بنی عبدالله بن عبدالمدان

بنی‌عبدالله بن عنس

بنی‌عبدالله از خاندان‌های طایفه «بنی‌عبدالمدان» و از شاخه‌های قبیله بزرگ مذحج هستند که نسب از عبدالله بن عبدالمدان بن دیان می‌برند[۱]. عبدالله بن عبدالمدان - سر سلسله این خاندان، - از بزرگان عرب در یمن بود[۲]. وی که در جاهلیت، «عبدالحجر» نامیده می‌شد، در پی وفدی به مدینه در سال دهم هجری، مسلمان شد و پیامبرa، نام او را به «عبدالله» تغییر داد[۳]. عبدالله بن عبدالمدان در سال ۴۰ هجری، در جریان غارت بسر بن ارطاة به یمن و حجاز، پس از آنکه دامادش عبیدالله بن عباس - فرماندار امام علیS در یمن - به کوفه گریخت، جانشین وی در یمن شد[۴]. بسر، پس از ورود به یمن، عبدالله و پسرش مالک را - که او هم در شرف، مانند پدرش بود و وی را «مالک یمن» می‌گفتند، - به شهادت رساند[۵]. پس از آن، بسر به پسران خردسال عبیدالله بن عباس - که از نوادگان دختری عبدالله بن عبدالمدان]] و از فرزندان [[عائشه بنت عبدالله بن عبدالمدان بودند، - حمله برد و آنان را نیز به قتل رساند[۶]، که این امر، به جنون عائشه بنت عبدالله بن عبدالمدان - مادر این خردسالان - انجامید[۷].

از عبدالله، پسرانی به نام بِشر، مالک، عبیدالله و دخترانی به اسامی عائشه و عالیه متولد شدند. عائشه به همسری عبیدالله بن عباس در آمد و عالیه هم، با عَرابَه اوسی و سپس با خلف بن عثمان بن عفان ازدواج کرد[۸]. عبیدالله - معروف‌ترین فرزند ذکور عبدالله - فرزندانی به نام‌های ربیع، مالک، یزید، زیاد و رَیطَه داشت. از ربیع بن عبیدالله، علی، عبدالله و حُباب متولد شدند و از یزید بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالمدان، محمد، رِزام، بشر و سلیمان. از مالک بن عبیدالله هم، جعفر پدید آمد و از بشر بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالمدان، ابوعلی تولد یافت[۹] و بدین ترتیب، نسل عبدالله بن عبدالمدان توسعه یافت.

از میان فرزندان عبیدالله بن عبدالله بن عبدالمدان بن دیان، ربیع بن عبیدالله و زیاد و خواهرشان رَیطَه از شهرت بیشتری نسبت به دیگر فرزندان وی برخوردار بودند. ربیع بن عبیدالله را از راویان و اشراف بنی‌عبد المَدَان گفته‌اند[۱۰] و نقل روایتی را در باب تولد کودک نورسیده و میزان اعطایی‌های او، بدو نسبت داده‌اند[۱۱]. ریطه هم به همسری عبدالله بن عبدالملک بن مروان در آمد و بعد از مرگ او، با حجاج بن عبدالملک عقد زناشویی بست اما پیش از آنکه کار به ازدواج بکشد، از او طلاق گرفت و با پسر عمه‌اش محمد بن علی بن عبدالله بن عباس ازدواج کرد، که حاصل این ازدواج، تولد ابوالعباس سفّاح - اولین خلیفه عباسی - در سال ۱۰۰ هجری بود[۱۲]. این قرابت باعث شد که اخوال و اقربای بنی‌عبدالمدانی سفاح، در دربار وی جایگاهی ویژه یابند[۱۳]. چندان که سفاح در سال ۱۳۳ هجری ولایت مکه، مدینه، طائف و یمامه را به زیاد بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالمدان - دایی خود - و امارت یمن را به محمد بن یزید بن عبدالله بن عبدالمدان سپرد[۱۴]. ضمن این که زیاد بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالمدان، امیر الحاج سفاح را در یکی از سال‌های حکومت وی بر عهده داشت[۱۵]. علاوه بر زیاد بن عبیدالله، پسران او یحیی[۱۶] و منصور بن زیاد و نیز محمد و فضل و زیاد - فرزندان منصور -[۱۷] از جمله رجال بنی‌عبدالله بودند که در دربار عباسیان جایگاهی داشتند. حارث بن زیاد بن ربیع - از نوادگان ربیع بن زیاد بن انس -[۱۸] و نیز علی بن ربیع بن عبیدالله - پسر دایی سفاح - هم، از دیگر افراد صاحب نفوذ در دربار عباسیان بودند. علی بن ربیع در سال ۱۳۴ هجری و در پی مرگ محمد بن یزید بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالمدان - فرماندار عباسیان در یمن - عهده دار حکمرانی یمن بعد از او گردید[۱۹]. علاوه بر علی، عبدالله پسر دیگر ربیع بن عبیدالله هم، در دستگاه عباسیان جایگاه و منزلتی داشت. وی در زمان قیام محمد نفس زکیه در سال ۱۴۵ هجری، در جمع سپاهیان منصور دوانیقی حضور داشت و زمانی که منصور، او را در این باب به مشاوره‌طلبید، با دلگرم کردن خلیفه عباسی به ادامه مبارزه، با ذکر روایتی از سعید بن عمرو بن جعده مخزومی، شکست قیام نفس زکیه و دوام حکومت عباسیان را به منصور بشارت داد[۲۰].[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۲۷۴.
  2. زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۰۰. وی در ادامه، عبدالله را از والیان حضرت در یمن نام برده است.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۶۰؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۵۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۸۹۳.
  4. طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۳۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۸۳.
  5. ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۶۱۶-۶۱۷. نیز ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۲۷۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۰.
  6. طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۸۳.
  7. ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۸۴.
  8. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۲۷۴.
  9. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۲۷۴-۲۷۵.
  10. ابن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۳۹۸؛ عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۳۷۳. به نظر می‌رسد امر بر ابن درید و صحاری در نسبت دادن قتل به ربیع مذکور مشتبه شده،؛ چراکه ابن کلبی دیگران از عبدالله بن عبدالمدان و پسرش مالک به عنوان کسانی که به دست بشر به شهادت رسیدند نام برده‌اند. (ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۲۷۴؛ ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۶۱۶-۶۱۷. نیز ر.ک: طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۰).
  11. بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۹۷.
  12. بلاذری‌، انساب الاشراف، ج‌۴، ص۸۲؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۰۷. نیز ر.ک: ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۳۳.
  13. بلاذری‌، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۶؛ ابن‌حزم‌، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۷.
  14. طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۵۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۴۸؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۳، ص۲۵۲.
  15. مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۳۰۶.
  16. ابن خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۱۱؛ مرزبانی، معجم الشعراء، ص۵۶۱. ابوالفضل یحیی بن زیاد در شمار شعرا و ادباء شهر کوفه و متهم به زندقه بود. (مرزبانی، معجم الشعراء، ص۵۶۱).
  17. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۷.
  18. ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۸۱.
  19. طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۶۴؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۴۵۴؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۷، ص۳۲۵.
  20. طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۵۶۳.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.