مقدمه

قبیله طی از قبایل بزرگ قحطانی است که دانشمندان انساب نسب آن را چنین آورده‌اند: طَی بن أُدَد بن یَشجُب بن عریب بن زَید بن کَهلان بن سَبَأ[۱]. قبیله طی دارای شاخه‌های زیادی بود که مشهورترین آنها «جُندَب بن خارِجه بن فُطرَة بن طی» و «الغَوث بن طی» می‌باشند. شاخه جُندَب به نام مادرش جدیله شناخته می‌شود. فرزندانِ جندب «بنوثَعلَبة بن رومان بن جندب» و «بنو ثَعلَبة بن ذُهَل بن رومان بن جُندَب» و «بنوثعلبة بن جَدعاء بن ذُهَل بن رومان» بودند که به الثعالب سه‌گانه مشهورند[۲]. خاندان حاتم طایی از بنوثَعلبة بن جَدعاء بودند[۳].

جایگاه طی در سرزمین جَوف که مراد و همدان در آن سکونت داشتند بود. پس از مهاجرت اَزد به دنبال آنان مهاجرت کردند[۴] و در سمیرا[۵] و فَید[۶] در کنار بنی‌اسد در سرزمین نجد فرود آمدند[۷] و بر کوه «اَجأ» و «سَلمی»[۸] که از بنی‌اسد بود، دست یافتند. پس از آن، قسمتی از سرزمین تمیم در نجد بین حیره و یمامه و مساکنی از غَطَفان در نجد را تصاحب کردند. روستاهای طی دُومة، سُکاکَة، القاره، ظریب و مَحضَر[۹] بود.

طَی رفتار بدوی و نیمه بدوی داشت و حتی بین شاخه‌های آن، پیکارهای سختی اتفاق افتاد، از آن جمله جنگ «الفساد» که بین بنوجدیله و بنوالغوث به وقوع پیوست. این جنگ چهار روز طول کشید. نبرد در روز چهارم در عِرنان بین تیماء و دو کوه طی ادامه یافت که بنوالغوث پیروز شدند[۱۰].

روابط طَی با بعضی از قبایل معدی، مثل شاخه غَنی از «قَیس بن عَیلان» تیره بود و قبیله غنی به رهبری طفیل الغَنَوی طَی را در شرق کوه سلمی شکست داد و بسیاری از آنها را کُشت و غنایم زیادی به دست آورد[۱۱]. همچنین طَی با بنی‌عامر و «ایاد» پسر نزار درگیری‌هایی داشتند[۱۲]، ولی با بنی‌اسد هم‌پیمان بودند؛ زیرا سرزمینشان در کنار هم بود. طَی با غطفان نیز هم‌پیمان بود، اما سرانجام در نزدیک بعثت نبوی میان طی و بنی‌اسد اختلاف افتاد و بنی‌اسد با غَطَفان هم‌سخن شدند و با طی جنگیدند[۱۳] و آن قبیله را از سرزمینش بیرون کردند. ذی‌الخمار بن عوف جذمی آزرده شد و پیمانی را که با غطفان داشت ببرید و پیش دو طایفه طی (غوث و جدیله) فرستاد و پیمانشان را تجدید کرد و آنان را یاری داد تا به جایگاه خود بازگشتند[۱۴] و بعداً پیامبرa فرمانی برای بنی‌اسد نوشت و آنان را از نزدیک شدن به سرزمین طی و تصرف آب‌های آن بازداشت[۱۵]. روابط طی با بکر بن وائل نیز خصمانه بود، به صورتی که حاتم رهبر طی بر آنان غارت برد، ولی شکست خورد و تعدادی کشته و اسیر داد و خود وی نیز به اسارت درآمد[۱۶].

روابط طی با ساسانیان صمیمانه بود و طی از منافع آنان حمایت می‌کرد، به گونه‌ای که وقتی نعمان بن منذر از طی تقاضای کمک کرد آنان نپذیرفتند[۱۷] و بعداً نیز خسرو پرویز ایاس بن قبیصة طایی را همراه یک مأمور پارسی به نام نخیرجان (نخارجان) به مدت نه سال بر حکومت حیره گمارد[۱۸].

این روابط صلح‌آمیز و دشمنانه با دیگر نیروها نشان این است که قبیله طی از قبایل پر نفوذ و قدرتمند نجد بود که خسرو پرویز از آنان حاکمی برای حیره انتخاب کرد، اگر چه طی مدتی زیر سلطه حارث بن عمرو کندی و پسرش شرحبیل قرار داشت[۱۹].[۲۰]

اسلام طی

پانزده نفر از نمایندگان قبیله طی به ریاست زیدالخیل بن مُهَلهل به مدینه آمدند و نزد رسول‌اللهa مسلمان شدند و رسول خداa به هر یک پنج اوقیه نقره جایزه داد و به زید دوازده و نیم اوقیه و او را «زیدالخیر» نامگذاری کرد و فید و قسمتی از زمین‌های اطراف آن را به او واگذار فرمود. ولی زید در بازگشت از دنیا رفت و همسرش نامه‌ای را که رسول خداa برای وی نوشته بود سوزاند[۲۱]. پس از آن رسول خداa در سال دهم هجری علیS را برای تخریب بتکده فَلس گسیل داشتند. وی با دویست سوار به منطقه خاندان حاتم حمله برد و بتکده را خراب کرد و با غنایم و اسیرانی از جمله: سفانه دختر حاتم طایی به مدینه بازگشت[۲۲]. سفانه با اشاره حضرت علیS از پیامبرa درخواست آزادی خود را کرد و رسول‌اللهa مقداری لباس و خرجی راه و مرکبی به او داد و وی را آزاد کرد. عدی بن حاتم که هنوز بر آیین مسیحیت بود به هنگام حمله حضرت علیS به شام فرار کرد. سفانه پس از آزادی به شام رفت و برادر خود را به مدینه آورد و عدی بن حاتم به حضور رسول‌اللهa رسید و مسلمان شد[۲۳]. پس از آن رسول‌اللهa او را مأمور جمع‌آوری زکات قومش کرد[۲۴]. قبیله طی در دین اسلام راسخ و استوار بود؛ زیرا در جریان ارتداد قبایل عرب جز دو نفر هیچ یک از آنان[۲۵] از دین خارج نشدند و فرمان‌های رسول خداa به خاندان «معاویة بن جَروَل» طی و «عامر بن اسود بن عامر جوین طایی» و «زیدالخیل طایی» حکایت از توجه رسول‌اللهa به این قبیله دارد[۲۶].[۲۷]

پانویس

  1. یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۴۷؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، الجزء الثانی، ص۳۹۹؛ هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۱۷۹.
  2. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۲۶؛ ابن‌درید، الاشتقاق، الجزء الثانی، ص۳۸۰.
  3. ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۳۱۳.
  4. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، الجزء الحادی عشر، ص۱۶۸.
  5. سمیراء در مسیر حجاج و یکی از منازل راه مکه بود (ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، الجزء الثالث، ص۲۵۵، ذیل کلمه سمیرا).
  6. فَید از منازل نیمه راه مکه و کوفه است (ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، الجزء الرابع، ص۲۸۲، ذیل کلمه فید). اَجأ یکی از کوه‌های طی در غرب کوه فَید قرار دارد (ر.ک: عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة طی، ص۹۲).
  7. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، الجزء الثانی، ص۶۸۹ (ذیل کلمه طی).
  8. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۸ و ۲۳۹.
  9. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، الجزء الثانی، ص۶۸۹.
  10. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، الجزء الثالث عشر، ص۱۰.
  11. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، الجزء الخامس عشر، ص۳۵۲.
  12. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، الجزء الثانی، ص۶۹۰.
  13. یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۹۱.
  14. محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۴۸۶.
  15. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۶۹.
  16. ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، تحقیق عادل جاسم البیانی، الجزء الثانی، ص۶۰۳.
  17. یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۶۶.
  18. محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الأول، ص۶۱۴.
  19. یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۲۶۸.
  20. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۹۵-۹۶.
  21. ابن‌هشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۵۷۷.
  22. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۲۲.
  23. محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، الجزء الثانی، ص۳۷۶؛ عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة طَی، ص۹۸ و ۴۰۰.
  24. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۲۲.
  25. هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، الجزء الأول، ص۲۳۷.
  26. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۶۹.
  27. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۹۶-۹۷.
بازگشت به صفحهٔ «بنی‌ طی».