فرزندان حضرت نوح

نوح سه فرزند داشت «حام» و «سام» و «یافث»؛ مورخان معتقدند که تمام نژادهای امروز کره زمین به آن سه فرزند باز می‌گردد، گروهی نژاد «حامی» هستند که در منطقه آفریقا ساکنند و گروه دیگری از نژاد «سامی» هستند که در خاورمیانه و خاور نزدیک سکنی دارند، و نژاد «یافث» را ساکنان چین می‌دانند.

«نوح» فرزند دیگری داشت بنام «کنعان» که با پدر مخالفت نمود حتی حاضر نشد در کشتی نجات به او ملحق شود، و با بدان بنشست و ارزش خاندان نبوت را گم کرد و طبق صریح قرآن سرانجام همچون سایر کفار در طوفان غرق شد[۱].

فرزند مورد اشاره قرآن

«نوح فرزندش را که در کناری جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فریاد زد پسرم! با ما سوار شو و با کافران مباش»[۲] که فنا و نابودی دامنت را خواهد گرفت. نوح این پیامبر بزرگ نه تنها به عنوان یک پدر، بلکه به عنوان یک مربی خستگی‌ناپذیر و پر امید، حتی در آخرین لحظه دست از وظیفۀ خود برنداشت به این امید که سخنش در قلب سخت فرزند اثر کند.

اما متأسفانه تأثیر همنشین بد بیش از آن بود که گفتار این پدر دلسوز تأثیر مطلوب خود را ببخشد. لذا این فرزند لجوج و کوتاه فکر به گمان اینکه با خشم خدا می‌توان به مبارزه برخاست «فریاد زد پدر برای من جوش نزن به زودی به سوی کوهی پناه می‌برم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد»[۳].

نوح باز مأیوس نشد، بار دیگر به اندرز و نصیحت پرداخت شاید فرزند کوتاه فکر از مرکب غرور و خیره‌سری فرود آید و راه حق پیش گیرد، به او «گفت: فرزندم امروز هیچ قدرتی برابر فرمان خدا پناه نخواهد داد تنها نجات از آن کسی است که مشمول رحمت خدا باشد و بس»[۴]. کوه که سهل است، کرۀ زمین که سهل است، خورشید و تمام منظومۀ شمسی با آن عظمت خیره‌کننده‌اش در برابر قدرت لایزال او ذرۀ بی‌مقداری بیش نیست.

در همین هنگام موجی برخاست و جلو آمد و جلوتر و فرزند نوح را همچون پر کاهی از جا کند و در لابلای خود در هم کوبید «و میان پدر و فرزند جدائی افکند و او را در صف غرق‌شدگان قرار داد»![۵]

وقتی نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفۀ پدری به جوش آمد و به یاد وعدۀ الهی دربارۀ نجات فرزندش افتاد، رو به درگاه خدا کرد و گفت: «پروردگارا! پسرم از اهل من و خاندان من است، و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهائی بخشی»[۶].

این وعده اشاره به همان چیزی است که در سوره هود آمده است، آنجا که می‌فرماید: «ما به نوح فرمان دادیم که از هر نوعی از انواع حیوانات یک جفت بر کشتی و سوار کن و همچنین خانوادۀ خود را جز آن کسی که به فرمان خدا محکوم به نابودی است»[۷]. نوح چنین فکر می‌کرد که منظور از جملۀ «جز آن کس که به فرمان خدا محکوم به نابودی است». تنها همسر بی‌ایمان و مشرک او است و فرزندش کنعان جزء آنها نیست، و لذا چنین سخنی را به پیشگاه خدا عرضه داشت.

اما بلافاصله پاسخ شنید، پاسخی تکان‌دهنده و روشنگر از یک واقعیت بزرگ واقعیتی که پیوند مکتبی را ما فوق پیوند نسبی و خویشاوندی قرار می‌دهد: «ای نوح! او از اهل تو نیست! بلکه او عملی است غیر صالح»[۸]. فرد ناشایسته‌ای است که بر اثر بریدن پیوند مکتبیش از تو، پیوند خانوادگیش به چیزی شمرده نمی‌شود. «حال که چنین است، آنچه را از آن آگاه نیستی از من تقاضا مکن. من به تو موعظه می‌کنم تا از جاهلان نباشی»[۹].

نوح دریافت که این تقاضا از پیشگاه پروردگار درست نبوده است و هرگز نباید نجات چنین فرزندی را مشمول وعدۀ الهی بر نجات خاندانش بداند؛ لذا رو به درگاه پروردگار کرد و گفت: «پروردگارا من به تو پناه می‌برم از اینکه چیزی از تو بخواهم که به آن آگاهی ندارم و اگر مرا نبخشی و مشمول رحمتت قرار ندهی از زیانکاران خواهم بود»[۱۰].[۱۱]

نفی اهلیت

درباره قول - خدای متعال که فرمود: «این پسر از اهل تو نیست» وجوه متفاوتی وجود دارد:

  1. مراد این است که خداوند او را از خانواده نوح(ع) نمی‌داند، به دلیل این که به سبب کفر ورزیدن به خدا، از زمره کسانی نبوده که خداوند وعده نجات آنها را به نوح(ع) داده است.
  2. مراد این است که آن پسر بر دین نوح(ع) نبوده، گویا کفر او را از احکام خانوادگی و اهل بودن خارج نموده، و این قول شبیه همان گفتار پیامبر(ص) درباره سلمان است که فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است[۱۲]»، یعنی: سلمان بر دین و طریقه ماست و تأیید این تعبیر همان است که. خدای سبحان در ادامه برای تحلیل می‌فرماید: ﴿إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ[۱۳]؛ یعنی بدی اعمال و کفر، او را از احکام اهلیّت نوح(ع) خارج کرده است.
  3. مراد این است که آن پسر، فرزند صلبی نوح(ع) نبوده، بلکه پسر همسرش بوده که نوح(ع) او را به پسرخواندگی خود گرفته، اما خداوند او را از خیانت همسرش آگاه می‌سازد که این پسر نامشروع همسرش بوده است. وجه اخیر بنا بر آنچه در باب خیانت همسر نوح(ع) گفته شد، مردود است، چون اولاً، با ظاهر آیات قرآن منافات دارد و قرآن او را با لفظ «ابن» یاد می‌کند؛ ثانیا، پیش از این گفته شد که دامان انبیا از امثال این امور منزه است و خداوند آنان را از این امور منزه داشته است.
  4. مراد این است که آن پسر فرزند مشروع همسر نوح(ع)، از شوهر قبلی او بوده که نوح(ع) او را به فرزند خواندگی پذیرفته بود و در خانه خود تربیت و رشد داده است. اما دو وجه اول اعتبار و طرفداران بیشتری دارد.

دلیل عقلی نیز اقتضا می‌کند که خداوند متعال ساحت انبیا و خاندانشان را منزه از آن بدارد تا از نظر امور منافی عفّت، مورد طعن و نکوهش دیگران قرار نگیرند و انگشت نمای خاص و عام نشوند؛ زیرا حکمت بالغه الهی ایجاب می‌کند که عوامل گرایش انسان‌ها را به سمت فرستادگان خود مهیا کند و هر نوع عامل نفرت انگیزی را که باعث پراکندگی مردم از گرد وجود انبیاست، برطرف سازد. چه عامل تنفر انگیزی زشت‌تر از این می‌توان یافت که بر فراش پیامبری، فرزندی نامشروع زاده شود و همسرش تن به امور منافی عفت دهد؟! از جهت دیگر مخالفان حضرت نوح(ع) برای تحقیر او، به زناکار بودن همسرش استناد نجستند و او را به سبب این کار همسرش، ملامت نکردند. این امر دلیل روشنی است بر این که همسر نوح(ع) زنا نکرده؛ زیرا اگر چنین عملی واقع شده بود، مخالفان نوح(ع) آن را دستاویزی برای تحقیرش قرار می‌دادند.

از حضرت امام رضا(ع) پرسیدند: نظر شما درباره آیه: ﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ[۱۴] چیست؟ امام فرمود: «بعضی از مردم معتقدند که او از صلب نوح(ع)، نبوده ولی این تهمتی نارواست و چون کنعان راه معصیت پدر را در پیش گرفت به این صفت خوانده شد[۱۵]». بنابراین خداوند متعال با بیان ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ[۱۶]، می‌خواهد نوح(ع) را بدین حقیقت واقف کند که فرزندش از نظر عمل و کردار، از راه و تعالیم وی فاصله گرفته است؛ هرچند از نظر خانوادگی به او منسوب می‌شود. بنابراین معنای آیه این می‌شود: ای نوح(ع)! فرزندت فرد ناشایسته‌ای است که بر اثر بریدن پیوند مکتبی‌اش از تو، پیوند خانوادگی‌اش به چیزی شمرده نمی‌شود»[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۳۹.
  2. ﴿وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ «و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانه‌ای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش!» سوره هود، آیه ۴۲.
  3. ﴿قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ «او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد» سوره هود، آیه ۴۳.
  4. ﴿قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ «(نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳.
  5. ﴿وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ «و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۳.
  6. ﴿وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ «و نوح پروردگارش را بخواند و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و بی‌گمان وعده تو راستین است» سوره هود، آیه ۴۵.
  7. ﴿قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ «گفتیم در آن از هر گونه‌ای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانواده‌ات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن رفته است- و (نیز) هر کس را که ایمان آورده است و جز اندکی همراه وی ایمان نیاورده بودند» سوره هود، آیه ۴۰.
  8. ﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.
  9. ﴿فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ «پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
  10. ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ «گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه می‌برم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود» سوره هود، آیه ۴۷.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۲.
  12. . «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ‌»؛ (بحار الانوار، ج۱۰، ص۱۲۱؛ ج۱۱، ص۱۴۸ و ۳۱۳).
  13. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
  14. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
  15. . صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵۷؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۳؛ ج۴۹، ص۲۱؛ ج۹۳، ص۲۲۲؛ اقتباس و خلاصه از حسن رضایی هفتادر، مرتضی ولی زاده بررسی نوح در دایرة المعارف قرآن لیدن»، مجله سفینه، شماره ۳۲.
  16. «فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بی‌گمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمی‌دانی از من مخواه، من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.
  17. . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۹، ص۱۱۵؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۵۳.
  18. سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۲۷۹.