آشنایی اجمالی

اسماعیل بن مرار[۱]، در هشت سند روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از الکافی و دیگر کتاب‌های حدیثی ذکر شده است؛ برای نمونه:

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ قَالَ كَتَبَ الْحَسَنُ بْنُ الْعَبَّاسِ الْمَعْرُوفِيُّ إِلَى الرِّضَا(ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي مَا الْفَرْقُ بَيْنَ الرَّسُولِ وَ النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ قَالَ فَكَتَبَ أَوْ قَالَ الْفَرْقُ بَيْنَ الرَّسُولِ وَ النَّبِيِّ وَ الْإِمَامِ أَنَّ الرَّسُولَ الَّذِي يُنْزَلُ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَيَرَاهُ وَ يَسْمَعُ كَلَامَهُ وَ يُنْزَلُ عَلَيْهِ الْوَحْيُ وَ رُبَّمَا رَأَى فِي مَنَامِهِ نَحْوَ رُؤْيَا إِبْرَاهِيمَ(ع) وَ النَّبِيُّ رُبَّمَا سَمِعَ الْكَلَامَ وَ رُبَّمَا رَأَى الشَّخْصَ وَ لَمْ يَسْمَعْ وَ الْإِمَامُ هُوَ الَّذِي يَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ لَا يَرَى الشَّخْصَ»[۲].[۳]

شرح حال راوی

در کتاب‌های رجالی قدما - مانند رجال برقی، رجال کشی، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی - از اسماعیل بن مرار[۴] یاد نشده است و تنها شیخ طوسی در کتاب الرجال در باب "من لم يرو عنهم(ع)" از وی یاد کرده و نوشته است: "روى عن يونس بن عبد الرحمن و روى عنه إبراهيم بن هاشم"[۵] و به دنبال آن در کتاب‌های رجالی پسین یاد شده است؛ لکن در اسناد بسیاری از روایات قرار گرفته که مضامین بسیاری از آنها فقهی‌اند و در موضوعات دیگر معرفتی مانند تفسیر، اخلاق و عقاید نیز احادیثی نقل کرده است.

بر این اساس، اسماعیل بن مرار را می‌‌توان از راویان امامی مذهب که دارای جایگاه بالای حدیثی است، به شمار آورد؛ به ویژه که راوی تمام کتاب راوی جلیل القدری مانند یونس بن عبدالرحمن[۶] است و شخصیت جلیل القدری همچون ابراهیم بن هاشم القمی[۷] از وی روایت کرده است.[۸]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات اسماعیل بن مرار دانسته نیست و از اصحاب یکی از معصومان(ع) نیز شمرده نشده است؛ اما راوی کتاب یونس بن عبدالرحمن (متوفای ۲۰۸ هجری قمری) [۹] است که اگر در این سال دست کم بیست سال داشته باشد، دوران امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع) را ادراک کرده؛ لکن روایتی از آن بزرگواران نقل نکرده است، بدان جهت شیخ طوسی او را در باب من لم یرو عنهم ذکر کرده[۱۰] که به معنای عدم روایت از ائمه(ع) است؛ نه به معنای عدم همدوران بودن با آن بزرگواران(ع).

آیت الله بروجردی، اسماعیل بن مرار را در طبقه هفتم از راویان ذکر کرده است[۱۱].[۱۲]

استادان و شاگردان راوی

اسماعیل بن مرار از کسانی همچون یونس بن عبدالرحمن، محمد بن خالد البرقی، حسن بن عباس معروفی و عبدالجبار بن مبارک نهاوندی[۱۳] روایت کرده که از اساتید حدیثی او به شمار می‌آیند و افرادی نظیر ابراهیم بن هاشم و سهل بن زیاد الآدمی[۱۴] نیز از اسماعیل بن مرار روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی شمرده می‌شوند.[۱۵]

مذهب راوی

مضامین روایات اسماعیل بن مرار به ویژه روایات فقهی وی که مطابق با فقه اهل بیت(ع) است، از محکم‌ترین ادله امامی بودنش هستند[۱۶].[۱۷]

جایگاه حدیثی راوی

گذشت که در میان قدما، تنها شیخ طوسی از اسماعیل بن مرار در کتاب الرجال یاد کرده؛ لکن درباره توثیق و تضعیف وی نظر نداده است، از این رو بعضی از رجالیان او را از راویان مجهول به شمار آوردند و روایتش را تضعیف کردند[۱۸].

برخی قرائن، وثاقت یا دست‌کم حسن حال وی را به دست می‌دهند:

۱. ابن ولید (استاد شیخ صدوق) تمام روایات کتاب‌های یونس بن عبدالرحمن را درست و درخور اعتماد دانسته، درحالی که راوی همه آنها اسماعیل بن مرار است.

وحید بهبهانی نیز در ترجمه اسماعیل بن مرار می‌نویسد: روى عن يونس كتبه، وربما ىظهر من عبارة محمد بن الحسن بن الولىد الوثوق به، حىث قال[۱۹]: كتب يونس بن عبدالرحمن التي هي بالروايات كلها صحيحة معتمد عليها، إلا ما ينفرد به محمد بن عيسى عن يونس، و لم يروه غيره، فإنه لا يعتمد عليه ولا يفتي به"[۲۰].

٢. کثرت روایت ابراهیم بن هاشم از اسماعیل بن مرار زیرا ابراهیم بن هاشم نخستین کسی است که به نشر احادیث کوفیان در قم پرداخت و محدثان قم که در پذیرش احادیث بسیار سختگیر بودند و با یافتن کوچک‌ترین ضعف در راوی، روایاتش را رد، و خودش را هم از قم بیرون می‌کردند، به روایات ابراهیم بن هاشم اعتماد کردند و آنها را پذیرفتند، بنابراین اگر کمترین تردیدی در روایات اسماعیل بن مرار بود، قطعاً ابراهیم بن هاشم آنها را نقل نمی‌کرد، پس نقل روایت ابراهیم بن هاشم از اسماعیل بن مرار گواه روشنی بر حسن حال اسماعیل بن مرار است.

۳. عدم استثنای نام اسماعیل بن مرار از سوی ابن ولید از کتاب نوادر الحکمه تألیف محمد بن احمد بن یحیی[۲۱].

توضیح: کتاب نوادر الحکمه نوشته محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری است که محدثان آن را "دبة الشبيب" می‌خوانند و محمد بن احمد بن یحیی ثقه و مورد اعتماد است؛ لکن در نقل روایت، از راویان ضعیف روایت، و به روایات مرسل نیز اعتماد می‌کرده است، از این رو ابن ولید و به دنبالش شاگرد او شیخ صدوق مجموعه‌ای از راویان کتاب نوادر الحکمه را استثنا کردند و آنها را ضعیف دانستند[۲۲] که به مستثنیات ابن ولید معروف است و اسماعیل بن مرار که از راویان احادیث محمد بن احمد بن یحیی شمرده می‌شود[۲۳]، از جمله آن مستثنیات نمی‌باشد.

۴. واقع شدن اسماعیل بن مرار در سند روایت تفسیر علی بن ابراهیم قمی[۲۴].

نمونه‌هایی از روایات غیر فقهی اسماعیل بن مرار:

  1. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُكُوتُهُ فِكْرَةً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ مِنْ شَرِّهِ»[۲۵].
  2. «حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(ع) يَقُولُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ فَلَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) ائْتَمَنَنِي عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّيْتُهَا إِلَيْهِ»[۲۶].
  3. «حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) إِذَا أُتِيَ بِالْمَالِ أَدْخَلَهُ بَيْتَ مَالِ الْمُسْلِمِينَ ثُمَّ جَمَعَ الْمُسْتَحِقِّينَ ثُمَّ ضَرَبَ يَدَهُ فِي الْمَالِ فَنَثَرَهُ يَمْنَةً وَ يَسْرَةً وَ هُوَ يَقُولُ يَا صَفْرَاءُ يَا بَيْضَاءُ لَا تَغُرِّينِي غُرِّي غَيْرِي:»
هَذَا جَنَايَ وَ خِيَارُهُ فِيهِإِذْ كُلُّ جَانٍ يَدُهُ إِلَى فِيهِ[۲۷]
  1. «حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) قَالَ: خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَكُنْ فِيهِ كَثِيرُ مُسْتَمْتَعٍ قِيلَ وَ مَا هُنَّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ الدِّينُ وَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْأَدَبِ وَ خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِيهِ لَمْ يَتَهَنَّ بِالْعَيْشِ الصِّحَّةُ وَ الْأَمْنُ وَ الْغِنَى وَ الْقَنَاعَةُ وَ الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ»[۲۸].[۲۹]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال الطوسی، ص۴۱۲، ش۵۹۷۲؛ منهج المقال، ج۲، ص۳۶۳، ش۵۹۹؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۳۲، ش۵۴۲؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۲۴، جامع الرواة، ج۱، ص۱۰۳، ش۷۱۹؛ منتهی المقال، ج۲، ص۹۲، ش۳۸۸؛ تکملة الرجال، ج۱، ص۲۸۹؛ بهجة الآمال، ج۲، ص۳۳۹، تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۸۱، ش۲۴۳۸؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳۱؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۶۹، ش۴۴۶؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۱۱۷، ش۸۸۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۹۶، ش۱۴۳۹.
  2. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۱۲۳ به نقل از الکافی، ج۱، ص۱۷۶، ح۲.
  3. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 246.
  4. مَرّار: بفتح المیم، و تشدید الراء المهملة، والألف، والراء - وزان شداد - سمی به جمع؛ (ر.ک: تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۸۱، ش۲۴۳۸).
  5. رجال الطوسی، ص۴۱۲، ش۵۹۷۲.
  6. نجاشی درباره‌اش نوشته است: کان وجها فی أصحابنا، متقدما، عظیم المنزلة... و روی عن أبی الحسن موسی و الرضا(ع) و کان الرضا(ع) یشیر إلیه فی العلم و الفتیا...؛ (رجال النجاشی، ص۴۴۶، ش۱۲۰۸).
  7. نجاشی در موردش نوشته است: و أصحابنا یقولون: أول من نشر حدیث الکوفیین بقم هو...؛ (رجال النجاشی، ص۱۶، ش۱۸).
  8. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 247.
  9. خلاصة الاقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۸۴، ش۱.
  10. رجال الطوسی، ص۴۱۲، ش۵۹۷۲.
  11. طبقات رجال الکافی، ص۷۲.
  12. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 248.
  13. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۳۸۳ و ۳۹۶، ج۹، ص۱۲۳؛ الاستبصار، ج۲، ص۹۷، ح۳۱۴.
  14. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۳۸۳؛ الخصال، ج۱، ص۱۳۵، ح۱۴۹.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 248.
  16. در کتاب وسائل الشیعه نزدیک به ۱۵۰۰ روایت از اسماعیل بن مرار نقل شده است.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 249.
  18. و حکم جماعة بجهالته (تکملة الرجال، ج۱، ص۲۸۹)؛ و فیه - أی فی السند - إسماعیل بن مرار و یسار و کلاهما مجهولان (مجمع الفائده، ج۳، ص۳۷۳)؛ و هذه الروایة ضعیفة السند باشتمالها علی إسماعیل بن مرار و هو مجهول. (مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۸۷).
  19. و قال محمد بن علي بن الحسين: سمعت محمد بن الحسن بن الوليد يقول: كتب يونس التي هي بالروايات كلها صحيحة يعتمد عليها إلا ما ينفرد به محمد بن عيسى بن عبيد و لم يروه غيره فإنه لا يعتمد عليه ولا يفتي به"؛ (الفهرست (طوسي)، ص۵۱۱ - ۵۱۲، ش۸۱۳).
  20. تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۳.
  21. تعلیقة علی منهج المقال، ص۳۰.
  22. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۴۸، ش۹۳۹.
  23. ر.ک: تهذیب الاحکام، ج۴، ص۲۱۹، ح۱۴.
  24. تفسیر القمی، ج۱، ص۲۰۵. در بعضی نسخه‌ها با عنوان اسماعیل بن مراد، اسماعیل بن قرار و اسماعیل بن ضرار ثبت شده که همه آنها مصحف هستند و درست آن اسماعیل بن مرار است، به قرینه راوی و مروی عنه.
  25. الامالی (صدوق)، ص۱۰۹.
  26. الامالی (صدوق)، ص۲۴۵.
  27. الامالی (صدوق)، ص۲۳۸.
  28. الامالی (صدوق)، ص۲۹۱.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 249-252.