بحث:عقیل بن ابی‌طالب

عقیل بن ابی طالب

عقیل فرزند ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد است. او عموزاده رسول خدا(ص) و برادر امیر مؤمنان علی(ع) است. ابوطالب چهار پسر به نام‌های طالب، عقیل، جعفر و علی(ع) داشت که هر یک از آنان به ترتیب ده سال از هم کوچک‌تر بودند و لذا علی(ع) از عقیل، بیست سال و از جعفر ده سال کوچک‌تر بود. کنیه عقیل ابویزید است. او و عباس عموی رسول خدا(ص) به اجبار همراه مشرکین در جنگ بدر شرکت کردند و هر دو به اسارت مسلمانان در آمدند که سرانجام به پرداخت فدیه و نقدینه آزاد شدند[۱]. عقیل قبل از جنگ حدیبیه به مدینه هجرت کرد. او علاوه بر قرابت و قوم و خویشی با رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) جزء اصحاب و یاران آن دو بزرگوار نیز بود. عقیل در سال پنجاه هجری در مدینه از دنیا رفت و در داخل خانه خود که در کنار بقیع قرار داشت، به خاک سپرده شد.

عقیل در فصاحت و بلاغت، صراحت لهجه سرآمد دوران بود و به نسابه عرب معروف بود. او به انساب قبائل مختلف، به خصوص بر حسب و نسب قبیله قریش و بنی‌امیه آشنایی کامل داشت و از گفتن معایب و نقاط ضعف و پیشینه سوء آنان در مجالس، خودداری نمی‌کرد. گفتارش برای مخالفانش خطرناک‌تر از تیر مسموم و زبانش برنده‌تر از شمشیر بود؛ لذا سردمداران بنی‌امیه به دشمنی با وی برخاستند و درباره او مطالب بی‌اساس به هم بافتند و به جای ذکر فضائل و نقاط قوت، دروغ‌های بسیاری در تضعیف و تحقیر او منتشر کردند و تا آنجا از جاده انصاف به دور افتادند که حتی عقیل بنی‌هاشم را به سفاهت متهم ساختند[۲].

در فضیلت عقیل و محبت رسول خدا(ص) نسبت به وی احادیثی است که به بیشتر آنها در منابع اهل سنت آمده است. پیامبر(ص) فرمود: ای ابویزید! من از دو جهت تو را دوست دارم؛ یکی به جهت قوم و خویشی که با من داری و دیگری به جهت علاقه و محبت عمویم ابوطالب نسبت به تو[۳].

ابن ابی الحدید در شرح و تأیید متن این حدیث می‌نویسد: «ابوطالب در میان فرزندانش، عقیل را بیش از دیگران دوست می‌داشت و از این رو در سال قحطی، آن‌گاه که رسول خدا(ص) و عمویش عباس به ابوطالب پیشنهاد کردند تا فرزندانش را در اختیار آنان بگذارد تا از بار سنگین هزینه زندگی قدری بکاهد، ابوطالب در پاسخ چنین گفت: عقیل را برای من بگذارید و سایر فرزندانم هر کدام را می‌خواهید با خود ببرید». سرانجام عباس، سرپرستی جعفر را و رسول خدا(ص) سرپرستی علی(ع) را به عهده گرفتند[۴].

از دیگر فضائل عقیل این است که در ملاقات با معاویه، گذشته از دفاع از شخصیت امیرمؤمنان(ع) و بیان شخصیت یاران آن حضرت از بعضی فضائل امیرمؤمنان(ع) سخن گفته است که اگر او نمی‌گفت کسی بر آن آگاهی نمی‌یافت و به دست فراموشی سپرده می‌شد.

عقیل در شرایطی این فضائل را نقل کرده است که نه تنها بیان فضائل امیرمؤمنان(ع) در سراسر جهان اسلام ممنوع بود و بزرگ‌ترین جرم محسوب می‌شد، بلکه به جای فضائل، حدیث‌های ساختگی در نکوهش آن بزرگوار رواج داشت و آن حضرت در خطبه‌های جمعه مورد لعن قرار می‌گرفت[۵].

یکی از افتخارات و امتیازات دیگر عقیل بن ابی طالب این است که تعداد دوازده نفر از شهدای قیام عاشورا از اولاد و احفاد او هستند و این افتخار بزرگ، به جز وی و برادرش امیرمؤمنان(ع) نصیب هیچ کس از مسلمانان نشده است. اما فرزندان عقیل که با حسین بن علی(ع) به شهادت رسیدند، شش نفر و شش نفر دیگر از نوادگان او بودند[۶].[۷]

پانویس

  1. طبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۹؛ فصلنامه میقات حج، ش۵۶، ص۱۱۱.
  2. اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۲۳.
  3. اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۲۲؛ طبقات، ابن سعد، ج۴، ص۳۰.
  4. شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۵۰.
  5. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۴۴.
  6. تاریخ حرم ائمه بقیع، نجمی، مشعر، ص۲۷۲.
  7. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۸۶.
بازگشت به صفحهٔ «عقیل بن ابی‌طالب».