آشنایی اجمالی

اسماعیل بن ثوبة، تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق ذکر شده است:

«مَا رَوَاهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ بَابَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْقَوَارِيرِيِّ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ ثَوِيَّةَ [تَوْبَةَ] عَنْ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبُكَائِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: كُنَّا جُلُوساً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) إِذْ أَقْبَلَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإِبْلِيسَ ﴿أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ[۱] مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ الَّذِينَ هُمْ أَعْلَى مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ كُنَّا فِي سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ أَنْ يَسْجُدُوا لَهُ وَ لَمْ يُؤْمَرُوا بِالسُّجُودِ إِلَّا لِأَجْلِنَا فَسَجَدَتِ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَسْجُدَ فَقَالَ لَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ[۲] أَيْ مِنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْمَكْتُوبَةِ أَسْمَاؤُهُمْ فِي سُرَادِقِ الْعَرْشِ فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ بِنَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ فَمَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ أَسْكَنَهُ نَارَهُ وَ لَا يُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ طَابَ مَوْلِدُهُ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

نام صحیح راوی اسماعیل بن توبه است، به دلیل وقوع این عنوان در کتاب‌های رجالی و اسناد روایات[۵] و مراد از آن اسماعیل بن توبة بن سلیمان بن زید الثقفی[۶] است که از راویان عامی و مورد وثوق اهل سنت است.

اسماعیل بن توبه از مردم شهر طائف بود[۷] که برای شنیدن حدیث به شهرهایی همچون بغداد[۸]، حجاز، عراق و ری سفر کرد و سرانجام به قزوین بازگشته و در این شهر وفات کرد[۹]. برخی علمای مشهور اهل سنت، مانند ابن ماجه قزوینی، از او احادیث بسیاری را نقل کرده‌اند.

ابن حجر: "إسماعيل بن توبة بن سليمان بن زيد الثقفي أبو سليمان ويقال أبو سهل الرازي نزيل قزوين وأصله من الطائف... قال ابن أبي حاتم: سئل أبي عنه فقال صدوق و قال الخليلي: توفى سنة ۲۴۷. قلت: بقية كلام الخليلي وكان عالماً كبيراً مشهوراً ارتحل إلى الحجاز و العراق و آخر من روى عنه أبوبكر محمد بن هارون بن الحجاج المقري وقال ابن حبان في الثقات مستقيم الأمر في الحديث"[۱۰].[۱۱]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت اسماعیل بن توبه گزارشی در دست نیست؛ اما مزی تاریخ وفات وی را به گزارش ابویعلی، سال ۲۴۷ هجری قمری در شهر قزوین ذکر کرده است[۱۲]، پس می‌‌توان وی را از راویان طبقه هفتم به شمار آورد.[۱۳]

استادان و شاگردان راوی

در سند روایت تفسیر کنز الدقائق، ابوالحسین محمد بن عمار از اسماعیل بن توبه و ایشان از زیاد بن عبدالله البکائی روایت کرده؛ ولی مزی از رجالیان معروف اهل سنت، استادان بسیاری را برایش برشمرده است؛ از جمله اسماعیل بن جعفر مدنی، حسین بن حسن بن عطیة عوفی، حسین بن معاذ نیسابوری، خلف بن خلیفة، زیاد بن عبدالله بکائی، سفیان بن عیینة، عباد بن عوام، عبدالله بن مبارک، فضیل بن عیاض و محمد بن حسن شیبانی فقیه[۱۴].

اشخاص بسیاری را نیز از شاگردانش به شمار آورده است؛ از جمله ابن ماجة، ابراهیم بن خرزاذ، احمد بن عبدالرحمان بن عاصم قزوینی، احمد بن محمد بن مسلم، اسحاق بن احمد الفارسی، حسن بن یزید بن ماجة قزوینی، حسین بن اسحاق تستری، عبدالله بن محمد بن وهب دینوری، ابو زرعة عبیدالله بن عبدالکریم رازی، علی بن اسحاق بن ابراهیم کسائی همدانی، محمد بن علی بن آزاذمرد قزوینی، محمد بن مسعود بن حارث اسدی قزوینی و ابو نصر منصور بن ابراهیم بن عبدالله بن مالک قزوینی[۱۵].[۱۶]

جایگاه حدیثی راوی

در کتاب‌های رجالی شیعه از اسماعیل بن توبه نام برده نشده و جرح و تعدیلی از رجالیان شیعه درباره وی انجام نگرفته است؛ ولی در کتاب‌های رجالی اهل سنت، عنوان شده و رجالیان سنی وی را تعدیل کرده‌اند:

ابن ابی حاتم رازی به گزارش از پدرش، او را صدوق[۱۷] و ابن حبان نیز پس از ذکر نامش در کتاب الثقات او را مستقیم الحدیث[۱۸] معرفی کرده است[۱۹].

ابن ماجه قزوینی در کتاب خود به روایات فقهی اسماعیل بن توبه استناد کرده است که به اعتقاد ابن ماجه به روایات او دلالت دارد؛ برای نمونه نوشته است:

«حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ تَوْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا زِيَادُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبَكَّائِيُّ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَبِي سُلَيْمَانَ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ مِنَ النَّوْمِ، فَأَرَادَ أَنْ يَتَوَضَّأَ، فَلَا يُدْخِلْ يَدَهُ فِي وَضُوئِهِ حَتَّى يَغْسِلَهَا، فَإِنَّهُ لَا يَدْرِي أَيْنَ بَاتَتْ يَدُهُ، وَلَا عَلَى مَا وَضَعَهَا»[۲۰].

یادآوری: روایاتی از اسماعیل بن توبه در فضائل اهل بیت(ع) نقل شده است؛ برای نمونه از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل کرده است: «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، إِنَّ آيَةَ الْجَنَّةِ وَ الْهُدَاةَ إِلَيْهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ آيَةَ الْحَقِّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَآلُ مُحَمَّدٍ(ع)»[۲۱].[۲۲]

منابع

پانویس

  1. فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ سوره ص، آیه ۷۵.
  2. فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ سوره ص، آیه ۷۵.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۲۶۶ به نقل از تأویل الآیات الظاهره، ص۴۹۷ - ۴۹۸.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 89-90.
  5. ر.ک: البرهان، ج۴، ص۶۸۳، ح۹۱۴۰؛ الامالی (مفید)، ص۳۳۲، ح۳، الامالی (طوسی)، ص۱۱۲، ح۱۷۱، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۳۹، (ح۳۹۵)، ص۶۷۱، (ح۲۰۷۸) و...؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۱۶۲، ش۵۴۳؛ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۳۳.
  6. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۳، ص۵۴، ش۴۳۱.
  7. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۳، ص۵۴، ش۴۳۱
  8. ر.ک: تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۴۹، ش۴۵۶۱ ذیل عنوان: زید بن نشیط بن سعید.
  9. إکمال تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۵۸، ش۴۷۲.
  10. تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۵۰، ش۵۳۰.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 90-91.
  12. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۳، ص۵۴، ش۴۳۱.
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 91.
  14. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۳، ص۵۴ - ۵۵، ش۴۳۱.
  15. ر.ک: تهذیب الکمال، ج۳، ص۵۵، ش۴۳۱.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 91-92.
  17. ر.ک: الجرح و التعدیل، ج۲، ص۱۶۲، ش۵۴۲.
  18. مستقیم الحدیث به راوی‌ای گفته می‌شود که از ثقات روایت می‌کند. (ر.ک: الثقات (ابن حبان)، ج۹، ص۲۲۷).
  19. ر.ک: الثقات، ج۸، ص۱۰۲.
  20. سنن ابن ماجه، ج۱، ص۱۳۹، ح۳۹۵.
  21. الامالی (طوسی)، ص۱۱۲، ح۱۷۱.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 92-93.