نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Hosein(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۱ توسط Hosein(بحث | مشارکتها)
عمران بن مسلم از سوید بن غفله (و به قولی علقمه)[۷]نقل میکند که در شهر کوفه به خانهحضرت علی(ع) رفتم - زمانی که امام(ع) بر جهان اسلامحکومت داشت - دیدم کاسه ماست ترشیدهای برابرش بود که از شدت ترشی، بوی آن را احساس میکردم، و گرده نانی از جو در دست داشت که سبوسهای جو روی آن بود، و به قدری خشکیده بود که آن را با زور میشکست و گاهی هم از زانوی خود برای شکستن آن نان کمک میگرفت. من به او فضه که کنار امام(ع) ایستاده و تماشا میکرد، گفتم، آیا در مورد این پیرمرد از خدا نمیترسید؟ مگر نمیتوانید آرد نانش را الک کنید - تا بشود راحتتر خورده شود - فضه گفت: خوش نداریم اجیر باشیم و خلاف دستور عمل کنیم، چون از هنگامی که در خدمتامام(ع) هستیم از ما عهد گرفته که آردی را برای او الک نکنیم و نخالهاش را نگیریم.
سوید میگوید: حضرت علی(ع) سخنفضه را شنید، به او فرمود: "چه میگویی؟" گفت: از سوید بپرسید! حضرت به من فرمود: "به او چه گفتی؟" موضوع آرد را به حضرت عرض کردم، حضرت با شنیدن این دلسوزی گریست و فرمود: "پدر و مادرم به فدای آن کسی که هیچ گاه سه روز پیاپی از نان گندم سیر نشد منظور تا دنیا رفت و هرگز آردی را که او نانش را میخورد نخالهاش را نگرفته و حضرت علی(ع) رسول خدا(ص) بود[۸].[۹]
↑سوید بن غفله همان سوید علقمه است که نام پدرش در تاریخ دو گونه آمده است.
↑«بأبی وأمی من لم یشبع ثلاثة متوالیة، من خبز حتی فارق الدنیا ولم ینحل دقیقة»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۰۱ ور. ک: سفینة البحار ثابت، ج۱ فرزند، ص۶۷۱ ماده سود.
↑ثابت ثمالی ظاهرا همان ابو حمزه ثمالی است که نامش به ثابت بن ابو صفیه است و لذا به ثابت بن دینار و به ثابت ابو صفیه هم نام برده شده است، لذا در الاختصاص ص۲۸۰ این حدیث را از ابوحمزه ثمالی از سوید بن غفله نقل کرده است.
↑در کتاب الاختصاص در شرح حدیث آورده است که: آن مرد گفت: خالد بن عرفطه از دنیا رفته علی(ع) فرمود: «او نمرده است». مرد در تعجب رفت و گفت: سبحان الله، من خبر میدهم که او مرده است و شما میفرمایید نمرده است! حضرت فرمود: «قسم به آنکه جانم در دست اوست، او نمیمیرد تا سرلشکر گروه گمراهی خواهد شد که پرچم دار آن حبیب بن جماز است».
↑شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۸۶؛ ر.ک: ارشد مفید، ج۱، ص۳۲۹ و الاخصاص ص۲۸۰.