.
- ↑ و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۰.
- ↑ گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو.گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است.و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم.پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم؛ سوره مریم، آیه: ۴۶- ۴۹.
- ↑ گفتند: برآوردهای (پر آتش) برایش بسازید و او را در آتش افکنید.و خواستند نیرنگی در کار او کنند اما ما آنان را فروتر نهادیم.و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم میروم که به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد؛ سوره صافات، آیه:۹۷ - ۹۹.
- ↑ و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۱.
- ↑ آنگاه لوط به اوگروید و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که اوست که پیروزمند فرزانه است؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۶.
- ↑ الكشاف، ج۳، ص۴۵۱؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۵۲؛ منشور جاوید، ج۱۱، ص۲۵۹.
- ↑ تاریخ جامع ادیان، ص۴۹۰.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ باستانشناسی، ص۷۳.
- ↑ باستانشناسی، ص۷۳.
- ↑ اعلام قرآن، ص۲۳۹.
- ↑ آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد؛ سوره بقره، آیه:۲۵۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ الكشاف، ج۳، ص۴۵۱؛ المیزان، ج۱۰، ص ۳۵۲؛ منشور جاوید، ج۱۱، ص۲۵۹.
- ↑ و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم؛ سوره انبیاء، آیه:۷۱.
- ↑ و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدینگونه نکوکاران را پاداش میدهیم.بیگمان این همان آزمایش آشکار بود.و به قربانی سترگی او را بازخریدیم؛ سوره صافات، آیه: ۱۰۳- ۱۰۷.
- ↑ باستانشناسی، ص۱۲۷.
- ↑ باستانشناسی، ص۱۳۰.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۵-۷.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۸.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۹-۱۰.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۱۳: ۵-۱.
- ↑ الدر المنثور، ج۴، ص۳۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۹۰.
- ↑ مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۳.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۲۷۲، «لوط».
- ↑ آنگاه لوط به اوگروید و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که اوست که پیروزمند فرزانه است؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۶.
- ↑ باستانشناسی، ص۱۶۷.
- ↑ و فرعون و کسان پیش از او و (مردم) شهرهای زیر و زبر شده (قوم لوط) خطا کردند؛ سوره حاقه، آیه: ۹.
- ↑ حياة القلوب، ج۱، ص۴۱۷، ۴۳۰؛ باستان شناسی، ص۱۶۸-۱۶۷.
- ↑ و لوط را (نیز فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا کار زشت میکنید و خود مینگرید؟ آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو میآورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی میورزید اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند.آنگاه او و خانوادهاش را رهانیدیم جز همسرش را که مقدّر کردیم از بازماندگان (در عذاب) باشد.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیمیافتگان بد بود؛ سوره نمل، آیه: ۵۴- ۵۸.
- ↑ و مردم شهر شادیکنان باز آمدند. (لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!گفتند: آیا ما تو را از (مهمان کردن) مردم باز نداشته بودیم؟ لوط) گفت: اگر میخواهید کاری بکنید اینان دختران منند. (امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند.پس هنگام برآمدن خورشید بانگ (آسمانی) آنان را فرو گرفت.آنگاه آن شهر را زیر و زبر ساختیم و آنان را با گلسنگ سنگباران کردیم؛ سوره حجر، آیه: ۶۷ - ۷۴.
- ↑ قوم لوط، پیامبران را دروغگو شمردند. (یاد کن) آنگاه را که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟من برای شما پیامبری امینم.پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید.و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست.آیا از میان جهانیان با مردان آمیزش میکنید؟و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا مینهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید.گفتند: ای لوط اگر (از این سخنان) دست برنداری بیگمان بیرون رانده میشوی. (لوط) گفت: به راستی من از دشمنان (این) کار شمایم.پروردگارا مرا و خانوادهام را از کارهایی که (اینان) میکنند برهان!پس او و همه خانوادهاش را رهاندیم.جز پیرزنی را که در میان بازماندگان (در عذاب) بود.آنگاه دیگران را از میان برداشتیم.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیمیافتگان بد بود؛ سوره شعراء، آیه: ۱۶۰ - ۱۷۳.
- ↑ باستان شناسی، ص۱۶۸.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب میدیدم که شراب میاندازم و دیگری گفت: من در خواب میدیدم که روی سرم نان میبرم، پرندگان از آن میخورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران میبینیم. (یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی میکنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۳۶- ۴۰.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵: ۲۸-۱۷؛ ۴۶: ۲۸-۱؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ۴۶: ۲۷؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ نک:کتاب مقدس، پیدایش، ۴۷: ۲۷؛ خروج ۱۰: ۹-۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ المیزان، ج۱۶، ص۸-۷.
- ↑ و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم.موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.
- ↑ بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود؛ سوره قصص، آیه: ۴.
- ↑ بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.
- ↑ یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۰.
- ↑ بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه:۸۴.
- ↑ ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳.
- ↑ بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.
- ↑ یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۰.
- ↑ بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه:۸۴.
- ↑ ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۷۶؛ الکامل، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۸۴.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲؛ جامع البیان، ج۱، ص۷۶۱-۷۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.
- ↑ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۷.
- ↑ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بیگمان تویی که شنوای دانایی.پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی.پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷- ۱۲۹.
- ↑ اثبات الوصیه، ص۴۵؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۴۸.
- ↑ السيرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ نک: اخبار مکه، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ اخبار الزمان، ص۱۰؛ التبيان، ج۷، ص۱۳۳؛ الكامل، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود.و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان میداد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود؛ سوره مریم، آیه: ۵۴- ۵۵.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۳.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹؛ البدء والتاريخ، ج۴، ص۱۲۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.
- ↑ فتوح الشام، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ اخبار الزمان، ص۱۰۳-۱۰۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ الکامل، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ تفسير مقاتل، ج۲، ص۱۲۸؛ جامع البیان، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۷؛ و نیز نک: التبیان، ج۶، ص۴۷؛ مجمع البيان، ج۴، ص۳۰۲؛ ج۵، ص۳۲۰.
- ↑ نک: تفسير مجاهد، ج۱، ص۲۰۸؛ تفسير مقاتل، ج۲، ص ۲۴۸.
- ↑ بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است؛ سوره آل عمران، آیه: ۹۶ - ۹۷.
- ↑ الميزان، ج۱، ص۲۹۸.
- ↑ و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوسالهای بریان آورد؛ سوره هود، آیه:۶۹.
- ↑ گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است؛ سوره مریم، آیه:۴۷.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۳۲.
- ↑ بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه:۳۶.
- ↑ جوامع الجامع، ج۲، ص۶۲؛ المیزان، ج۹، ص۲۶۸.
- ↑ جوامع الجامع، ج۱، ص۳۱۰؛ ج۲، ص۶۲؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۳؛ الامثل، ج۴، ص۵۴۱.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۱۲؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۴۲۹.
- ↑ ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۷ - ۶۸.
- ↑ از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه: ۱۳.
- ↑ بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود؛ سوره انعام، آیه:۱۶۱.
- ↑ و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود.بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم. بنابراین، اگر (آنان) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند، رهیافتهاند و اگر رو برتافتند جز این نیست که در ستیزند و به زودی خداوند تو را در برابر آنان بسنده خواهد بود و او شنوای داناست. رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟ و ما پرستندگان اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵ - ۱۳۸.
- ↑ و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت؛ سوره نساء، آیه:۱۲۵.
- ↑ بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود؛ سوره انعام، آیه:۱۶۱.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.