سلیمان بن یحیی
آشنایی اجمالی
از این شخص در کتب رجال ذکری نیست، ظاهراً او از فرماندهان لشکر مأمون میباشد، که در خراسان اقامت داشته است، و جزء نگهبانانی بوده که مأمون آنها را برای حفظ و مراقبت از خانه امام رضا(ع) گمارده بود، او بعد از شهادت حضرت رضا(ع) بار دیگر همراه مأمون به عراق مراجعت میکند و به همان شغل سپاهیگری مشغول میشود.
طبری در تاریخ خود در حوادث سال ۲۵۱ گوید: در این سال بین اهل بغداد و لشکر خلیفه جنگ درگرفت، آنهایی که در سامراء بودند با معتز بیعت کردند ولی بغدادیها در بیعت خود با مستعین ثابت ماندند، او با گروهی از امراء و اعیان کشور وارد بغداد شد و در منزل محمد بن عبدالله بن طاهر ساکن گردید، و بین او و لشکر سامراء که با معتز بودند رفت و آمد برقرار شد.
بعد از اینکه مستعین در بغداد اقامت کرد گروهی از امراء و کارگزاران بزرگ حکومت به طرف بغداد رفتند و با مستعین همراه شدند، ولی جعفر بن خیاط و سلیمان بن یحیی از رفتن به بغداد خودداری کردند، و همین مطالب را ابن اثیر نیز در کامل التواریخ در حوادث سال ۲۵۱ ذکر نموده است، غیر از این واقعه در جای دیگری نامی از سلیمان ابن یحیی دیده نمیشود.
او از امام رضا(ع) فقط یک حدیث نقل میکند، او میگوید: یکی از روزها امام رضا(ع) خواست سوار شود و به خانه مأمون برود، من هم جزء نگهبانان او بودم، در این وقت شانهای طلب کردند و فرمودند: ای سلیمان پدرم از پدرانش روایت میکرد که رسول خدا(ص) فرمود: هر کس شانه را هفت بار بر سر و ریش و سینه خود بکشد هرگز بیماری به او نزدیک نمیشود.[۱]
منابع
پانویس
- ↑ عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 211-212.