مقدمه

بنی مالک از اقوام قحطانی[۱] و از طوایف قبیله بنی زبید و از فرزندان مالک بن سلمة بن مازن بن ربیعة بن منبّه (زبید) اند[۲]. وی فرزندانی داشت که نسل وی را در زمین منتشر کردند. از جمله این فرزندان، کعب بن مالک بود[۳]. از رجال و معاریف این طایفه می‌‌توان از عمرو بن حجّاج بن عبداللّه بن عبدالعزیز بن کعب زبیدی، از اشراف مذحج در کوفه و از قاتلان سید و سالار شهیدان(ع) نام برد[۴]. عمرو بن حجاج زبیدی، در زمان رسول خدا(ص) اسلام آورد[۵]. او در سال ۵۲ هجری و در ایام امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، با امضای شهادت‌نامه دروغین حاکم کوفه علیه حجر بن عدی، دست خود را به خون حجر -این یار صدیق حضرت علی(ع)- آلوده ساخت[۶]. وی در پی مرگ معاویه و آشفتگی‌هایی که در پی مرگ او در عراق پدید آمد، با نوشتن نامه به امام حسین(ع)، از ایشان جهت آمدن به کوفه و به دست گرفتن حکومت، دعوت به عمل آورد[۷]. اما با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، عمرو بن حجاج به خدمت او در آمد و در کشاندن هانی بن عروه به قصر و در نتیجه اسارت و بعد شهادت او توسط عبیدالله بن زیاد، نقش ایفا کرد[۸]. وی همچنین در پراکنده کردن یاران مسلم بن عقیل تلاش بسیار از خود نشان داد[۹]. عمرو در کربلا مسئولیت ممانعت رسیدن آب به خیام اباعبدالله الحسین(ع) را به عهده گرفت[۱۰] و در روز عاشورا به عنوان فرمانده جناح راست لشکر کوفه علیه سرور و سالار شهیدان(ع) و یارانش به کارزار پرداخت[۱۱]. او پس از قیام خونین کربلا و به هنگام شکل‌گیری قیام مختار، به تحریک عبدالله بن مطیع - گماشته عبدالله بن زبیر بر کوفه - پرداخت و از سوی او فرماندهی دو هزار نفر را در جنگ با مختار برعهده گرفت[۱۲]. وی همچنین در «یوم السبیع» به کمک دیگر اشراف ناراضی کوفه شتافت و مسئولیت جنگ در محله مراد را به عهده گرفت[۱۳]؛ اما با قبول شکست در برابر مختار و یارانش از کوفه گریخت و راه شراف و واقصه را در پیش گرفت. از آن پس، دیگر خبری از او نشد[۱۴]. البته، لازم به ذکر است که در کنار نقش‌آفرینی‌های عمرو بن حجاج و دیگر مذحجیان همراه او، نباید از نقش مؤثر و بزرگ دیگر مذحجیان – از جمله طوایف بنی زبید - در حمایت از قیام مختار غفلت کرد و نقشی بزرگ و بسزای این گروه از مذحجیان در ایجاد و استمرار قیام را نادیده انگاشت[۱۵].[۱۶].

منابع

پانویس

  1. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۳۱.
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۳۱.
  3. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۷.
  4. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.
  5. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۱۰؛ ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۱۱۱.
  6. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴.
  7. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۳۰.
  8. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۶۲؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۴۴.
  9. دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۸.
  10. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک،ج۵، ص۴۱۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۷۰.
  11. دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۶؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۵.
  12. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، صص۲۸-۲۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳.
  13. بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸.
  14. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۵۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۵.
  15. ر.ک: محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۶، ص۳۹-۴۰و ۸۲.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.