خودشناسی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خودشناسی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

انسان، زیباترین سروده هستی

  • انسان جایگاه و منزلت والایی در میان مخلوقات دارد. آگاهی از قدر و منزلت والای انسان در مکتب نهج البلاغه مبیّن ارزش وجودی اوست و او ارزش و کمال خویش را به هیچ‌چیز جابه‌جا نمی‌کند و همواره در حفظ آن می‌کوشد. در حفظ گوهر وجودی، کرامت انسانی نزد امام از اهمیت بسیار برخوردار است. از این‌رو فرمود: خود را از هر پستی دور نگاه دار، هر چند تو را به خواسته‌ات برساند، زیرا در برابر آنچه از خود می‌دهی، هرگز معادلی به‌دست نخواهی آورد[۵][۶].

شناخت، عامل پیشرفت و سعادت انسان

شناخت، عامل کشف استعدادهای انسان

  • حصول شناخت باعث کشف توانایی‌ها و امکانات نفس می‌شود. اهمیت این شناخت‌ در قضایای شخصی و اجتماعی امری آشکار و نادانی نسبت به نفس و نیروها و قابلیت‌های آن، موجب زیان بسیاری از مردمان شده است، زیرا مردمان از مایه و پایه خویش و حدود کارایی خود ناآگاه‌اند، پا از گلیم خویش درازتر می‌کنند و برای خود و دیگران دردسر فراهم می‌آورند، یا برای رسیدن به کمال و مرتبه‌ای که می‌توانند رسید، نمی‌کوشند[۱۱].

رابطه خودشناسی و خداشناسی

رابطه خودشناسی با شناخت دیگران

پیوند شناخت با ایمان و عمل

  • شناخت و معرفت، پیوندی ناگستنی با ایمان و عمل برقرار می‌کند و در نتیجه آن، ایمان استوار و عمل صالح به‌وجود می‌آید. امام (ع) می‌فرماید: باغ دانش از چشمه‌سار ایمان سرسبز و شاداب شود[۱۷]. در فرازی دیگر نیز می‌فرماید: (انسان آگاه و با شناخت) از کوردلی و هم‌سویی بُلهَوسان رسته، گنج هدایت و قفل مهلکه گشته، آگاهانه راه خود را یافته و سپس قاطعانه آن را پیموده، خطّ روشن خود را از میان گژراهه‌ها شناخته و از غوغای امواج خروشناک لغزش‌ها سلامت به ساحل رسیده. آری، او از میان همه دستاویزها به محکم‌ترین و مطئمن‌ترینِ آن‌ها که راه خدا و اطاعت اوست دست یازیده و آن را فراچنگ آورده است. پس او به راستی خود را وقف اهداف الهی کرده و در خطیرترین موقعیّت‌ها قرار گرفته که پاسخ‌گویی و دستور الهی را اعلام کند. او چراغ تاریکی‌ها، آشکار کننده راه از چاه، کلید درهای بسته و مشکل‌گشا و راهنمای گم‌گشتگان در بیابان‌های سرگردانی است. سخن که گوید آگاهی افزاید و سکوت او سلامت و امنیّت آرد. او به راستی برای خدا خالصانه قدم بردارد و بی‌ریا عبادت و اطاعت کند و خدا نیز او را از ویژگان خود سازد[۱۸][۱۹].
  • در این صورت، اعمال انسان در جهت منافع حقیقی او به جریان می‌افتد. آدمی می‌تواند بر اساس دانشی که از یقین نشئت گرفته است، عملکردی درست و صحیح در قبال مسائل گوناگون داشته باشد. او می‌تواند به‌درستی تشخیص خیر یا شر بودن افعال را بدهد و عملکرد خود را بر این اساس تنظیم کند. در این‌صورت آدمی موفق به حصول خیر و دفع شر خواهد شد. امام علی (ع) در این زمینه می‌فرماید: پس آن‌که با چراغ دل (شناخت قلبی) نِگَرد و با بینشعمل کند، قبل از هرچیز باید بداند کاری که انجام می‌دهد به ضرر اوست یا به سود او. پس اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر به ضرر، از آن دست بردارد، زیرا کارگزار نابخرد چونان مسافر گم‌گشته‌ای است که هرچه پیش‌تر رود، از هدفش دورتر شود، امّا آن‌که آگاهانه عمل کند، رهروی است که در راه روشن و دقیق حرکت کرده است[۲۰]. این عملکرد که برخاسته از شناخت و حکمت و محصول دانش است، به حیات طیبه می‌انجامد[۲۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳: «"الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا يَعْرِفَ قَدْرَهُ"»
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 380.
  3. غررالحکم، ح ۷۰۳۶: «"مَعْرِفَهُ النَّفْسِ أنْفَعُ الْمَعَارِفَ"»
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 380.
  5. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً"»
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 380.
  7. باید توجه داشت که این چنین شناختی در برنامه‌ریزی‌های آدمی در تمام مراحل زندگی و اهداف مادی و معنوی امری لازم و ضروری است و در اثر حصول آن، آدمی بهتر و دقیق‌تر می‌تواند به سیر تکاملی خود ادامه دهد.
  8. غررالحکم، ص ۷۱۱: «"معرفة المرء بعیوبه أنفع المعارف"»
  9. غررالحکم، ص ۱۱۸: «"أفضل المعرفة، معرفة الانسان نفسه"»
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 380- 381.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 381.
  12. عیون الحکم، ص ۴۳۴، «"من عرف نفسه فقد انتهی الی غایه کل معرفة و علم"»
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 381.
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 381.
  15. غررالحکم، ص ۶۴۴«"من جهل قدره، جهل کل قدر"»
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 381- 382.
  17. نهج البلاغه پارسی، خطبه ۱۵۵: «"وَ بِالْإِيمَانِ يُعْمَرُ الْعِلْمُ"»
  18. نهج البلاغه، خطبه ۸۶: «"مِصْبَاحُ الْهُدَى فِي قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِيدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ وَ ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَكَ سَبِيلًا جَدَداً قَدْ خَلَعَ سَرَابِيلَ الشَّهَوَاتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَكَةِ أَهْلِ الْهَوَى وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِيحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَ مَغَالِيقِ أَبْوَابِ الرَّدَى قَدْ أَبْصَرَ طَرِيقَهُ وَ سَلَكَ سَبِيلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ وَ قَطَعَ غِمَارَهُ وَ اسْتَمْسَكَ مِنَ الْعُرَى بِأَوْثَقِهَا وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا فَهُوَ مِنَ الْيَقِينِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَرْفَعِ الْأُمُورِ مِنْ إِصْدَارِ كُلِّ وَارِدٍ عَلَيْهِ وَ تَصْيِيرِ كُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ كَشَّافُ‏ عَشَوَاتٍ مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ دَفَّاعُ مُعْضِلَاتٍ دَلِيلُ فَلَوَاتٍ يَقُولُ فَيُفْهِمُ وَ يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ"»
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 382.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳: «"فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ. فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ، فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَسَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ"»
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 382- 383.