خوله بنت ثعلبه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

خوله بنت ثعلبه بن اصرم انصاری، بی‌شک از تیره بنو غَنَم[۱] از قبیله خزرج [۲] است و بیشتر منابع از وی با عنوان "خوله بنت ثعلبه" یاد کرده‌اند؛[۳] اما در نام خودش و پدرش اختلاف است. نام او در بیشتر منابع خوله آمده؛ ولی خویله [۴] و جمیله [۵] نیز گفته شده است که بسا برخاسته از تصحیف است. درباره پدرش نیز جز اسم ثعلبه، نام‌های "حکیم[۶] "مالک بن ثعلبه[۷] "صامت[۸] "دلیج"[۹] و "خویلد"[۱۰] نیز گفته شده است. بی‌شک، بعضی از این اسامی تصحیف و برخی برخاسته از اشتباه در یکی دانستن شخصیت‌های دیگر با خوله موضوع مدخل است؛ برای نمونه خوله بنت صامت خواهر شوهر خوله مراد ماست؛[۱۱] یا خوله بنت حکیم برخاسته از اشتباه یکی از راویان حدیث به نام خلید است که به دلیل ضعف حافظه از او با این اسم یاد کرده است.[۱۲] خوله با هجرت پیامبر(ص) به مدینه اسلام آورد و با ایشان بیعت کرد.[۱۳] او از رسول خدا(ص) روایت نقل کرده است.[۱۴] مایه شهرت خوله در منابع اسلامی، آن است که نخستین زنی بود که شوهرش "اوس بن صامت انصاری" وی را ظِهار کرده و از او جدا شد و در پی مجادله با پیامبر(ص) در این زمینه، آیات نخستین سوره مجادله نازل شدند.[۱۵] از زندگانی او پس از پیامبر(ص) اطلاع چندانی در دست نیست و تنها از حضورش در رویارویی مسلمانان با رومیان در نبرد یَرْموک در سال ۱۵ هجرت خبر داده شده است که وی از زنانی بود که با خواندن اشعار مسلمانان رابه ادامه نبرد تشویق می‌کردند.[۱۶] گزارش دیگری از نقل حدیث او در دوران پیری در دوره حکومت عمر بن خطاب و عدم منع عمر از این کار وی به دلیل استجابت دعایش در جریان نزول آیات سوره مجادله حکایت دارد[۱۷].[۱۸]

خوله در شان نزول

بیشتر مطالبی که درباره زندگی وی ذکر شده‌اند، به مناسبت ظهار وی از سوی شوهرش و نزول آیات ابتدایی سوره مجادله‌اند. زمانی که خوله از تمکین شوهر کهنسال و عصبی مزاجش، اوس بن صامت سرباز زد،[۱۹] وی با کاربرد عباراتی که در سنت پیشینیانشان برای حرام کردن زنی بر شوهر به کار می‌رفت خوله را تا پایان عمر بر خود حرام کرد [۲۰] و برای رسمیت بخشیدن عمل خود، در میان بستگان خویش به این امر اعتراف کرد؛[۲۱] لیکن به زودی پشیمان شد؛[۲۲] به ویژه که هر دو همدیگر را دوست می‌داشتند. خوله به همسرش پیشنهاد کرد درباره حکم ظهار در دین اسلام نظر پیامبر(ص) را جویا شود؛ اما اوس از روی شرم ابا کرد [۲۳] و همسرش را بدین هدف نزد آن حضرت فرستاد.[۲۴] خوله به امید آنکه ظهار در اسلام حکمی متفاوت داشته باشد نزد پیامبر(ص) رفت تا رأی او را جویا شود. وی به پیامبر(ص) گفت در صورتی که ظهار طبق سنت پیشینیان رخ دهد، دیگر سرپرستی نخواهد داشت، زیرا اکنون پیر شده و از ثروت، جوانی و حمایت بستگان بی‌بهره است. افزون بر این، اوس را پدر فرزندان و محبوب‌ترین فرد برای خود دانست. او با آنکه پیامبر(ص) پاسخی منفی به او داد، بر خواسته خود پافشاری کرد؛ اما پیامبر(ص) وی را بر همسرش حرام دانست.

خوله در این وضعیت، متضرعانه دست گلایه به سوی خدا بلند کرد و با تضرع و زاری از او خواست گشایشی برایش بر زبان پیامبر(ص) روان سازد و مدتی نگذشت که آیات نخستین سوره مجادله نازل شدند.[۲۵] برپایه این آیات، هیچ گاه همسر حکم مادر را نخواهد داشت، زیرا مادر کسی است که فرزند را به دنیا می‌آورد. با این همه، چنانچه کسی ظهار کند، پیش از مراجعه به همسرش باید یک برده آزاد کند و اگر از انجام دادن این امر ناتوان بود، باید ۶۰ روز روزه بگیرد و چنانچه توان روزه گرفتن نداشت، باید ۶۰ فقیر را اطعام کند: ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلاَّ الَّلائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۲۶]. درپی نزول این آیات، پیامبر اکرم(ص) اوس بن صامت را فراخواند و دستور الهی درباره کفاره ظهار را به او ابلاغ کرد؛[۲۷] ولی اوس نه ثروت کافی برای آزاد کردن برده‌ای داشت و نه در کهنسالی می‌توانست روزه بگیرد، از این رو ناچار بود ۶۰ مسکین را غذا دهد؛ اما از این کار هم ناتوان بود،[۲۸] به همین جهت حضرت رسول(ص) مقداری از کفاره اطعام ۶۰ مسکین را خود به عهده گرفت و اوس نیز بخش دیگری از کفاره را پذیرفت و بدین‌سان، کفاره اطعام ۶۰ مسکین از طرف اوس بن صامت پرداخت شد و او توانست به خوله مراجعه کند.[۲۹] ابن عباس، ابن سیرین و دیگران، خوله را نخستین زنی می‌دانند که در دوره اسلامی ظهار شده است[۳۰].[۳۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الطبقات، ج ۸، ص ۲۸۰.
  2. مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۰۸؛ تقریب التهذیب، ج ۲، ص ۶۳۷.
  3. الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۴.
  4. ر.ک: الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۹۰.
  5. ر.ک: اسد الغابه، ج ۷، ص ۹۳.
  6. ر.ک: الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۹۰.
  7. الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۴.
  8. تجرید اسماء الصحابه، ج ۲، ص ۲۶۴؛ تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۶۵.
  9. تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۳۹۲؛ تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۶۵.
  10. ر.ک: مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۱؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۸؛ شرح الازهار، ج ۲، ص ۴۹۰.
  11. لطبقات، ج ۸، ص ۲۸۰.
  12. الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۹۱.
  13. الطبقات، ج ۸، ص ۲۸۰؛ اعلام القرآن، ص ۳۵۶.
  14. الثقات، ج ۳، ص ۱۱۶.
  15. التبیان، ج ۹، ص ۵۴۱؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۷۶.
  16. فتوح الشام، ج ۱، ص ۲۰۶؛ البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۱۵.
  17. تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۳۴۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۷۲۴.
  18. حاجی‌زاده و قلیچ، مقاله «خوله بنت ثعلبه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  19. اسدالغابه، ج ۷، ص ۹۲؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۵.
  20. جامع البیان، ج ۱۴، ص ۴؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۴۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۷۶.
  21. اسدالغابه، ج ۷، ص ۹۲؛ الاصابه، ج ۸، ص ۱۱۵.
  22. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۳۳؛ جامع البیان، ج ۱۴، ص ۵؛الدرالمنثور، ج ۸، ص ۷۰.
  23. جامع‌البیان، ج ۱۴، ص ۶؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۵۸؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۷۱.
  24. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۳۳؛ جامع البیان، ج ۱۴، ص ۶؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۵۸.
  25. جامع البیان، ج ۱۴، ص ۷؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۴۲؛اسباب النزول، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
  26. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است. و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۱-۴.
  27. جامع‌البیان، ج ۱۴، ص ۴؛ اسباب النزول، ص ۳۴۹؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۷۱.
  28. جامع‌البیان، ج ۱۴، ص ۵؛ اسباب النزول، ص ۳۴۹؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۷۱.
  29. جامع البیان، ج ۱۴، ص ۵؛ اسباب النزول، ص ۳۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۷۳.
  30. الطبقات، ج ۸، ص ۲۸۱؛ المعارف، ص ۲۵۵؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۴۱.
  31. حاجی‌زاده و قلیچ، مقاله «خوله بنت ثعلبه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.