ضرورت معجزه برای ادعای نبوت

معجزات پیامبران، نشانه صدق ادّعای ایشان است. از این‌روی، زمانی امر خارق‌العاده‌ای معجزه نامیده می‌شود که علاوه بر استناد به اذن خاص الهی، به عنوان دلیلی بر پیامبری پیامبران پدید آید و با اندکی تعمیم در مفهوم آن، شامل امور خارق‌العاده‌ای نیز می‌شود که به‌ عنوان دلیل بر صدق ادّعای امامت، انجام یابد. بدین ترتیب، اصطلاح کرامت اختصاص می‌یابد به سایر خارق‌العاده‌های الهی که از اولیاء خدا صادر می‌شود در برابر خوارق عادتی که مستند به نیروهای نفسانی و شیطانی است مانند سحر و کهانت و اعمال مرتاضان، اینگونه اعمال، هم قابل تعلیم و تعلّم است و هم به‌وسیله نیروی قوی‌تری مغلوب می‌گردد و معمولاً الهی نبودنِ آنها را می‌توان از راه فساد عقاید و اخلاقِ صاحبانشان نیز شناخت[۱].

نکته‌ای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که آنچه را معجزات انبیاء (ع) مستقیماً اثبات می‌کند صدق ایشان در ادعای نبوت است و اما صحّت محتوای رسالت، و لزوم اطاعت از فرمان‌هایی که ابلاغ می‌کنند مع الواسطه و به‌طور غیرمستقیم، ثابت می‌شود. و به دیگر سخن: نبوت انبیا (ع) با دلیل عقلی و اعتبار محتوای پیام‌هایشان با دلیل تعبّدی، اثبات می‌گردد[۲].

مدعیان دروغین نبوت

در برابر پیامبران راستین، برخی از افراد به دروغ، ادعای پیامبری داشته‌اند، بدون اینکه مدعای آنها واقعیت داشته باشد و انگیزه‌ای جز برتری‌طلبی و امور نفسانی ندارند، این پیامبران دروغین توانسته‌اند با نیرنگ و فریب گروهی از عوام و افراد ناآگاه را با خود همراه سازند و به آیین ساختگی دعوت کنند و تاریخ از گروهی نام می‌‌برد که مدعیان دروغین نبوت بوده‌اند؛ مثل: مسیلمۀ کذاب، سجاح بنت حارث، طلیحه بن خویلد اسدی، حارث بن سعید کذاب و عبدالله بن مقفع[۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید.
  2. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید.
  3. ر.ک: سبحانی، جعفر، کلام اسلامی، ص ۴ ـ ۱۸.