ضرورت خلافت الهی در قرآن
مقدمه
زندگی طبیعی در زمین برای انسان که موجودی عاقل و مختار است، بدون راهنمای الهی ناقص است و هرگز جامعه بشری از هدایت تشریعی و تکوینی بینیاز نیست، چون چنین راهنمایی نشانه رحمت خدای ارحمالراحمین است که آن را بر خود لازم کرده است: ﴿كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۱].
و نیز برای ضرورت ارسال فرستادگان بشری بر آنان را در قرآن کریم، چنین فرموده است: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۲]؛ آیه دیگر: ﴿وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى﴾[۳]؛یعنی اگر خداوند حکیم، پیامبران خود را برای بشارت مؤمنان و بیم دادن گناهکاران و تبهکاران نمیفرستاد، در قیامت، حجت خدا ناتمام بود، بلکه مردم بر خدای متعال احتجاج میکردند: چرا ما را توسط فرستادگانت، هدایت نکردی؟! این آیه در عین احترام به برهان عقلی، عقل را برای تأمین سعادت بشر "لازم" میداند، نه "کافی"؛ از این رو وجود وحی و خلافت و نبوت را ضروری اعلام میکند.
برخی آیات حاکی از عدم کفایت علم و عقل بشری برای تأمین زندگی سعادتمندانه انسانی است: ﴿فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۴]؛ ﴿فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ﴾[۵].
از آیات مذکور استفاده میشود علم و تفکر انسانها برای بینیازی از خلفای الهی کفایت نمیکند و برای راهنمایی آنان در همه جهات زندگی، حتّی در علوم مادّی، نیاز به وحی از طرف خدای حکیم دارند؛ زیرا علم و عقل بشری محدود و متعلق به بعضی از ظواهر امور دنیوی است: ﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾[۶].
و نسبت به باطن و ملکوت امور دنیا جاهل هستند؛ لذا برای توجه دادن آنان به ملکوت دنیا که آخرت باشد، نیاز به شخص عالم به ملکوت دارند. ظواهر دنیا، همچون ظلمات هستند که برای خروج از آن، نیاز به نورافشان و راهنما برای نحوه خروج از آن دارند، و آن راهنما، همان خلیفه الهی است که با گرفتن وحی و تبیین آن، زمینه خروج افراد از ظلمات به سوی نور را فراهم میکند، و آیات شریفه مؤید آن است: ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۷]؛ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۸]؛ ﴿هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۹]؛ ﴿رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۱۰]. آیاتی دیگری در قرآن کریم هست که به نحوی از آنها ضرورت خلیفه الهی، استفاده میشود.
برای رفع گمراهی افراد با تلاوت آیات الهی بر آنان و برای تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت الهی به آنان: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۱]؛ ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۲].
برای انذار دادن از عواقب سوء انحراف و گمراهی؛ و بشارت دادن به ثمرات هدایت و پیمودن راه مستقیم: ﴿وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۳]؛ ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۱۴]؛ ﴿وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا﴾[۱۵].
تحقق و عینیت بخشیدن اختیار در انسانها، و تبیین حق و راه مستقیم در برابر باطل و راههای انحرافی، یکی از اهداف ارسال پیامبران (ع) است؛ ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾[۱۶]؛ ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۷].
برای اینکه اختیار انسانها در انتخاب مسیر سعادت و شقاوت از روی آگاهی باشد: ﴿لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ﴾[۱۸].
برای رفع اختلافهای اساسی بین افراد: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ﴾[۱۹]؛ ﴿وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۲۰].
اگر اشکال شود که: با توجه به وحدانیت خدای متعال، و لزوم ایمان به آن، ایمان به خلافت و رسالت پیامبر، چه لزومی دارد؟ لذا فقط به یگانگی خدای سبحان ایمان داریم نَه چیز دیگر.
آیه شریفه در ردّ این ایراد میفرماید: ﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ﴾[۲۱].
لذا منکر وحی و رسالت هستند، در صورتی که اگر خدای متعال را میشناختند "میفهمیدند که او مدبر جهان آفرینش و رَبّ عوالم هستی است. انسان را که آفرید، باید او را بپروراند، و پرورش انسان، در سایه دین و وحی است و حتماً برای پرورش انسان، وحیی نازل کرده است. پس آن کس که وحی و رسالت را نپذیرفت، خدا را نشناخت"[۲۲].
افزون بر آن، جانشین خدای متعال که انسانی کامل است، واسطه گرفتن وحی از اوست؛ زیرا قلب اوست که قابلیت تحمل وحی الهی را به طور مستقیم دارد و ادراک معارف آن بدون واسطه او میسور انسانهای عادی نیست؛ چون هر قلبی ظرفیت خاص به خود را دارد و هرگز نمیتواند معارف را که به تعبیر الهی: قول سنگین و وزین است: ﴿إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا﴾[۲۳] تحمل کند.
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده: «إِنَّ قُلُوبَنَا غَيْرُ قُلُوبِ النَّاسِ إِنَّا مُصَفَّوْنَ مُصْطَفَوْنَ نَرَى مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ نَسْمَعُ مَا لَا يَسْمَعُونَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَنْزِلُ عَلَيْنَا فِي رِحَالِنَا وَ تَتَقَلَّبُ عَلَى فُرُشِنَا»[۲۴] و در حدیث دیگری از امام حسن عسکری (ع) نقل شده: «قُلُوبُنَا أَوْعِيَةٌ لِمَشِيئَةِ الله، فَإِذَا شَاءَ الله شِئْنَا»[۲۵].
محققی در فایده خلافت مینویسد: "فایده خلافت برای مؤمنین است، برای نورانی کردن قلبهایشان و واسطه شدن برای هدایت آنان در ظلمات دارِ دنیا به دارِ نعمت و بهشت، مثل فایده نور خورشید برای کسانی که دارای چشم بینا هستند. اما کسی که قلب او مختوم و سیاه باشد، مثل فایده نور خورشید به اَکمَه (کور مادرزاد) است که سبب حیران و گمراهی او میشود"[۲۶].
آری، اگر مقام خلافت إلهی در عالم مادّی متجلی نشود، ارتباط جهان مادّه با عالم ملکوت منقطع گشته، و چون مملکتی است که در آن هیچ مکتب و مدرسهای برای تعلیم و تعلم و تربیت افراد نباشد[۲۷].
منابع
پانویس
- ↑ «پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۵۴.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.
- ↑ «آنگاه چون پیامبرانشان برهانهای روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۳.
- ↑ «پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان این، نهایت دانش آنهاست» سوره نجم، آیه ۲۹-۳۰.
- ↑ «امّا بیشتر مردم نمیدانند نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند» سوره روم، آیه ۶-۷.
- ↑ «(این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ «و به راستی موسی را با نشانههای خویش فرستادیم (و گفتیم) که قومت را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون بر» سوره ابراهیم، آیه ۵
- ↑ «اوست که بر بنده خویش آیاتی روشن فرو میفرستد تا شما را به سوی روشنایی، از تیرگیها در آورد» سوره حدید، آیه ۹
- ↑ «پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به سوی روشنایی، از تیرگیها بیرون آورد» سوره طلاق، آیه ۱۱.
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
- ↑ «و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیمدهنده نمیفرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره انعام، آیه ۴۸.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «و ما فرستادگان را جز نویدبخش و بیمدهنده نمیفرستیم و کافران به وسیله باطل چالش میورزند تا حق را با آن از میان بردارند؛ و آیات مرا و بیمهایی را که یافتهاند به ریشخند گرفتند» سوره کهف، آیه ۵۶.
- ↑ «و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟» سوره بلد، آیه ۱۰.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «تا هر کس که نابود میشود از روی برهانی باشد و هر کس زنده میماند (نیز) با برهانی» سوره انفال، آیه ۴۲.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی و تا رهنمود و بخشایشی باشد برای گروهی که ایمان دارند» سوره نحل، آیه ۶۴.
- ↑ «و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند که گفتند: خداوند بر هیچ بشری چیزی فرو نفرستاده است» سوره انعام، آیه ۹۱.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ «ما سخنی سنگین را به زودی بر تو فرو میفرستیم» سوره مزمل، آیه ۵.
- ↑ تأویلالآیات، ص۸۲۳.
- ↑ دلائلالامامة، ص۲۷۳.
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۱۶۷.
- ↑ حقجو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۶۹-۷۳.