اسماء بنت یزید در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اسماء بنت یزید است. "اسماء بنت یزید" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

کنیه‌اش ام‌عامر[۱] و به گفته برخی ام‌سلمه [۲] است. او از قبیله اوس تیره بنی‌عبداشهل [۳] و مادرش ام‌سعد دختر خزیم اشهلی[۴] و طبق برخی نقل‌ها امّ بجاد بود.[۵] همسرش را ابوسعد [۶] و برخی ابوسعید [۷] یاد کرده‌اند.

وی زمانی که در شمار نخستین زنان بیعت کننده با پیامبر(ص) قرار گرفت، [۸] تازه جوان بود.[۹]پدر و برادرش (عامر) در غزوه اُحُد شهید شدند. در مسیر بازگشت پیامبر(ص) از صحنه احد به مدینه، هنگام عبور از محلّه بنی‌عبداشهل، اسماء در حال شیون و زاری بر پدر و برادر خود بود و به پیامبر عرض کرد که با وجود شما، هیچ مصیبتی سنگین نیست و به شیون خود پایان داد.[۱۰] هنگام حفر خندق در سال پنجم هجری مقداری غذا تهیّه کرد و نزد پیامبر فرستاد.[۱۱] در غزوه ذی قِرد (غابه) در سال ششم هجری که شتران پیامبر به غارت رفته بودند، مردان را به شرکت در غزوه وا می‌داشت و همواره نگران سلامت پیامبر بود.[۱۲] وی سال ششم هجری جزو ۴ زنی بود که در صلح حدیبیّه شرکت جست و در بیعت رضوان با پیامبر بیعت کرد.[۱۳] در جنگ با یهودیان خیبر نیز حضور داشت و یکی از ۲۰ زنی بود که در این جنگ شرکت کرده بودند.[۱۴] او افزون بر این، در فتح مکّه نیز همراه پیامبر بود.[۱۵] در حجّه‌الوداع، اسماء که افسار شتر پیامبر را در دست داشت، سنگینی نزول وحی بر پیامبر را هنگام نزول آیات سوره مائده، از نزدیک مشاهده کرد.[۱۶]

پس از پیامبر(ص) اسماء در جنگ یرموک (منطقه شامات) در سال ۱۳ هجری شرکت جست و با عمود خیمه، چند تن از سپاه روم را کشت[۱۷] و از آن پس، در شام سکنا گزید.[۱۸] اسماء به پیامبر علاقه فراوانی داشت.[۱۹] یک‌بار هنگامی که پیامبر به محلّه بنی‌عبداشهل آمد و در مسجد آنان نمازگزارد، پیامبر را به منزل خود دعوت، و از حضرت پذیرایی کرد که همراهان پیامبر نیز به برکت آن حضرت از غذای او سیر شدند.[۲۰] هنگامی که زنان مدینه از او خواستند پرسشهای خود را نزد پیامبر طرح کند، در حضور اصحاب چنان زیبا سخن گفت و پرسشهای آنان را مطرح کرد که مورد تحسین پیامبر قرار گرفت.[۲۱] در گفت‌وگو با پیامبر کمتر خجالت می‌کشید،[۲۲] بدین جهت ۸۱ روایت در زمینه‌های گوناگون از پیامبر نقل کرده [۲۳] و راوی ثقه (مورد اعتماد) شناخته شده است.[۲۴] ابن‌حنبل، بخشی از اثر خود را به روایات او اختصاص داده است.[۲۵] در مباحث قرآنی، روایاتی از اسماء درباره اسم اعظم در قرآن،[۲۶] سوره قریش / ۱۰۶ [۲۷] و آیه ۵۳ زمر / ۳۹ [۲۸] وجود دارد.

اسماء را زنی دیندار، خردمند،[۲۹] سخنور، [۳۰] خادم پیامبر و مجاهد در راه خدا [۳۱] و بی‌توجّه به زیور دنیا [۳۲] وصف کرده‌اند.

او به سال ۷۰ هجری از دنیا رفت [۳۳] و در قبرستان باب الصغیر شام مدفون شد.[۳۴]

اسماء بنت یزید در شأن نزول

زنان مسلمان در آغاز، پس از طلاق، عِدّه نگه نمی‌داشتند تا اینکه اسماء از همسر خود طلاق گرفت و آیه وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۳۵] نازل شد. به روایت ابی‌داود و ابن ‌ابی‌حاتم از اسماء، حکم عدّه طلاق، نخستین بار درباره او نازل شده‌ است [۳۶].[۳۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۱.
  2. عارضة الاحوذی، ج ۶، ص ۳۶۵؛ تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰.
  3. اسد الغابه، ج ۷، ص ۱۸.
  4. الطبقات، ابن سعد، ج ۸، ص ۲۴۴.
  5. الطبقات، ابن‌خیاط، ص ۶۳۵.
  6. المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۳۰۷؛ اسدالغابه، ج ۶، ص ۱۳۵.
  7. اسد الغابه، ج ۶، ص ۱۳۷.
  8. الدرالمنثور، ج ۸، ص ۱۴۱؛ اسد الغابه، ج ۷، ص ۳۴۷.
  9. مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۳۹؛ المعجم الکبیر، ج ۲۴، ص ۱۶۴.
  10. المغازی، ج ۱، ص ۳۱۵.
  11. المغازی، ج۲،ص۴۷۷؛ تاریخ‌دمشق، ج۳۳، ص۲۲۳.
  12. المغازی، ج ۲، ص ۵۴۳.
  13. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۷۳.
  14. المغازی، ج۲، ص۶۳۳؛ تاریخ دمشق، ج۶۹، ص۳۱.
  15. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۴.
  16. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، ص ۱۹.
  17. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.
  18. تاریخ الاسلام، ص ۷۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.
  19. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۴؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.
  20. تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص۳۷؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.
  21. اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷.
  22. مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۱۱؛ ج ۶، ص ۳۹؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲.
  23. اعلام النساء، ج ۱، ص ۶۷.
  24. الثقات، ج ۳، ص ۴۶۱.
  25. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۶.
  26. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۴.
  27. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۱۵.
  28. مسند احمد، ج ۷، ص ۶۰۸.
  29. اسدالغابه، ج ۷، ص ۱۷؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۳۵۰.
  30. تهذیب التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۵۰؛ الاصابه، ج ۸، ص ۲۱.
  31. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷؛ تاریخ دمشق، ج ۶۹، ص ۳۲؛ حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.
  32. حلیة الاولیاء، ج ۲، ص ۷۶.
  33. الوافی بالوفیات، ج ۹، ص ۵۴.
  34. سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۹۷.
  35. «و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر مردان، حقّ شایسته‌ای است چنان که مردان را بر زنان؛ و مردان را بر آنان، به پایه‌ای برتری است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  36. سنن ابی‌داود، ج ۲، ص ۱۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۹۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۷۷.
  37. خراسانی، محمد، مقاله «اَسماءْ بنت یزید»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.