سوره مریم در علوم قرآنی

مقدمه

در این سوره، داستان بارداری و زندگی حضرت مریم مادر حضرت عیسی S و یکی از زنان بسیار باتقوا و پاکدامن گنجانده شده که به‌منظور ارج نهادن به شخصیت حضرت مریم و تبیین مقام و ارزش معنوی زن در قرآن، این سوره به نام «مریم» نامگذاری شده است.

غرض این سوره به طوری که در آخرش می‌فرماید:  فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا [۱] بشارت و انذار است، و این غرض را در سیاقی بدیع و بسیار جالب ریخته، نخست به داستان زکریا و یحیی و قصه مریم و عیسی و سرگذشت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ماجرای موسی و هارون و داستان اسماعیل و حکایت ادریس و سهمی که به هر یک از ایشان از نعمت ولایت داده ـ که یا نبوت بوده و یا صدق و اخلاص ـ اشاره کرده، آن گاه علت این عنایت را چنین بیان فرموده که این بزرگواران خصلت‌های برجسته‌ای داشته‌اند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و لکن اخلاف ایشان از یاد خدا اعراض نموده به مسأله توجه به پروردگار به کلی بی‌اعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت را گرفتند به همین جهت به زودی حالت غی را که همان از دست دادن رشد است دیدار می‌کنند، مگر آنکه کسی از ایشان توبه کند و به پروردگار خود بازگشت نماید که او سرانجام به اهل نعمت می‌پیوندد.

سپس نمونه‌هایی از لغزش‌های اهل غی و زورگویی‌های آنان و آرای خارج از منطق ایشان از قبیل نفی معاد، و به خدا نسبت پسر داری دادن، و بت پرستیدن و آنچه که از لوازم این لغزش‌ها است از نکبت و عذاب را خاطر نشان می‌سازد. می‌توان گفت بیان این سوره شبیه به بیان مدعیی است که برای اثبات دعوی خود مثال‌هایی می‌آورد. همانند این که گفته شود فلانی را و فلانی و فلانی که از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند در زندگی خود دل از شهوات نفس کنده و به سوی پروردگارشان متوجه شدند، و طریقه خضوع و خشوع را پیش گرفتند و هر وقت آیات پروردگارشان را متذکر می‌شدند از صمیم دل خاضع می‌گشتند. و طریقه آدمی به سوی رشد و موهبت همین است، لکن اخلاف همین نامبردگان این طریقه را کنار گذاشتند، یعنی از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و این رویه، ایشان را جز به سوی غی که خلاف رشد است، نکشانیده و جز بر باطل استورات رشان نمی‌کند، و سرانجام ایشان این می‌شود که رجوع به خدا را انکار، و شرکایی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم می‌شوند و این جز به سوی نکبت و عذاب رهنمونشان نمی‌کند.

پس این سوره با ذکر چند مثال آغاز و با گرفتن نتیجه‌ای کلی از آن مثل‌ها، که مورد نظر بوده، خاتمه یافته است. و این نتیجه‌گیری از جمله  أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ  شروع شده و تا چند آیه بعد ادامه می‌یابد.

این سوره مردم را به سه طائفه تقسیم می‌کند:

  1. آنهایی که خدا انعام شان کرد که یا انبیاء بودند و یا اهل اجتباء و هدایت؛
  2. اهل غی، یعنی آنهایی که مایه و استعداد رشد خود را از دست دادند؛
  3. آن کسانی که توبه نموده ایمان آوردند، و عمل صالح کردند که به زودی به اهل نعمت و رشد می‌پیوندند. و آن گاه ثواب توبه تائبین و مسترشدین و عذاب غاویان‌که همنشینان شیطان و از اولیای اویند را تذکر می‌دهد.

گفته شده: این سوره بدون هیچ شکی در مکه نازل شده؛ زیرا هم عده‌ای از مفسرین مکی بودن آن را مورد اتفاق دانسته و هم مضامین آیاتش بر این معنا دلالت دارد.

ویژگی‌های سوره مریم:

  1. دارای ۹۸ آیه به عدد کوفی و شامی، ۹۹ آیه به عدد حجازی، ۹۷۲ یا ۹۸۲ کلمه و ۳۸۰۲ یا ۳۹۳۵ حرف است.
  2. در ترتیب نزول، چهل و چهارمین و در مصحف شریف نوزدهمین سوره قرآن است.
  3. پس از سوره معارج و پیش از سوره طه در مکه نازل شد؛ به‌جز آیات ۵۸ و ۷۱ که مدنی‌اند.
  4. گفته‌اند چهار آیه منسوخ دارد.

محتوای عمده سوره:

  1. سرگذشت برخی از پیامبران همچون زکریا، یحیی، اسماعیل، ادریس، مسیح و ابراهیم S؛
  2. داستان حضرت مریم و ولادت حضرت عیسی S؛
  3. قیامت و حشر و نشر؛
  4. مسئله شفاعت؛
  5. ترسیم سرنوشت صالحان و بدکاران در قیامت[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. «باری، جز این نیست که ما آن (قرآن) را به زبان تو آسان (بیان) کردیم تا بدان پرهیزگاران را نوید رسانی و گروهی ستیزه‌جو را بیم دهی» سوره مریم، آیه ۹۷.
  2. سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱، صفحه ۴۴۶؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۴؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۳۰۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۳، صفحه (۱-۴)؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۴۳و۴۱؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عند المفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۵؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱، صفحه ۱۹۳؛ هاشم زاده هریسی، هاشم، شناخت سوره‌های قرآن، صفحه ۲۳۵؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۱۴، صفحه ۶.
  3. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۳۰۷۰.