ابراهیم بن عبدالله در تراجم و رجال

مقدمه

ابراهیم بن عبدالله[۱] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده:

«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اَللَّهُ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْحَجَّاجِ بْنِ مِنْهَالٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: إِنَّ اَلْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ بْنِ أَبِي مُعَيْطٍ قَالَ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَا أَنْشَطُ مِنْكَ لِسَاناً وَ أَحَدُّ مِنْكَ سِنَاناً وَ أَمْلَأُ مِنْكَ حَشْواً لِلْكَتِيبَةِ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اُسْكُتْ يَا فَاسِقُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ جَلَّ اِسْمُهُ  أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ [۲] إِلَى قَوْلِهِ  تُكَذِّبُونَ [۳]»[۴].

حاکم حسکانی این حدیث را در شواهد التنزیل آورده که در سندش به جای "ابراهیم بن عبدالله، عن الحجاج بن منهال"، ابراهیم بن الحجاج آمده است[۵]. در تفسیر البرهان نیز یک بار با سند شواهد التنزیل و بار دیگر با سند تأویل الآیات الظاهرة نقل گردیده است[۶].

ظاهراً در سند شواهد التنزیل تصحیف رخ داده و عبارت ابراهیم بن عبدالله عن الحجاج بن منهال درست است و مراد از ابراهیم بن عبدالله، ابراهیم بن عبدالله بن مسلم است؛ زیرا مشابه سند یادشده، در تأویل الآیات الظاهرة آمده و به این عنوان تصریح شده: «وَ هُوَ مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ حَجَّاجِ بْنِ الْمِنْهَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ قَيْسِ بْنِ عُبَادَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ S أَنَّهُ قَالَ: أَنَا أَوَّلُ مَنْ يَجْثُو لِلْخُصُومَةِ بَيْنَ يَدَيِ الرَّحْمَنِ وَ...»[۷].

همین روایت را ابن طاووس در کتاب سعد السعود نقل کرده که در سندش ابراهیم بن عبدالله بن مسلم یاد شده است[۸].

بر این اساس، عنوان یادشده با «ابراهیم بن عبدالله بن مسلم» متحد است.[۹]

ابراهیم بن عبدالله بن مسلم

ابراهیم بن عبدالله بن مسلم[۱۰] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از تأویل الآیات الظاهرة یاد شده:

«وَ هُوَ مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْلِمٍ[۱۱] عَنْ حَجَّاجِ بْنِ الْمِنْهَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ قَيْسِ بْنِ عُبَادَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ S أَنَّهُ قَالَ: أَنَا أَوَّلُ مَنْ يَجْثُو لِلْخُصُومَةِ بَيْنَ يَدَيِ الرَّحْمَنِ وَ قَالَ قَيْسٌ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ  هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ [۱۲] وَ هُمُ الَّذِينَ تَبَارَزُوا يَوْمَ بَدْرٍ عَلِيٌّ وَ حَمْزَةُ وَ عُبَيْدَةُ وَ شَيْبَةُ وَ عُتْبَةُ وَ الْوَلِيدُ»[۱۳][۱۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی به قرینه روایتش از حجاج بن منهال، ابراهیم بن عبدالله بن مسلم بن ماعز[۱۵] است که در کتب عامه یاد شده است.

خطیب بغدادی: إبراهیم بن عبدالله بن مسلم بن ماعز بن المهاجر، أبو مسلم البصری، المعروف بالکجی و بالکشی... ؛ سمع محمد بن عبدالله الأنصاری... و حجاج بن منهال الأنماطی[۱۶].

در اسناد روایات نیز ابراهیم بن عبدالله بن مسلم از حجاج بن منهال حدیث نقل کرده است[۱۷].

ابراهیم بن عبدالله بن مسلم معروف به ابومسلم کجی[۱۸] - که گاه با عنوان ابومسلم کشی[۱۹] نیز از وی یاد می‌شود[۲۰] - از راویان اهل سنت است که نزدیک سال ۲۰۰ (ق) به دنیا آمده و نزدیک به صد سال عمر کرده و به علم و فضل معروف، و از جایگاه بلندی در فقه و حدیث برخوردار بوده و از راویان حدیث غدیر «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» به شمار می‌آید[۲۱].

از آثار علمی او کتاب‌های السنن[۲۲]، ناسخ القرآن و منسوخه[۲۳] هستند. وی سرانجام در محرم سال ۲۹۲ (ق) در بغداد از دنیا رفته و در بصره دفن شده است.

خطیب بغدادی: إبراهیم بن عبدالله بن مسلم بن ماعز بن المهاجر، أبومسلم البصری، المعروف بالکجی و بالکشی... ؛ و کان من أهل الفضل و العلم و الأمانة، نزل بغداد و روی بها حدیثاً کثیراً؛ و ذکر أن مولده کان فی سنة مائتین... حدثنا بشری بن عبدالله الرومی قال: سمعت أبابکر أحمد بن جعفر بن سلم یقول: لما قدم علینا أبو مسلم الکجی أملی الحدیث فی رحبة غسان، و کان فی مجلسه سبعة مستملین یبلغ کل واحد منهم صاحبه الذی یلیه؛ و کتب الناس عنه قیاماً بأیدیهم المحابر؛ ثم مسحت الرحبة و حسب من حضر بمحبرة فبلغ ذلک نیفاً و أربعین ألف محبرة سوی النظارة! قال ابن سلم: و بلغنی أن أبا مسلم کان نذر أن یتصدق إذا حدث بعشرة آلاف درهم. أخبرنا محمد بن أحمد بن رزق، أخبرنا إسماعیل بن علی الخطبی، قال: و مات أبومسلم إبراهیم بن عبدالله الکجی یوم الأحد لسبع خلون من المحرم سنة اثنتین و تسعین و مائتین، و أحدر به إلی البصرة فدفن هناک[۲۴].

ذهبی: أبو مسلم الکجی الحافظ المسند إبراهیم بن عبدالله بن مسلم بن ماعز البصری صاحب کتاب السنن... مات ببغداد فی المحرم سنة اثنتین و تسعین و مائتین و حمل إلی البصرة و قد قارب المائة[۲۵].

نیز: و کان سریاً نبیلاً متمولاً، عالماً بالحدیث و طرقه، عالی الإسناد، قدم بغداد و ازدحموا علیه... مات ببغداد فی سابع المحرم، سنة اثنتین و تسعین و مئتین، فنقل إلی البصرة، و دفن بها، و قد قارب المئة[۲۶].

سمعانی، ذیل عنوان الکجی: بفتح الکاف والجیم المشددة. هذه النسبة إلی الکج، و هو الجص، اشتهر بهذه النسبة: أبومسلم إبراهیم بن عبدالله بن مسلم بن ماعز بن کش البصری الکجی الکشی، من أهل البصرة. و کان من ثقات المحدثین، و کبارهم، عمر حتی حدث بالکثیر[۲۷][۲۸]

طبقه راوی

تاریخ دقیق ولادت ابراهیم بن عبدالله بن مسلم روشن نیست؛ ولی تاریخ وفاتش را سال ۲۹۲ (ق) ثبت کرده‌اند[۲۹].

ذهبی درباره تاریخ ولادت وی: ولد سنة نیف[۳۰] و تسعین و مائة[۳۱]؛ ولد سنة بضع و تسعین و مائة[۳۲].

مسعودی: و کانت وفاة أبی مسلم ابراهیم بن عبدالله الکجی البصری المحدث فی المحرم سنة اثنتین و تسعین و مائتین و هو ابن اثنتین و تسعین سنة و کان مولده فی شهر رمضان سنة مائتین[۳۳].

یادآوری

بر اساس بعضی اسناد، ابراهیم بن عبدالله بن مسلم با یک واسطه از امام صادق S حدیث نقل کرده است[۳۴][۳۵]

استادان و شاگردان راوی

ابو مسلم کجی اشخاص بسیاری را درک کرده و از آنها حدیث فرا گرفته، چنان که افراد فراوانی از ایشان روایت کرده‌اند.

ذهبی: سمع أباعاصم النبیل؛ و الأنصار؛ و الأصمعی؛ و بدل بن المحبر؛ و مسلم بن إبراهیم و خلقاً کثیراً، حدث عنه: النجاد، و فاروق الخطابی؛ و حبیب القزاز؛ و أبوبکر القطیعی؛ و أبوالقاسم الطبرانی؛ و أبومحمد ابن ماسی و خلائق[۳۶]؛

خطیب بغدادی: سمع محمد بن عبدالله الأنصاری، وعبدالرحمن بن حماد الشعبی، و حجاج بن نصیر الفساطیطی، و حجاج بن منهال الأنماطی، و أباعاصم النبیل، و مسلم بن إبراهیم، و عبدالله بن مسلمة القعنبی، و أبا الولید الطیالسی، و سلیمان بن حرب، و عمرو بن مرزوق... ؛ روی عنه: أبوالقاسم البغوی، و إسماعیل بن محمد الصفار، و أبوعمرو بن السماک، و أحمد بن سلمان النجاد، و أبوسهل بن زیاد، و محمد بن جعفر الآدمی القارئ، و أبوبکر الشافعی، و جعفر الخالدی، و عبدالباقی بن قانع، و إسماعیل الخطبی، و أبو بکر بن مالک القطیعی، و أبو محمد بن ماسی[۳۷][۳۸]

جایگاه حدیثی راوی

ابراهیم بن عبدالله بن مسلم معروف به ابو مسلم کجی از راویان اهل سنت است و شرح حال وی به تفصیل در کتب رجالی آنها ذکر شده و همه رجالیان آنان وی را توثیق کرده‌اند.

صفدی: واتفقوا علی صدقه و ثقته[۳۹].

بزرگان دیگری مانند موسی بن هارون با تعبیر «ثقة» و دارقطنی با جمله "صدوق ثقة" و عبدالغنی بن سعید حافظ با عبارت "ثقة نبیل" از وی یاد کرده‌اند [۴۰].

ذهبی: "و کان سریاً نبیلاً متمولاً، عالماً بالحدیث و طرقه، عالی الإسناد"[۴۱].

ابن ندیم: "و کان أبومسلم من جلة المحدثین من عالیة الإسناد"[۴۲].

ابن حبان نیز نام وی را در الثقات[۴۳] ذکر کرده است.

ابومسلم کجی از راویان حدیث‌های غدیر[۴۴]، منزلت[۴۵] و «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ»[۴۶] است و روایات فراوانی از ایشان در منابع اهل سنت در فضائل اهل بیت (ع) نقل شده؛ نمونه‌هایش:

  1. «حدثنا أبو مسلم الکشی ثنا أبوعاصم عن بن عون عن عمیر بن إسحاق أن أبا هریرة لقی الحسن بن علی - رضی الله عنهما - فقال: ارفع ثوبک حتی أقبل حیث رأیت النبی a یقبل فرفع عن بطنه و وضع یده علی سرته»[۴۷].
  2. «حدثنا أبو مسلم الکشی ثنا عبدالحمید بن بحر الزاهرانی ثنا خالد بن عبدالله عن بیان عن الشعبی عن أبی جحیفة عن علی عن النبی a قال: إذا کان یوم القیامة قیل یا أهل الجمع! غضوا أبصارکم حتی تمر فاطمة بنت محمد a فتمر و علیها ربطتان خضراوان - رضی الله تعالی عنها»[۴۸].
  3. «... قال: نا أبو مسلم إبراهیم بن عبدالله بن مسلم الکجی البصری، قال: نا أبونجید عمران بن خالد بن طلیق، عن أبیه، عن جده، عن عمران بن حصین، قال: قال رسول الله a: النظر إلی وجه علی بن أبی طالب عبادة»[۴۹].
  4. « أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَحَّامُ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَمِّي، قَالَ: حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْكُتْنُجِيُّ[۵۰]، عَنْ أَبِي عَاصِمٍ، عَنِ الصَّادِقِ S قَالَ: شِيعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِينَتِنَا، يَسُوؤُهُمْ مَا يَسُوؤُنَا، وَ يَسُرُّهُمْ مَا يَسُرُّنَا، فَإِذَا أَرَادَنَا أَحَدٌ فَلْيَقْصِدْهُمْ فَإِنَّهُمْ الَّذِينَ يُوصَلُ مِنْهُ إِلَيْنَا»[۵۱]؛

یادآوری

  1. نجاشی در ترجمه فضل بن شاذان: "و ذکر الکجی (الکنجی) أنه صنف مائة و ثمانین کتاباً..."[۵۲]. به دیده بعضی محققان، مراد از الکجی در عبارت نجاشی، مترجم له یعنی اَبو مسلم الکجی است[۵۳]، چنان که برخی نویسندگان دیگر، آن را به ابوالقاسم یحیی بن زکریا کنجی که شیخ طوسی در کتاب رجال الطوسی در باب "من لم یرو عن الأئمة (ع)" یاد کرده[۵۴]، تفسیر کرده‌اند[۵۵]؛ ولی دلیل و شاهدی بر این مدعا ذکر نکرده‌اند و به احتمال قوی، تصحیفی در عبارت نجاشی رخ داده و کلمه «الکجی» یا «الکنجی» مصحف الکشی است و مراد از آن محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی صاحب کتاب معرفة الرجال است که نجاشی و شیخ طوسی در موارد گوناگون، مطالبی درباره راویان از وی نقل کرده‌اند. قرینه بر درستی این احتمال، عبارت رجال کشی درباره فضل بن شاذان است: و قیل إن للفضل مائة و ستین مصنفاً[۵۶].
  2. مرحوم نمازی در کتاب مستدرکات علم رجال الحدیث راوی مورد بحث را از نوادگان حضرت عقیل بن ابی طالب S دانسته و در ترجمه ابراهیم بن عبدالله بن مسلم بن عبدالله بن محمد بن عقیل بن ابی طالب هاشمی می‌نویسد: "لم یذکروه و هو لا بأس به. بنته فاطمة أم علی المرتعش، و یعرف ولده ببنی المرتعش، و أبوه و أجداده یأتون؛ و روی محمد بن العباس - یعنی المفسر - عنه، عن حجاج بن المنهال..."[۵۷]. وی هیچ دلیل و شاهدی برای سخن خود ذکر نکرده و ما نیز در کتب انساب، مؤیدی برای آن نیافتیم.[۵۸]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: أ. منابع شیعی: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۲، ش۳۲۷. ب. منابع سنی: الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۸۹.
  2. «آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.
  3. «دروغ می‌شمردید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۵.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۳۰۱ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۴۳۵ -۴۳۶.
  5. «أَخْبَرُونَا عَنْ أَبِي أَحْمَدَ بْنِ عَدِيٍّ الْحَافِظِ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو يَعْلَى الْمَوْصِلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْحَجَّاجِ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ...»؛ (شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۷۴، ح۶۱۱).
  6. ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۹۸ (ح۸۴۹۳) و ۳۹۹ - ۴۰۰ (ح۸۴۹۸).
  7. تأویل الآیات الظاهره، ص۳۳۰.
  8. ر. ک: سعد السعود، ص۱۰۲.
  9. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۳۸۹-۳۹۰.
  10. ر. ک: أ. منابع شیعی: تنقیح المقال، ج۴، ص۱۵۶ - ۱۵۷، ش۳۷۸ - ۳۷۹؛ قاموس الرجال، ج۱۲، ص۶۶، ش۱۷۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۲، ش۳۲۷؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۳، ص۴۶، ش۷۵۴. ب. منابع سنی: الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۸۹؛ الفهرست (ابن ندیم)، ص۲۸۸؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۱۱۹، ش۳۱۵۱؛ الأنساب، ج۵، ص۳۶؛ المنتظم، ج۱۳، ص۳۴، ش۱۹۸۹؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۳۸؛ اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۸۵؛ (تذکرة الحفاظ)، ج۲، ص۶۲۰، ش۹۶۴۷؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۳، ش۲۰۹؛ تاریخ الإسلام، ج۲۲، ص۹۷، ش۴؛ العبر، ج۲، ص۹۸ - ۹۹؛ الوافی بالوفیات، ج۶، ص۲۲؛ البدایة والنهایة، ج۱۱، ص۱۱۲؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۲۱۰؛ الأعلام، ج۱، ص۴۹.
  11. در بعضی اسناد بن سلام ثبت شده که تصحیف است. (ر. ک: بحارالأنوار، ج۱۹، ص۳۱۲ - ۳۱۳، ح۶۱).
  12. اینان دو گروه دشمنند که درباره پروردگارشان با هم به دشمنی برخاستند، پس بر (تن) آنان که کفر ورزیدند جامه‌ای از آتش بریده‌اند، از فراز سرشان آب جوش می‌ریزند سوره حج، آیه ۱۹.
  13. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۶۷ به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة، ص۳۳۰.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۳۹۳.
  15. بعضی معتقدند ماعز، مصحف باغر است. محمد بن عبدالله القیسی الدمشقی (ابن ناصرالدین) در توضیح المشتبه می‌نویسد: و کتب ابن ماعز بمیم فی أوله و زای فی آخره و هو تصحیف صوابه: باغر بموحدة و بعد الألف غین معجمة مکسورة تلیها راء. (توضیح المشتبه، ج۷، ص۳۳۵).
  16. تاریخ بغداد، ج۶، ص۱۱۹، ش۳۱۵۱.
  17. أخبرنا علی بن أحمد بن عبدان أنبأنا أحمد بن عبید الصفار أنبأنا إبراهیم بن عبدالله بن مسلم حدثنا حجاج بن منهال...؛ (دلائل النبوه، ج۶، ص۱۷۲)؛ ... نا أحمد بن جعفر بن حمدان بن مالک القطیعی نا أبومسلم إبراهیم بن عبدالله البصری نا الحجاج بن المنهال...؛ (تاریخ مدینة دمشق، ج۳۳، ص۱۲۷).
  18. فیروز آبادی: الکج: هو الجص، معرب. و أبومسلم إبراهیم بن عبدالله بن مسلم الکجی، بنی داراً بالبصرة بالکج فقیل له: الکجی، لإکثاره ذکره. و أما نسبه إلی الکش، فإن جده مسلماً هو ابن باغر بن کش، فهو الکشی الکجی فلیتنبه لذلک، فإنه ربما یتوهم من لا معرفة له أن الکش تعریب کج؛ (تاج العروس، ج۳، ص۴۶۶). سمعانی: إنما لقب بالکشی، لأنه کان یبنی داراً بالبصرة فکان یقول: هاتوا الکج. و أکثر من ذکره، فلقب بالکجی؛ و یقال: الکشی... قلت: و ظنی أن الکشی منسوب إلی جده الأعلی کش؛ والله أعلم. (الأنساب، ج۵، ص۳۶). حموی ذیل عنوان زیرکج: زیرکج: بالکسر، و کج بالجیم المشددة، قال أبوموسی: قریة بخوزستان، و أظن أبا مسلم إبراهیم بن عبدالله الکجی البصر (البصری) إلیها ینسب؛ (معجم البلدان، ج۳، ص۱۶۳). زرکلی: إبراهیم بن عبدالله بن مسلم الکجی البصری، أبومسلم: من حفاظ الحدیث. کان سریاً نبیلاً. نسبته إلی کج (بخوزستان فارس)؛ (الأعلام، ج۱، ص۴۹).
  19. أبوالقاسم طبرانی (سلیمان بن أحمد بن ایوب اللخمی ۲۶۰ - ۳۶۰) در معاجم ثلاثه (المعجم الصغیر، المعجم الوسیط، المعجم الکبیر) و مسند الشامیین فراوان از ایشان با تعبیر حدثنا أبو مسلم الکشی حدیث نقل کرده است.
  20. یادآوری: نام راوی با عناوین دیگری نیز در اسناد روایات یاد شده؛ مانند: ابراهیم بن عبدالله بن مسلم الکجی البصری، ابراهیم بن عبدالله الکجی، ابراهیم بن عبدالله الکتنجی، أبومسلم بن عبدالله بن مسلم الکجی البصری، أبومسلم ابراهیم بن عبدالله، أبومسلم الکجی، أبو مسلم الکشی.
  21. ر. ک: الغدیر، ج۱، ص۲۷۴، ح۱۳ به گزارش از تفسیر الکشف و البیان، ج۴، ص۹۲.
  22. إبراهیم بن عبدالله بن مسلم بن ماعز البصری صاحب کتاب السنن؛ (تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۶۲۰، ش۹۶۴۷).
  23. الکتب المؤلفة فی ناسخ القرآن و منسوخه... کتاب أبی مسلم الکجی؛ (الفهرست ابن الندیم)، ص۴۰).
  24. تاریخ بغداد، ج۶، ص۱۱۹ - ۱۲۲، ش۳۱۵۱.
  25. تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۶۲۰ - ۶۲۱، ش۹۶۴۷.
  26. سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۴ - ۴۲۵، ۲۰۹.
  27. الأنساب، ج۵، ص۳۶.
  28. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۳۹۴-۳۹۶.
  29. ر. ک: سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۵، ش۲۰۹.
  30. صاحب حدائق: و النیف ککیس و قد یخفف و هو الزیادة و کل ما زاد علی العقد فهو نیف إلی أن یبلغ العقد الثانی، و یکون بغیر تأنیث للمذکر و المؤنث و لا یستعمل إلا معطوفاً علی العقود فإن کان بعد العشرة فهو لما دونها و إن کان بعد المائة فهو للعشرة فما دونه و إن کان بعد الألف فهو للعشرة فأکثر... ؛ و حکی عن أبی العباس أنه قال: الذی حصلناه من أقاویل حذاق البصریین و الکوفیین أن النیف من واحد إلی ثلاثة و البضع من أربعة إلی تسعة، و لا یقال نیف إلا بعد عقد، نحو عشرة و نیف و مائة و نیف و ألف و نیف؛ (الحدائق الناضرة، ج۱۲، ص۸۵)
  31. سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۳، ش۲۰۹.
  32. سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۴.
  33. مروج الذهب، ج۴، ص۱۹۷.
  34. «الْفَحَّامُ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ النَّقَّاشُ الْمُقْرِئُ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْكَجِّيُّ إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمِ الضَّحَّاكُ بْنُ مَخْلَدٍ النَّبِيلُ، قَالَ: سَمِعْتُ سَيِّدَنَا الصَّادِقَ S يَقُولُ: لَيْسَ مِنَ الْإِنْصَافِ مُطَالَبَةُ الْإِخْوَانِ بِالْإِنْصَافِ»؛ (الأمالی (طوسی)، ص۲۷۹ - ۲۸۰، ح۵۳۷)؛ «حَدَّثَنِي عَمِّي عَزِيزُ بْنُ دَاوُدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْكَجِّيِّ عَنْ أَبِي عَاصِمٍ النَّبِيلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ S قَالَ: مَنْ أَحَبَّ أَنْ لَا يُرَدَّ دُعَاؤُهُ فَلْيُقَدِّمْ هَذَا الدُّعَاءَ أَمَامَ دُعَائِهِ وَ هُوَ...»؛ (فلاح السائل، ص۹۷).
  35. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۳۹۷.
  36. تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۶۲۰، ش۹۶۴۷.
  37. تاریخ بغداد، ج۶، ص۱۱۹، ش۳۱۵۱.
  38. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۳۹۸.
  39. الوافی بالوفیات، ج۶، ص۲۲.
  40. ر. ک: تاریخ بغداد، ج۶، ص۱۲۱ - ۱۲۲، ش۳۱۵۱.
  41. سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۲۴، ش۲۰۹.
  42. الفهرست (ابن ندیم)، ص۲۸۸.
  43. ر. ک: الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۸۹.
  44. «أبو إسحاق الثعلبی المتوفی ۴۲۷؛ أخرج فی تفسیره الکشف والبیان (ج ۴، ص۹۲)]؛ قال: أخبرنا أبو القاسم یعقوب بن أحمد السری، أخبرنا أبو بکر محمد بن عبدالله بن محمد، حدثنا أبومسلم إبراهیم بن عبدالله الکجی، حدثنا حجاج بن منهال، حدثنا حماد (ابن سلمة) عن علی بن زید عن عدی بن ثابت عن البراء بن عازب قال: لما نزلنا مع رسول الله فی حجة الوداع کنا بغدیر خم فنادی إن الصلاة جامعة و کسح للنبی تحت شجرتین فأخذ بید علی فقال: ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلی. قال: هذا مولی من أنا مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه. قال: فلقیه عمر فقال: هنیئاً لک یا بن أبی طالب! أصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنة»؛ (الغدیر، ج۱، ص۲۷۴، ش۱۳)
  45. «حدثنا إبراهیم بن عبدالله بن مسلم، ثنا إبراهیم بن بشار الرمادی، عن سفیان ابن عیینة، عن علی بن زید بن جدعان، عن سعید بن المسیب قال: سمعت سعد ابن أبی وقاص یقول: قال النبی a لعلی: أنت منی بمنزلة هارون من موسی. قال سفیان: أراه قال (غیر أنه لا نبی بعدی)»؛ (شرح احقاق الحق، ج۲۱، ص۱۷۹).
  46. «روی عَنْ شَرِيكٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ الصَّالِحِيِّ عَنْ عَلِيٍّ S عَنِ النَّبِيِّ a قَالَ: أَنَا دَارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا»؛ (المجروحین، ج۲، ص۹۴).
  47. المعجم الکبیر، ج۳، ص۹۴، ح۲۷۶۴.
  48. المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۰۸، ح۱۸۰.
  49. شرح إحقاق الحق، ج۳۱، ص۱۱۸.
  50. مصحف الکجی است، به قرینه روایتش از أبی عاصم که از مشایخ ابراهیم بن عبد بن مسلم الکجی است.
  51. الأمالی (طوسی)، ص۲۹۹، ح۵۸۸.
  52. رجال النجاشی، ص۳۰۷.
  53. ر. ک: أعیان الشیعه، ج۱، ص۱۴۳ (پانوشت).
  54. یحیی بن زکریا، المعروف بالکتنجی، یکنی أبا القاسم، روی عنه التلعکبری و سمع منه سنة ثمانی عشرة و ثلاثمائة، و کان سنه حین لقیه أکثر من مائة و عشرین سنة و قد لقی العسکریین (العسکری) (ع)؛ (رجال الطوسی، ص۴۵۰، ش۶۳۹۰).
  55. ر. ک: نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۸، ص۴۵۴؛ تهذیب الأحکام (المشیخه)، ص۵۰؛ مجله تراثنا، ش۱۵، ص۱۹۴.
  56. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۵۴۴، ش۱۰۲۹۰.
  57. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۲، ش۳۲۷.
  58. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۳۹۸-۴۰۲.