بحث:با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب برای غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)
پاسخ تفصیلی
معناشناسی مفاتح الغیب
آیۀ مورد سؤال عبارت است از: وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۱]
مفاتح یا جمع "مَفتح" است به معنای مخزن و خزینه و یا جمع "مِفتح" به معنای مفتاح و کلید که در هر دو صورت معنا یکی است، زیرا کسی که کلیدهای خزاین و گنجینهها را در اختیار دارد، مانند کسی است که خود گنجینهها نزد اوست و هر دو میتوانند به دلخواه خود در آنها تصرف نماید و همان طور که در علم اصول ثابت شده است، استعمال یک لفظ در چند معنی مشکلی ندارد. در هر صورت این دو لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا هر کجا خزانهای است، کلیدی وجود دارد. ولی بیشتر به نظر میرسد "مفاتح" به معنی کلیدها باشد، نه خزائن؛ زیرا هدف در اینجا بیان علم خداست و آن با مسأله کلید که وسیله آگاهی از ذخائر مختلف است، متناسبتر است، در دو مورد دیگر که کلمه «مفاتح» در قرآن به کار رفته، نیز منظور از آن کلید است: أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ [۲] و مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ [۳].[۴]
«غیب» هم در لغت به امری که از حس (باطنی و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ شهود (شهادت) است به معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۵]. به این ترتیب خزانههای غیب عبارتاند از: اموری که مقیاسهای محسوس که همه چیز را میسنجند، به آنها احاطه نداشته باشند و اندازههای معهود، آنها را محدود کند[۶].
به این ترتیب خزانههای غیب عبارتاند از: اموری که مقیاسهای محسوس که همه چیز را میسنجند، به آنها احاطه نداشته باشند و اندازههای معهود، آنها را محدود کند. بدون شک این چنین غیبها از این جهت مکتوم هستند که بیپایان و از اندازه و حد بیروناند و مادامی که از آن عالم به عالم شهود، نازل نشدهاند در نزد خداوند دارای نوعی ثبوتاند، در عین حال، علم ما که تنها امور محدود و مقدر را درک میکند، از درک آنها عاجز است[۷].
انحصار علم غیب در خداوند
آیۀ مذکور علم غیب را منحصر در خداوند میداند، از این جهت که کسی جز خدا به خزینههای غیب آگاهی ندارد، یا برای اینکه جز او کسی آگاهی به کلیدهای غیب ندارد. آیه به هر معنا باشد، این جهت را افاده میکند که کسی جز خدا به آن خزینهها و یا به گشودن درهای آن و تصرف در آن دسترسی ندارد و این انحصار از دو راه فهمیده میشود، هم از واژۀ " عِندَهُ " که در ابتدای آیه آمده و دلالت بر انحصار دارد و هم ادامه آیه که با صراحت میگوید " لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ "، یعنی کسی غیر از خداوند علم به غیب ندارد. آیه با صراحت بیان میکند آگاهی از غیب اختصاص به خداوند سبحان دارد و هیچ کس دیگری از آن آگاه نیست و عمومیت آیه، انبیاء و اوصیا را نیز شامل میشود[۸].
صدر آیه انحصارِ غیب به خداوند را گفته، اما ادامۀ آیه شمول علم خداوند بر غیب و شهود را میرساند برای اینکه میفرماید: "خداوند به هرتر و خشکی آگاهی دارد"، تنها موجودی که همه چیز برای او شهود است خداوند است، اما برای ما انسانها غیب و شهود نسبی است، یعنی ممکن است امری برای انسانی شهود باشد و برای دیگری غایب[۹]. همچنین صدر آیه صرفاً غیبهایی را گفته که در خزینه قرار گرفتهاند و اینچنین غیبی مادامی که از آن عالم خارج نشده و در دایرۀ محدودات قرار نگیرد، بشر از درک آن عاجز است. در نتیجه مراد از غیب در آیه، غیب مطلق است که هیچ ظهوری برای دیگران ندارد[۱۰].
آیه و علم غیب داشتن غیر خداوند
براساس تفسیری دیگر آیه شامل تمام غیبها نیست و دلالت بر انحصار علمِ تمام غیبها به خداوند نمیکند، بلکه فقط آگاهی به مفاتح غیب را در انحصار خداوند قرار میدهد؛ زیرا مفاتح اگر به معنای خزانه باشد یعنی خزانههای غیب تنها در دست خداوند است و دیگران از آن آگاه نیستند[۱۱] و دلالت عامی بر سلب آگاهی نسبت به تمام غیبها از غیر خدا ندارد. خزینههای غیب خدا مشتمل بر دو نوع غیب است، یکی غیبهایی که از مرحله شهادت خارجند و غیب مطلقاند و دیگری غیبهایی که پا به عرصه شهود نهادهاند و این هم با قطع نظر از حد و اندازه باز به علم مطلق برمیگردند. نوع دوم مختص خداوند نیست زیرا اولاً صدر آیه تمام غیبها را نگفته بلکه تنها متعرض غیبهایی است که در پس پرده ابهام قرار دارد، چنان که آیۀ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ [۱۲] هم متعرض این چنین غیبهاست، چون خزینه غیب از اموری است که مقیاسهای محسوس بر آن احاطه ندارد و اندازههای معهود هم نمیتواند آن را تحدید کند. ثانیاً ذیل آیه منحصر در بیان علم غیب نیست بلکه از شمول علم خدا به هر چیز، چه غیب و چه شهود خبر میدهد، برای اینکه میفرماید: «هرچه در بیابان و دریاست دانا است و هر برگی که از درختان میافتد باخبر است و تمام دانهها در تاریکیهای زمین، وتر و خشکی در کتابِ مبین خدا هست»، ثالثاً کتاب مبین که مشتمل بر همۀ امور است، احتمال دارد به معنای غیب مطلق باشد که کسی از آن خبر ندارد و نیز احتمال دارد با توجه به برخی از آیات مانند آیات سورۀ واقعه: فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ [۱۳] دیگران هم بر آن اطلاع یابند[۱۴].
و اگر مفاتح به معنای کلید باشد در این صورت کلیدهای غیب و راههای رسیدن به آن تنها در دست خداوند است و او مالک آنهاست و کسی بر آن آگاهی ندارد، مگر اینکه خداوند او را بر آن آگاه نماید[۱۵]. هر کدام باشد آیه دلالت بر انحصار تمام غیبها در خداوند نمیکند زیرا اعم از آنکه مقصود از ﴿مَفَاتِحُ﴾ خزائن باشد و یا کلیدها، تمام غیبها را منظور نیست، چه اینکه در برخی از آیات آمده است: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ [۱۶]، فلذا هیچ کس جز خداوند بر غیب آگاه نیست مگر اینکه خداوند به او تعلیم کند. البته مالکیت علم غیب در دست خداوند است و امامان تنها با اذن خداوند از آن آگاه میشوند نه اینکه مالک شوند[۱۷].
بنابراین کلیدهای آسمان و زمین در دست خداوند است: لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ [۱۸]، اما خدای سبحان گاهی خود در را میگشاید و در مواردی کلید گشودن در را در اختیار انسان میگذارد: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ [۱۹].[۲۰]
علم غیب غیراکتسابی مختص خداوند است،بشر خود به خود به آنها دست نمییابد، اگر هم کسی بخواهد به آنها نائل شود باید تعلیم الهی باشد منظور آیه این چنین غیبی است. این غیب به کسانی تعلق میگیرد که ظرفیت آن را داشته باشند و راه دستیابی به آن ایمان و عمل صالح و طهارت روحی است[۲۱].
عام بودن غیب در آیه
برخی از مفسرین[۲۲] خواستهاند این آیه را با آیۀ آخر سورۀ لقمان: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ [۲۳] تفسیر کرده و بگویند منظور از غیب همان پنج مورد گفته شده در آیه است و عمومیتی ندارد، اما با توجه به ادامۀ آیه که اشاره به تمام برگهایی که از درختان جدا میشود و دانههایی که در مخفیگاه زمین قرار میگیرد و علم به هرتر و خشکی که در عالم وجود دارد به دست میآید که معنای آیه عام است[۲۴]. بیان این موضوع اثر تربیتی دارد چرا که ایمان به این علم وسیع پهناور به انسان میگوید: تمام اسرار وجود تو، اعمال و گفتار تو، نیات و افکار تو، همگی برای ذات پاک او آشکار است، با چنین ایمانی چگونه ممکن است انسان مراقب حال خویش نباشد و اعمال و گفتار و نیات خود را کنترل نکند؟[۲۵]
نتیجه گیری
در مجموع میتوان گفت: علم غیب ذاتی و استقلالی مختص خداوند است اما با تعلیم او، پیامبران و امامان یعنی مَنِ ارْتَضىَ هم از آن آگاه میشوند[۲۶].
پانویس
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچتر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ «... یا آن خانهای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان ...» سوره نور، آیه ۶۱.
- ↑ «(حمل) کلیدهای آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد» سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ ر.ک: مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج ۵۷، ص ۲۶۹؛ واعطی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۱۹۲.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، «المفردات»، ص ۶۱۶؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۷ـ ۱۸۳.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۷ـ ۱۸۳؛ واعطی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۱۹۲.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۷ـ ۱۸۳؛ مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص ۸۴؛ مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج ۷، ص ۲۱۹؛ تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۲۴؛ شاکر، محمدتقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص ۱۳۷؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۸؛ واعطی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص ۱۹۲.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، توحید، ص ۳۱۱؛ تحریری، محمدباقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۱۲۴ و ۱۲۶.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۷۸ ـ ۱۸۳.
- ↑ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ؛ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «در نوشتهای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۸ ـ ۷۹.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۹ ـ ۲۰؛ موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۴.
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۷، ص ۱ ـ ۲.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ ر.ک: موسوی، سیدامین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۴؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۸؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۲۳ و ۲۴؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۹ ـ ۲۰.
- ↑ «کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند» سوره زمر، آیه ۶۳.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲۵، ص ۳۷۶.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲۵، ص ۳۷۶؛ مصباح یزدی، محمدتقی، انسانشناسی، ص ۴۰۰؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور ص ۴۷۴.
- ↑ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج۳، ص۴۳؛ قرطبی، محمد بن احمد؛ الجامع لأحکام القرآن؛ ج۷، ص۲؛ مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۷، ص۱۴۴.
- ↑ «بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد» سوره لقمان، آیه ۳۴.
- ↑ ر.ک: مکارم، ناصر، پیام قرآن، ج ۷، ص ۲۱۹.
- ↑ ر.ک: مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۳۳۴.
- ↑ ر.ک: شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۲۳ و ۲۴؛ حسینی، سید جعفر، آشنایی با نهجالبلاغه امام علی(ع)، ص ۵۸.