استقلال رسانه
مقدمه
در تعریف کلاسیک از رسانه، این محیط (مدیا) معمولاً در بخشی از جامعه مدنی یک کشور جایی در حد فاصل سازمان رسمی قدرت و تودههای مردم جایابی میشود. در این تعریف مختصاتی، رسانه به مردم و متقابلاً به حاکمیت تعهد دارد تا برونداد و خروجی مطالبات عمومی را به حکمرانان منتقل نماید و در مقابل نقاط مثبت و منفی حکومت را نیز ضمن تبیین، نقد و بررسی نماید. رسانه تلسکوپی است که فراگردهای تبدیل تقاضاها و انتظارات مردم را به حمایت و پشتیبانی از حاکمیت رصد میکند. در گذشته استعمار با لشکرکشی و تحکم نظامی بر ملل عقب مانده تسلط مییافت اما امروز در عصر ارتباطات بیشتر تأکید بر اهرمهای فرهنگی و به خصوص رسانه برای لطمه زدن به استقلال کشورهاست[۱]. در دنیای امروز جنگها بیشتر شکل نرم دارد تا سخت. نبرد نرم (SoftWar) در برابر جنگ سخت (Har War) توسل به مجموعه منابع نرمی است که بدون هرگونه درگیری نظامی مقدمات تغلب بر جامعه و گروه هدف را فراهم میکند و از نوعی قدرت اقناعی بالا برخوردار است. در نبرد نرم نیازی به کارخانههای اسلحهسازی، زرادخانههای اتمی و زاغههای مهمات نیست، بلکه در متمدنترینهای نهادهای بشری اعم از رسانهها، دانشگاهها، مراکز علمی و فرهنگی، انجمنهای خیریه و... تفنگهای نرم سمبه میخورند و فشنگها در خشاب عملیاتهای روانی پیشرفته جا میگیرند. جنگ روانی، جذب نخبگان، دامن زدن به نارضایتیها، جنگ رایانهای، اینترنتی، براندازی نرم، راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی، اعتمادزدایی و شبکهسازی تنها بخشی از صورتهای جنگ نرم هستند.
امام خمینی با اشراف به آثار و مضرات این اهرم نرم استعمار بر این باور است: رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بهویژه نیمۀ دوم آن، چه نقشههای بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بهویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی، در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و برای همردیفان نیز مشکل مینمود![۲] امام خمینی در برابر این توطئه استعمار برای سوءاستفاده از رسانهها به اربابان جراید توصیه میکنند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه ننویسند و کاغذ صرف آنها نکنند. ایشان همچنین به اهالی رسانه هشدار میدهند در نوشتههایشان به خدا توجه داشته باشند و بدانند که این قلم که در دست آنهاست، در محضر خداست و اگر هر کلمهای نوشته شود، مورد سؤال و استیضاح قرار میگیرند.
از منظر امام خمینی استقلال رسانه اقتضا میکند که مسئولیت و رسالت مطبوعات و رسانهها حرکت در مسیر خواست ملت و خدمت به ملت باشد. از همین منظر مهمترین نقشی که امام خمینی برای رسانهها بیان کرده است، نقش تربیتی و ارشادی آنان است. تمام رسانهها مربی یک کشور هستند و نقش رادیو تلویزیون از همه دستگاهها بالاتر است[۳]. از نگام امام رسالت و وظیفه رسانههای مستقل با آنچه در زمان شاه بود، زمین تا آسمان متفاوت است، و رسانههای ایران باید گذشتهها را جبران کنند. به نظر ایشان در پنجاه ساله دوره پهلوی جامعه ما، هر مجلهای را باز کردند و یا گوش به رادیو و تلویزیون دادند همه انحراف بود[۴]. امام هیچ مخالفتی با تکنولوژیهای ارتباطی جدید ندارد، بلکه ایشان عنوان میکند ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست با آن مخالفیم[۵].
به نظر ایشان مطبوعات مستقل بایستی حامل پیام اسلام باشند. مبلغ و مجری احکام اسلام و همچنین مهذب جامعه باشند. مطبوعات باید اخلاق الهی را در جامعه توسعه دهند[۶]. امام خمینی همچنین به رسانهها سفارش میکنند که مقداری از اوراق خودشان را صرف این کنند که جمهوری اسلامی چه کرده است. در واقع ایشان رسانهها را مقوم استقلال و مثبت آن نیز میدانند که میتوانند با معرفی و نقد عملکرد نظام جمهوری اسلامی مانع از چشم طمع و دست اندازی بیگانگان و غارت میراث استقلال کشور گردند[۷].[۸]